نگاهی به پوشش خبری رسانههای خارجی از رخداد سقوط هلیکوپتر رئیسی
محمدحسن یاری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
دقایقی بعد از انتشار اولیه از مفقود شدن هلیکوپتر حامل رئیسجمهور فقید، ابراهیم رییسی در رسانههای داخلی، خبرگزاری های بینالمللی اقدام به انتشار این خبر کردند.
شوک ناشی از این خبر، با توجه به نوع رخداد، عالیترین مقام اجرایی کشور و موقعیت سیاسی و ژئوپولتیک ایران موجب شد در کمترین زمان ممکن تقریبا تمام خبرگزاری های مطرح جهانی از جمله، سی ان ان، واشنگتن پست، بی بی سی ورلد، وال استریت ژورنال، آسوشیتدپرس، الجزیره، بلومبرگ، ای بی سی نیوز، نیویورک تایمز، گاردین و رویترز این رویداد را در صدر اخبار خود قرار دهند و برخی نیز با بخشها و صفحات ویژه به پوشش زنده آن بپردازند.
فارغ از اینکه، در اینگونه حوادث، سرعت و وسعت پوشش نیازهای خبری مخاطب برجستهتر میشود، روند پیوسته و منظم و دقیق خبر از اهمیت بسزایی برخوردار است، که خلأ آن در پوشش خبری رسانه ای داخلی کاملا مشهود بود.
با توجه به اینکه، در این گونه حوادث خاص که طبیعتا لحظات نفسگیری بر جامعه مخاطب حاکم است، یکی از منابع اصلی تهیه محتوا بهوسیله خبرگزاری های بینالمللی، متکی بر رسانههای داخلی مستقل و دولتی، بهویژه شبکه تلویزیون دولتی ایران است. برخی همچون رویترز پا را فراتر نهاد و با وسعت دسترسی که گویا این خبرگزاری دارد، حتی با ذکر، «یکی از مقامات دولتی ایران که نخواست نامش فاش شود» اطلاعات دقیقتر و پیشرو تر از حتی شبکههای تلویزیونی ایران و خبرگزاری های رسمی و وابسته به نهادهای خاص ارایه نمود و اینگونه، مخاطب را همراه کرده و عرصه را برای شایعات بیشتر نیز تنگتر نماید.
شایعاتی که قدرت اثرگذاری شان کاملا بر اخبار رسمی رسانههای داخلی در دو روز گذشته چربید.
چرا که، عدم هماهنگی و حضور سایه آشفتگی در خبررسانی داخلی از حادثه اخیر از همان دقایق اول مشهود بود.
عدم پوشش حرفهای و جامع توسط رسانههایی که هم از امکانات غیرقابل مقایسه ای با همقطاران مستقل خود برخوردارند، نه تنها باعث شد بازار شایعات آنچنان رونق بگیرد که هم دادستانی تهران و هم فراجا اقدام به انتشار بیانیه هشدار تولید محتوای کذب و برخورد قانونی نمایند، هم قافیه را به رسانههای بینالمللی باختند.
از طرف دیگر، مخاطب داخلی که به شدت به دنبال دسترسی به یک روند خبری منظم و دقیق و شفاف بود، در بین موجی از واکنشهای غیررسمی سرگردان به نظر می رسید.
به طور نمونه، انتشار برخی مطالب مبنی بر دریافت سیگنال از گوشی همراهان رئیسی که از رسانههای دولتی منتشر شد، دقایقی بعد توسط فرمانده سپاه عاشورا تکذیب شد.
یا در رویدادی دیگر، خبرگزاری گاردین گزارش کرد، «هلال احمر ایران خبر پیدا شدن هلیکوپتر توسط شبکه دولتی تلویزیون ایران را تکذیب کرد!»، که اوج ناهماهنگی رسانههای داخلی دولتی بود که در فضای رسانهای بینالمللی به نمایش درآمد.
پوشش خبری رسانههای خارجی طی دو روز علاوه بر اینکه نیاز قابل توجه مخاطب را برآورده کرد، آسیبپذیری بیش از پیش مرجعیت رسانه ای داخلی را نیز نمایان کرد.
بطور نمونه، نیویورک تایمز با اختصاص بخش زنده با بهره گیری از چند خبرنگار از جمله خبرنگار ایرانی خود که طبیعتا تسلط بیشتری بر فضای داخلی و رصد رویدادها دارد، پوشش این رخداد را انجام داد و همچنان در حال پوشش است.
