در تهران زلزله بیاید 2.5 میلیون نفر دفن میشوند؛ این فاجعه در حد مقیاس جهانی خواهد بود!
کارشناس حوزه مسکن و تحلیلگر اقتصاد مسکن گفت: تصور کنید در شهر به این بزرگی و با جمعیت ۲۵ الی ۳۰ میلیون نفری، زلزلهای رخ دهد که منجر ماندن حدود ۲ و نیم میلیون نفر زیر آوار شود. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در وضعیتی که ساختار شهری به شکل کامل مخدوش شده از کجا میتوانیم افرادی را برای بازسازی تخریبها پیدا کنیم؟ این فاجعه در حد مقیاس ملی نیست و جهانی خواهد بود.
محمد آئینی، مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران، اخیرا گفته است: «در ایران ۱۷۰ هزار هکتار بافت فرسوده، حاشیهای و تاریخی و بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار سقف لرزان وجود دارد و اگر جریان نوسازی مسکن در بافتهای فرسوده کشور شتاب نگیرد، شاهد تکرار فاجعهای مانند بم خواهیم بود.»
به گزارش فرارو، این آمار و اطلاعات در شرایطی منتشر میشود که قرار بود از ابتدای اردیبهشت ماه سال جاری چینیها وارد بازار مسکن و بافت فرسوده تهران شوند و اقدام به اجرای طرح بازسازی بافتهای فرسوده کنند، اما این اتفاق تا کنون رخ نداده است.
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران نیز ازدیگر افرادی است که اخیرا ضمن اشاره به وضعیت بافتهای فرسوده تهران گفته است: «ساختمان سازی یکی از پایههای حرکتی تولیدی و اقتصادی است. وقتی ساختمان سازی اصولی رونق بگیرد بسیاری از مشاغل فعال شده و بیکاری کاهش مییابد. بافت فرسوده و ساختمانهای فرسوده در کشور زیاد است؛ خطر زلزله بیخ گوش ماست. ساختمانهای فرسوده باید بازسازی شوند. بعضی ساختمانها نیازی به زلزله ندارد با گاز تریلی هم خراب میشوند.»
در رابطه با وضعیت بافتهای فرسوده، سلامت هدایتی، دبیر مجمع کمیسیونهای شهرسازی و معماری مراکز استانها نیز گفته است: «جمعیت شهری ایران به شدت روند افزایشی داشته و در کمتر از ۵۰ سال گذشته از ۵ میلیون نفر به بیش از ۶۰ میلیون نفر رسیده است. این سرعت افزایش جمعیت وقتی با ساخت و سازها قابل قیاس نباشد شرایط به سمت فاجعه رفته و کیفیت زندگی شهری را پایین میآورد. شمار شهرهای ایران نیز از ۱۰۰ شهر در ۵۰ سال گذشته اکنون به هزار و ۴۴۰شهر رسیده و سرعت نوسازی بافت شهری در کشور به سرعت زایش فرسودگی نمیرسد.»
با وجود این اظهارات، مسئله بافتهای فرسوده به امروز و دیروز مرتبط نیست و هر از چندگاهی نیز، مسئولین در این باره وعدههایی میدهند برای مثال اخیرا ابراهیم رئیسی در دیدار مردمی خود از جنوب شهر تهران گفت: «با همکاری شهرداری تهران بستههای ویژه نوسازی بافت فرسوده تدوین خواهد شد.» هر چند که باید دید این وعده دولت سیزدهم چه زمانی محقق خواهد شد. با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که چرا مسئله بافتهای فرسوده در طول سالهای متمادی حل نشده باقی مانده و در صورت بروز زلزله در پایتخت با چه شرایطی مواجه خواهیم شد؟
بیت الله ستاریان، کارشناس حوزه مسکن و تحلیلگر اقتصاد مسکن در این رابطه گفت: از دیدگاه استحکام بنا ما ساختمانها را به چند دسته تقسیم میکنیم: ساختمانهای بی دوام، ساختمانهای کم دوام و ساختمانهایی که دارای سازه هستند و روی برخی ریشترهای زلزله مقاومت میکنند، ولی قابل استفاده نیستند و نیازمند تخلیه هستند و یک دهم درصد نیز ساختمانهایی داریم که از سازههای سبک و مقاوم ساخته شدهاند و در برابر زلزله مقاومت بالایی دارند.
به گزارش فرارو بخش هایی از گفت و گوی ستاریان را در ادامه می خوانید:
- با وجود اسفناک بودن آمار ساختمانهای فرسوده تهران، باز هم وضعیت ساختمانهای تهران نسبت به دیگر شهرها قابل قبولتر محسوب میشود. اما در پاسخ به این پرسش مهم که چرا مسئولان برای بافتهای فرسوده پایتخت کاری نمیکنند باید به این نکته اشاره کنم که اولا این وظیفه دائمی شهرداریها و دولتها در سراسر جهان است که مرتب اقدام به بازسازی بافتها کنند، چون مرتب به تعداد این بافتها اضافه میشود.
