خرید تور تابستان

پس از هاشمی، پس از اوباما

محمد جواد روح، روزنامه نگار، در یادداشتی تلگرامی به بهانه ی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی و نیز پایان ریاست جمهوری باراک اوباما، نوشت:

✍ روزنامه های معتبر جهان را ببینید! اگر مطبوعات و فضای سیاسی ایران هنوز در شوک اتفاقی طبیعی به نام “درگذشت آیت الله” است؛ رسانه ها و فضای سیاسی جهان در شوک ورود دونالد ترامپ است.

✍ بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1384 در ایران، مدام این شعر به ذهن و زبانم می آمد که: “ببین که از که گسستی و با که پیوستی!”

✍ این شعر، دیر یا زود زبان حال رسانه ها و مردم آمریکا و حتی جهان هم خواهد شد.

✍ حتی اگر هیچ چیزی درباره باراک اوباما و دونالد ترامپ ندانیم؛ تنها مقایسه ای میان گفتار و رفتار این دو “پرزیدنت” در همین دو سه روز کافی است تا این شعر بر زبان و ضمیر مخاطب جاری شود.

✍ اوباما در سخنرانی خداحافظی خود جنتلمن مابانه رفتار می کند، دغدغه اش آینده دموکراسی آمریکاست؛ آنچه از قرن نوزدهم زبان ناظرانی چون توکویل را به تعریف و تمجید می گشود.

✍ دموکراسی برای آمریکا همچون امری مقدس است؛ پایه گذاران آن که مردمانی متوسط اما دارای فکر و آرمان بودند، برای تاسيس آن از اروپا و دیگر نقاط، راهی ینگه دنیا شدند و رنج مهاجرت برای تشکیل مدينه فاضله را بر زندگی آرام در کشورهای اغلب متمدن خود ترجیح دادند.

✍ حتی بسیاری که برای تجارت برده یا سودای طلا راهی آمریکا شدند؛ از پس مجادلات و تجربيات و جنگ ها دريافتند طلای اصلی در این سرزمین، برپایی دموکراسی و حتی الغای برده داری است.

✍ دموکراسی آمریکایی طی این دو قرن، مهمترین نماد و نمود برای ابطال نظریه مارکسیستی ضرورت عبور از دموکراسی و در انداختن پروژه ای انقلابی جهت حل بحران های درونی سرمایه داری بوده است.

✍ مارکس البته به درستی می گفت که سرمایه داری درون خود دچار بحران است؛ اما نسخه ای که برای آن می پیچید و بعدها لنین، استالین، مائو، کاسترو و دهها رهبر چپگرای ریز و درشت در جهت تجویز آن برآمدند، راه درمانی نبود که آمریکایی های ریشه دار در فرهنگ انگلوساکسون بپسندند.

✍ آمریکایی ها در این دو سده از بحران های گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عبور کرده اند تا در جایگاه قدرت اول جهان بایستند و کلید عبور از همه این بحران ها دموکراسی بوده است.

✍ آمریکایی ها مردان بزرگ چون لینکلن، کندی، روزولت، اوباما و… کم نداشته اند؛ اما همه این مردان تنها “کارگزار دموکراسی” بوده اند و دموکراسی “کلید عبور از بحران”. نه چون ایران که تک چهره هایی چون فروغی، قوام، مصدق، امام خمینی یا هاشمی رفسنجانی فارغ از الزام دموکراسی نقش “مردان عبور از بحران” را ایفا کنند.

✍ کمتر از 24 ساعت پس از سخنرانی خداحافظی اوباما، آمریکا روی دیگر خود را نشان داد.

✍ آنچه ترامپ در نخستین نشست خبری خود به نمایش گذاشت؛ به تعبير دقيق روزنامه گلوب اند میل، شمه ای بود از “طعم” آنچه در عصر رییس جمهور جدید آمریکا قرار است به سر رسانه ها، آمریکا و حتی جهان بیاید.

✍ حالا نماد آمریکا نه اوبامای جنتلمن و اهل گفتگو (حتی با دشمنان قدیمی چون ایران و کوبا) که دونالد ترامپی وحشی است که حتی اجازه سوال پرسیدن به سی ان ان را نمی دهد!

✍ ایرانیان امروز در اندیشه و هراس “ایران پس از هاشمی” هستند؛ چون نیک می دانند دموکراسی در کشورشان نه تنها مستقر نیست که هنوز در مرحله گذار به دموکراسی و به قول سعید حجاريان، “گذار به نرمالیزاسیون” هستند.

✍ در این شرایط، حضور چهره ای چون هاشمی رفسنجانی (هرچند بدون قدرت واقعی و تحت فشار و منزوی) قوت قلبی برای ایرانیان بود.

✍ نه تنها دموکراسی خواهان، توسعه گرایان و آزادیخواهان هاشمی رفسنجانی را نقطه امیدی هرچند کوچک در ساختار حکومت و شعله ای لرزان در تونل تاریک و وحشت شهر بازی قدرت می دیدند؛ که حتی مخالفان قسم خورده او هم، ته قلبشان همواره این امید را داشتند که اگر بحران آفرینی ها و بی تدبیری های آنان کشور و نظام را به لبه پرتگاه برساند؛ باز دست هاشمی رفسنجانی هست که آن را بگیرند و از مهلکه به درآیند و البته بعد از نجات، دوباره دستش را گاز بگیرند.

✍ امروز اما نه اوبامایی هست و نه هاشمی رفسنجانی.

✍ ایران و آمریکا پس از هاشمی و اوباما روزهای دشواری پیش رو دارند.

✍ ایرانیان که با برجام تا حدی از نظر بین المللی در آستانه ثبات قرار گرفته اند؛ نگران بی ثباتی و بحران آفرینی های داخلی هستند.

✍ آمریکایی ها نیز، چنانکه اوباما گفت در هراسند که ترامپ، این محصول ضددموکراتیک دموکراسی، هیتلروار عمل کند و نردبان دموکراسی را که با آن بر فراز بام آمده؛ فرواندازد.

✍ راهکار و راهبرد ایرانیان و آمریکایی ها اما نه گوشه نشستن و امید به معجزه بستن است و نه الگوهای چپگرایانه درهم فروریختن همه چیز به امید راه نجات و یافتن گذرگاه عبور از بحران.

✍ آمریکایی ها چنانکه اوباما گفت باید دموکراسی خود را از توفان ترامپ محافظت کنند و هزینه رای اشتباه خود را بپردازند تا دیگر بار فرصتی به دست آورند و دموکراسی کارکرد “بحران زدا”ی خود را برای آنان ایفا کند.

✍ ایرانیان نیز باید راهی که هاشمی رفسنجانی در پایان عمر در پیش گرفت، پیش گیرند و در جهت نهادسازی و گفتگو با هدف استقرار و تثبیت دموکراسی برآیند تا دیگر به “مردان عبور از بحران” نیاز نداشته باشند و انتظارشان از سياستمداران در حد سیاست ورزانی حرفه ای باشد؛ نه قهرمانانی که هستی کشور به هستی فردی و متناهی آنان گره خورده باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا