گرم گرفتن با «اسرائیل دوم»
گزارش «تام اوکانر» در «نیوزویک» با موضوع نزدیکی ایران به جمهوری آذربایجان به عنوان «گرم گرفتن با “اسرائیل دوم”» به نقل از کانال راهبرد در پی میآید:
هرچه ایران عمیقتر در بحرانهایی که در حال حاضر خاورمیانه را در مینوردد، گرفتار میشود؛ جمهوری اسلامی در پی همکاری بیشتر با یک همسایه شیعه خود، جمهوری آذربایجان است که دیرزمانی است متهماش میکند که با دشمن اصلی ایران روابط بیش از حد نزدیکی برقرار کرده است.
این قمارِ ایران، یعنی بهبود روابط با آذربایجان، با وجود شراکت روزافزون باکو با اسرائیل، نشان از یک چرخش چشمگیر در منطقهای است که نقطه تلاقی قارهها و منافع قدرتهای بزرگ، از جمله روسیه و ایالات متحده به شمار میرود.
بااینحال، تنشهای ریشهدار در قفقاز و خارج از آن، هنوز هم میتواند کشمکشها را زنده کند و مشارکت شکننده میان تهران و باکو را ناکار سازد.
فقط چند روز پس از شروع جنگ میان اسرائیل و جنبش فلسطینی حماس در غزه در اکتبر گذشته، ایران توافقی مهم را با آذربایجان برای ایجاد یک مسیر ترانزیت، به نام کریدور ارس، امضا کرد. این مسیر به آذربایجان اجازه میدهد تا از گذر قلمروی ایران به ناحیهٔ بسته نخجوان، دسترسی پیدا کند.
این توافق بهعنوان گامی حیاتی برای کنارگذاشتن یک گزینهٔ بحثبرانگیزتر، به نام کریدور زنگِزور، مدنظر قرار گرفت که در چارچوب آن، آذربایجان تلاش داشت با توسل به زور، مسیری را از گذر ارمنستان تا نخجوان ایجاد کند.
اما، آنطور که امیل آودالیانی، استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس گرجستان، به نیوزویک گفت: «این به معنی خرسندی تهران از توازن قدرت در قفقاز جنوبی نیست».
اصلیترین عامل آشتی بین آذربایجان و ایران، تمایل متقابل برای ثبات منطقهای، حسننیت ژئوپلیتیکی و چشماندازهای اقتصادی، بهویژه پروژه پیشنهادی کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) است که مسیر ریلی بلندپروازانهای را در دستور کار دارد که هند را، با گذر از ایران و آذربایجان به روسیه متصل میکند.
آودالیانی میگوید: «اکنون، ایران و آذربایجان هر دو به دلیل افزایش تجارتشان و گسترش عملیات کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب، مایل به همگرایی هستند و به نظر میرسد که باکو تمایل خود برای بازکردن کریدور زنگزور را کاهش داده باشد».
این رویکرد با راهبرد سیاست خارجی ایران همخوانی دارد که در تلاش است روابط سنتی و پیچیده خود را عادی کند. آذربایجان هم به نوبه خود نمیتواند یک رابطه پردردسر با ایران را تاب بیاورد؛ چرا که این کشور هنوز باید توافق صلحی را با ارمنستان رسمیت بدهد، ضمن آنکه هدف انتقاد جمعی کشورهای غربی هم قرار دارد.
کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب با طول ۴٬۵۰۰ مایل میتواند برای ایران و روسیه مسیری مقاوم در برابر تحریمها برای دسترسی به بازار جهانی فراهم کند، آنهم در شرایطی که هر دو کشور با محدودیتهای اقتصادی روزافزونی که توسط واشنگتن تحمیل شده، دست به گریبان هستند.
اما تنشهای پنهان همچنان پویشِ روابط باکو و تهران را تهدید میکند، بهویژه روابط بیصدا و روزافزون میان آذربایجان و اسرائیل که از زمان شروع جنگ تمامعیار بر سر ناگورنو-قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۰ تشدید شده است. اسرائیل اکنون اصلیترین تامینکننده خارجی سلاح برای آذربایجان است و به بزرگترین مشتری نفت آن تبدیل شده است. همچنین، دو کشور سازوکارهای اشتراک اطلاعات را هم در کنار دیگر زمینههای همکاریشان، برقرار کردهاند.
فواد شهبازوف، یک تحلیلگر مقیم باکو، میگوید: «باکو به شراکت با اسرائیل ارزش زیادی میدهد و آن را عاملی موازنه بخش در برابر تهدیدات ایران میبیند. در واقع، پس از جنگ۲۰۲۰ قرهباغ، شرکتهای اسرائیلی به آذربایجان سرازیر شدند تا در بازسازی مناطق آسیبدیده، بهویژه در زمینه کشاورزی، مشارکت کنند». پس از سقوط آرتساخ در سال گذشته هم، آذربایجان “شراکت خود را با اسرائیل برای تأمین تسلیحات مدرن و احتمالا پهپاد افزایش داد».
وی همچنین اشاره کرد که «احتمالاً ایران تلاشهای خود برای استخدام شهروندان آذربایجانی و پخش افکار و ایدئولوژیهای رادیکال را با هدف آسیبپذیری آذربایجان، قطع نخواهد کرد».
نیکیتا اسماگین، یک کارشناس شورای امور بینالمللی روسیه، میگوید: «هرچند که نقاط فشار در روابط میان باکو و تهران کم نیست، همکاری آذربایجان و اسرائیل تنها به تشدید بیاعتمادی میان باکو و تهران می انجامد».
باید به یاد داشته باشیم که صرف همکاری به تنهایی به معنی آن نیست که آذربایجان به نیابتی اسرائیل تبدیل میشود. بنابراین، در پس زمینهٔ کنونی، یک همکاری واقعبینانه بین ایران و آذربایجان، همچنان عملی خواهد بود؛ هرچند روابط باکو با اسرائیل احتمالاً بهعنوان یک عامل منفی مد نظر قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام
چرا زنجانی ها ترکی حرف میزنند