- هر سال به سن استهلاک بافتها افزوده میشود و فقط در شهر تهران ما سالانه نزدیک به ۱۰۰ هزار واحد فرسوده داریم که به تعداد ساختمانهای فرسوده قبلی افزوده میشود. ما حتی قدرت این که در شهر تهران همین تعداد بافتی را که هر سال اضافه میشود بازسازی کنیم نداریم و اکنون نزدیک به ۷۰۰ هزار بافت فرسوده در کل شهر تهران داریم که تقریبا در گروه بی دوامها رده بندی میشود و به محض این که زلزله رخ دهد، حتی به ساکنین خود اجازه خروج هم نمیدهد.
- در بافتهای کم دوام، ممکن است که فرد بتواند خود را به کوچه بیندازد، اما قطعی نیست. این گروه ساختمانهای کم دوام، شامل همان ساختمانهای با «سقف لرزان» است. یک حقیقت تلخ که نمیتوان نادیده گرفت این است که اگر خدای نکرده در تهران زلزله قدرتمندی رخ دهد، فجایع تخریبی و انسانی آن، غیرقابل بازگویی خواهد بود.
- تصور کنید در شهر به این بزرگی و با جمعیت ۲۵ الی ۳۰ میلیون نفری، زلزلهای رخ دهد که منجر ماندن حدود ۲ و نیم میلیون نفر زیر آوار شود. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در وضعیتی که ساختار شهری به شکل کامل مخدوش شده از کجا میتوانیم افرادی را برای بازسازی تخریبها پیدا کنیم؟ این فاجعه در حد مقیاس ملی نیست و جهانی خواهد بود.
- شهر تهران حتی به لحاظ سازههای درمانی و بهداشتی نیز آمادگی این را ندارد که از پس درمان جمعیت بالای آسیب دیدهها بربیاید. به این دلیل چنین چشم انداز دلهرهآوری را ترسیم کردم که تاکید کنم و بگویم ابعاد فاجعه بار بافت فرسوده اکنون مشخص نمیشود و باید در شرایطی که بلایای سنگینی مثل زلزله رخ میدهد، مورد بررسی قرار گیرد.
- فقط کافیست مسئولان محترم، یک مدل مجازی را به نرم افزار سپرده و بررسی کنند که اگر در تهران ۷ ریشتر زلزله بیاید، لطمات انسانی آن چقدر خواهد بود. در حال حاضر مدلهای مبتنی بر هوش مصنوعی با توجه به بافت شهری و وضعیت امکانات شهرها به راحتی تعیین میکنند که نرخ مصدومان، کشتهها و حتی زخمیهای سرپایی چقدر خواهد بود؛ بنابراین مسئولان میتوانند با تکیه بر این آمار و اطلاعات به راحتی متوجه شوند که توجه به وضعیت بافتهای فرسوده یک الزام برای پیشگیری از یک فاجعه ملی است.
- بارها و بارها گفته شده باید یک «اتاق امن» در هر ساختمان کم دوام و بی دوام ساخت. همه ساختمانهایی که سازه قدرتمندی ندارند، نیاز به یک اتاق امن دارند. این دستورالعملی است که باید از سوی شهرداری و دولتها بر آن تاکید شود. در نتیجه به محض این که هشدار زلزله فعال شود و اگر ساکنان ساختمان نیز، هشیار و بیدار بودند، بلافاصله به ساختمان امن پناه ببرند. ساخت اتاق امن ساده و مقرون به صرفهتر از بازسازی است. با توجه به ظرفیتها و امکانات کشور ساخت اتاق امن بهترین گزینه است، چون بازسازی نیاز به سرمایه مادی بالایی دارد.
- ما با مشکل مسکن در کشور نیز رو به رو هستیم. باید تاکید کنم که دچار این اشتباه نشویم که تصور کنیم بازسازی بافت فرسوده مشکل مسکن را حل میکند. بازسازی بافت فرسوده از اساس هیچ ارتباطی با حل مشکلات مسکن در کشور ندارد. مهمترین معضلات بازار مسکن در کشور، تورم، رکود، مشکلات اجاره و امثالهم است.
- این که ما یک بافت فرسوده متراکم با جمعیت ۱۰۰ الی ۲۰۰ نفر در هکتار را بازسازی کنیم و یک بافت ۶۰ نفر در هکتاری تحویل دهیم، اتفاقا با مشکل جدیدی در حوزه مسکن رو به رو میشویم، که کمبود فضای کافی است. همه مسئولان تصور میکنند حل مسئله بافت فرسوده بر عهده حوزه مسکن است در حالی که این موضوع یک وظیفه مستمر حاکمیتی است. مستمر از همان جهت اضافه شدن بافتهای فرسوده است که اشاره کردم. من معتقدم که در شرایط فعلی نمیتوان به سیاستگذاران و برنامه ریزان شهری امید چندانی داشت که به این مسائل بپردازند. آنها به حدی درگیر مسائل اقتصادی روزمره هستند که اصلا متوجه اهمیت بافتهای فرسوده نیستند و این موضوع را در اولویتهای دولت قرار نمیدهند.