برخی دیگر از این رسانهها همانند سی ان ان و بی بی سی ورلد، نیز تقریبا همین شیوه را در پیش گرفتند.
با این وجود، نگاه جامع و حرفهای برخی رسانههای بینالمللی به پرداختن رخدادی با این میزان اهمیت را هم لازم است در نظر گرفت؛
این خبرگزاری ها همزمان با پوشش خبری، نگاه تحلیلی را خود را هم ارایه می کردند، که با قویتر شدن احتمال حادثه جدی و فوت رییسجمهور در همان ساعات نفسگیر به تحلیل شرایط از چند زاویه پرداختند.
ابتدا، به موضوع وضعیت جایگاه ریاستجمهوری در صورت فوت ابراهیم رئیسی پرداختند و محمد مخبر را بهعنوان کفیل رییسجمهور زیر ذرهبین بردند. از طرفی، وضعیت سیاستهای ایران در حوزه منطقه از جمله جنگ غزه، برنامه هستی، ارتباط با غرب را در صورت فوت رییسی مورد تحلیل قرار دادند که جای خالی این زاویه دید کاملا در بیشتر رسانههای داخلی از نظر سرعت و وسعت نگاه کاملا ملموس بود
وسعت انتشار این اخبار، گزارشات و تحلیل های این رسانه ها همزمان در شبکههای تلویزیونی و فضای یوتویوب و چه در شبکههای اجتماعی ایکس( توییتر سابق)، تلگرام و واتساپ و صفحات رسمی در اینترنت علاوه بر اینکه قابل مقایسه با برخی رسانه های داخلی که از امکانات مناسبی نیز برخوردار هستند نیست، که اثرگذاری قدرتمند آنها را حتی بر مخاطب داخلی بهعنوان یک مرجع مطمئن در پیگیری اخبار را به رخ کشید.
همزمان برخی از این خبرگزاری ها با رصد نمودن واکنشهای شهروندان ایرانی داخل و خارج کشور تصویری شفاف تر از عمق ماجرا در گزارشات خود ارایه کردهاند که رسانههای داخلی از این نظر چه اختیاری و چه به علت محدودیتهای معمول حرفی برای گفتن نداشتند.
از طرفی، نگاهی گذرا به نحوه پوشش خبری رخداد سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور فقید ایران در سطح رسانههای داخلی و بینالمللی به راحتی نشان میدهد که مخاطبان داخلی که آشنایی مناسب با زبان انگلیسی دارند، گاها مرجع خبری خود را رسانههای انگلیسی زبان بینالمللی قرار داده اند نه رسانههای داخلی.!
حادثه سقوط هلیکوپتر رییسجمهور ایران از نگاه رسانهای میتواند آزمونی و قضاوتی دیگر باشد بر وضعیت نحیف و کنترل شده کنونی جامعه رسانهای ایران که گویا خالصسازی و یکدست سازی در این حوزه مهم نیز رخنه کرده است.
جایی که بسیاری از رسانههای مستقل و حرفهای به دلایل مختلف کمبود منابع مالی، محدودیت دسترسی به منابع رسمی خبری و از طرفی محدودیتهای نانوشته این قشر، امکان رقابت با سایر رسانههای فربه داخلی را ندارند..
از عواقب نوع برخورد با خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای و در کل حوزه رسانه طی چند سال گذشته توسط نهادها و مقامات کشور را میتوان به راحتی از حضور برخی از فعالان رسانه ای داخلی بعد از مهاجرت یا ترک کشور و ملحق شدن با رسانههای انگلیسی زبان بینالمللی مشاهده کرد.
دور از حقیقت نیست، که پیامد خطرناک کنونی وضعیت رسانه ای داخلی را بخشی از همان بحران «انتقال مرجعیت خبری به خارج» عنوان نمود؛ این بار اما نه فقط به رسانههای فارسی زبان خارجی بلکه با توجه به توسعه شبکههای مجازی جهانی و همچنین افزایش سطح سواد رسانهای مخاطب داخلی، از حضور و اثرگذاری قدرتمند رسانه های انگلیسی زبان مطرح بینالمللی با وجود اوضاع نابسامان جامعه رسانهای داخلی نباید غافل شد.
انتهای پیام
یکی از عدم امکاناتشون نسبت به هم قطاران مستقل … عدم امکان تروریست بودنه