خرید تور تابستان ایران بوم گردی

ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟

ماشاالله قصاب از جمله نام‌هایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیت‌های پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دهه‌ی نود است.

مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشت:

یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشته‌اش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدم‌های اول انقلاب ۵۷ بعید است نام‌اش نیامده باشد. یکی از مرموزترین چهره‌هایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. می‌گویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانه‌ی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را درباره‌ی او خوانده که پر ‌ی‌راه هم به نظر نمی‌رسد. در غورم در تاریخ پی تمام گم‌شده‌ها می‌گردم. اما برخی از این گم‌شده‌ها چنان پررنگ بوده‌اند که شاید نباید گم می‌شده‌اند، نمونه‌اش همین جناب که عکس‌اش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌بینید. ماشاالله کاشانی‌خواه. در فضای وب چیز چندانی درباره‌اش وجود ندارد. همین‌که از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیته‌ی حفاظت از سفارت آمریکا می‌شود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار می‌کرد نقش ایفا می‌کند و بعد بیرون‌راندن‌اش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی می‌رود در حوزه‌ی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیق‌تر «بخیه‌ها» بوده. جوری که نوشته‌اند «خلخالی از دست او به تنگ آمده‌بود»! او رقیب محمد گاوی‌نامی بوده که خود را به چریک‌های فدایی منتسب می‌کرده و می‌خواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دست‌به‌دامن قصاب می‌شود و خب قصاب گاو را زمین می‌زند و پیروز میدان می‌شود. تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول می‌گرفت برای ویزاگرفتن. رشوه می‌گرفت برای ردکردن کسانی‌که می‌خواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بی‌نظمی‌ای بود که درش می‌تازاند. جالب این‌که او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چه‌ها کرده و بحث محاکمه‌اش پیش آمد، گم شد. مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطب‌زاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربده‌کش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایده‌ئولوژی. تشنه‌‌ی دیده‌شدن بود. چهل‌و‌سه سال از گم شدن یا دقیق‌تر ناپدیدشدن‌اش می‌گذرد. مُرده؟ در گوشه‌ای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد. اما این مردِ زورمند با دارودسته‌اش در میانه‌ی تاریخِ ما چه می‌کرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکایی‌ها و روس‌ها؟ چه‌گونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمی‌داند». قصاب‌ها تاریخ نمی‌سازند اما می‌توانند برده‌گانی شوند که تاریخ می‌خواهدشان…

محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دهه‌ی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دهه‌ی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.

ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟
ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ماشاالله قصاب اواسط و اواخر دهه دهه هشتاد بیشتر اوقات مهمان لمپنی از جنس خودش در لاهیجان بود.(میزبان لاهیجانی اش عملکردش در سال‌های اولیه انقلاب و دهه شصت دست کمی از قصاب نداشت)

  2. یزدانی خرم، نویسنده است!!؟ انصاف، این گاف ها و تپق های نوشتاری، اشتباه تایپی است یا اصل متن نویسنده است!!!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا