روایت خارجنشینان از حواشی انتخابات: شعبان بیمخیسم و چماقداری
سرویس سیاسی انصاف نیوز: حدود سه هفته از انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام ایران گذشته است، انتخاباتی که از میزان مشارکت و تحریم تا نتیجهی آن حرف زیادی برای گفتن دارد، اما موضوع دیگری که در آن بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت مشی بخشی از تحریمکنندگان صندوق رای ساکن خارج از کشور بوده است.
حرکتی که با هدف ایجاد شرمساری در رایدهنده، از چند سال قبل آغاز شد و امروز به ایجاد تونل وحشت و تحقیر رایدهندهگان با فحشهای جنسی و جنسیتی تبدیل شده است.
زودتر رای را بدهم و از این فضا خلاص شوم
یکی از رای دهندگان که مردی مسن و متولد 1335 است و از ونکوور کانادا تا سیاتل امریکا را رانندگی کرده تا رای دهد* در فیسبوک خود نوشته است: «پس از رسیدن به سیاتل و پیدا کردن محل صندوق ماشینم را پارک کردم. سیگاری روشن کردم و در حال خودم به طرف ساختمان مربوطه میرفتم که ناگهان در محاصره ۷-۸ نفر مرد و زن قرار گرفتم که ضمن فیلمبرداری با سلفونهایشان با فحشهای زن و بچه و مادر و خواهرت فلان از هر طرف… مانع از رفتنم به طرف ساختمان میشوند. گفتم «آمدم رای بدهم، میدانم شما مخالفید، من هم مخالفم ولی به رای دادن در این شرایط حساس معتقدم و… بحث در گرفت و همینطور باران فحش، «انگشت در خون جوانان زدن»، «جزو رژیم هستی»، «چقدر پول بهت دادن که از ونکوور آمدی اینجا برای رای دادن» و… در جریان بحث و پاسخ دادنم یکی که از همه قلدرتر بود حمله کرد که بزند که خودم را به پشت یکی از آن خانمها رساندم و بخیر گذشت… من هم با نرمش و لبخند به بحث ادامه دادم. بالاخره خسته شدند و من هم نگران از اینکه نکند به ماشین من آسیبی بزنند به طرف ساختمان رفتم که زودتر رای بدهم و از این فضا خلاص شوم».
«خلاص شدن از این فضا» همان حسی است که خیلی از رایدهندگان تجربهاش کردند؛ حتی در یکی از ویدئوها، پیرمردی که برای دادن رای آمده بود بعد از مورد هجوم و پرسش و فحاشی قرار گرفتن با گفتن «من اصلا رای نمیدم» راه آمده را به خانهاش بازگشت.
بزعم منتقدین نثار فحشهای جنسیتی و بیپرده از سوی بخشی از مخالفین و تحریم کنندگان آن سوی آبها، به رایدهندگان -یا هرآن کسی که در روز رایگیری به نمایندگیهای ایران رفت و آمدی داشت، روشی برای پرهزینه کردن شرکت در انتخابات و در تعارضی کامل با ایدهها و تفکراتی چون آزادیخواهی، دموکراسی خواهی و حقوق زنان بوده است؛ این فحاشی و در مواردی حمله و آزارهای فیزیکی چون کشیدن روسری از سر برخی زنان محجبه، در حالی اینبار رخ داده است که در انتخابات پیشین شعارهای مخالفان، شعارهایی سیاسی و علیه سیستم سیاسی بوده است.
منظرپور از دگردیسی معترضین جلوی سفارتها میگوید
«معمولا در تجمعاتشان پرچم اسرائیل را حمل میکنند»
البته از ویدئوهایی که تاکنون منتشر شده، پیداست که حاضران در این تجمعات هم معمولا از یک دسته و گروه نیستند و حتی در مواردی کار به درگیری درونی میان طیفهای حاضر مقابل حوزههای اخذ رای هم کشیده است. محمد منظرپور –روزنامهنگار و سردبیر پیشین بخش فارسی صدای آمریکا، دربارهی دستهبندیهای موجود میان این تجمعات به انصاف نیوز میگوید: «ما شاهد یک نوع دگردیسی در ترکیب معترضین جلوی سفارتها هستیم. در سالهای قبلتر، معمولا تشکلی که در مقابل سفارتخانهها –خصوصا سفارت ایران در لندن- تجمع میکرد حزب کمونیست کارگری بود؛ شعار میدادند و به شکل امروز فحاشی نمیکردند و سعی داشتند افرادی که برای رایگیری میآمدند را مورد نقد شدید قرار دهند. این یک رویهای بود که حزب کمونیست کارگری از کنفرانس برلین آغاز کرده بود؛ درواقع نوعی توسل به شعارهای تند و کارهای غیرمتعارف مانند عریان شدن و… بود که آن حزب به آن مبادرت میکرد.»
او مشخصا به پادشاهیخواهان هم اشاره کرده و توضیح داد: «در این انتخابات و قبل از این انتخابات ما شاهد بسیج نیروهای موسوم به پادشاهیخواه یا سلطنت طلب هستیم، که حضورشان در تجمعات اعتراضی به قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری برمیگردد. مشخصهای که دارند این است که معمولا در تجمعاتشان پرچم اسرائیل را حمل میکنند، خودشان را پادشاهیخواه یا سلطنتطلب توصیف میکنند و ما در عرض این 9 ماهی که از جنگ غزه میگذرد، شاهد بسیج این نیروها در نقاط مختلف، برضد تجمعاتی که خواستار آتشبس، توقف نسلکشی یا منتقد اسرائیل بودند، بودیم.
علاقه به راست افراطی
در بعضی جاها اصلا عجیب است؛ حدود دو-سه هفتهی پیش یک تجمعی سازمانهای فاشیستی ضدخارجی در لندن برگزار کرده بودند –مثل British National Party- که اساسا فاشیست و نئونازی هستند، ما دیدیم شماری از این سلطنتطلبها با پرچم شیر و خورشید، در کنار آن فاشیستها تظاهرات کردند و عکسهای خود را هم منتشر کردند. در اردوگاه اعتراضی که دانشجویان دانشگاه UCLA برگزار کرده بودند، یک شب نیروهایی با لباس شخصی به اینها حمله کرده و مورد ضرب و شتم قرارشان دادند، افرادی مجروح شدند و ویدئوهای آن ماجرا که منتشر شد ما دیدیم شماری از این افراد در میان آن طیف مهاجم به دانشجویان هم حضور داشتند!
حالا آن جریان که به تعبیری جریانی خیلی نزدیک به موضع اسرائیل و راست افراطی و رادیکال است، در این انتخابات در نقاط مختلف جهان وارد میدان شدند و مبادرت به بدترین فحاشیها و تهدید جانی افراد کردند. در برخی موارد برخوردهای فیزیکی کردند و ما ویدئویی دیدیم که بانویی که روسری بسر داشت و مسن بود در لندن -در دور اول انتخابات- روسری از سرش کشیدند. جالب این است که فردی که مرتکب این عمل خلاف اخلاق شده بود، بعدا از خود ویدئویی در فرودگاه تلآویو منتشر کرد که برگشته بود به اسرائیل.»
منظرپور در ادامه به طیفهای دیگر حاضر در این تجمعات پرداخت: «باید عرض کنم که در این تجمعات معمولا کمشمار، جمعیت فقط به سلطنتطلبان محدود نبوده است. در واشینگتن، براساس مشاهدات یکی از چهرههای سیاسی که مورد وثوق است و اعتبار دارد، مجموعهای که به تعبیری خود را از سازماندهندگان تظاهرات در واشنگتن معرفی میکنند و رابطهی نزدیکی هم با آقای اسماعیلیون و خانم کار و اینها دارند، آن گروه و لیدر آن گروه در فحاشی و تهدید بانویی که باردار بود و با فرزند خردسالش به سمت مرکز رایگیری حرکت میکرد مشارکت داشتند.
به هیچ عنوان نمیشود ارتباط مستقیمی بین این افراد و آقای اسماعیلیون یا خانم کار یافت و من مطمئنم که خانم کار نمیتواند از این نوع کنشها حمایت کند و مواضعش همیشه مدنی و حقوق بشری بوده است و قطعا نمیتواند با مجموعههای فحاش و تهدید کننده اعلام همسویی کند.
از طرف دیگر افراد دیگری هم مشارکت داشتند که خود را بعنوان هواداران خانم مسیح علینژاد معرفی میکنند. اینها هم در لوکیشنهایی مبادرت به همین اقدامات کردهاند.»
او همچنین در تحلیل پیشینهی ظهور و بروز کنشهای «خصمانهی» پادشاهیخواهان نیز میگوید: «تا آنجا که من به خاطر دارم حضور خصمانهی نیروهای موسوم به سلطنتطلب تقریبا در بحبوحهی جنگ غزه پررنگ شده است. تا قبل جنگ هم ما تجمعات سلطنتطلبان را داشتیم و عمدتا هم با جناحهای دیگر سلطنتطلب درگیر بودند، در واشینگتن مثلا بهم فحاشی میکردند، اما این بسیج ناگهانیشان -ابتدا به نفع اسرائیل و بعد در تعارض با شهروندانی که قصد دارند رای دهند- را ما در این انتخابات نخستین بار است که شاهدیم. بسیج سازمانی این افراد در طول جنگ غزه رخ داده و ظهور و بروز داشته است.»
سینا عضدی: برخی از آنها بنظر تنها لات هستند
سینا عضدی، کارشناس امور سیاستخارجی ایران و استاد کالج الیوت در دانشگاه جورج واشنگتن، نیز اجتماع کنندگان مقابل نمایندگیهای ایران را ترکیبی از گروههای چپ و سلطنتطلبان معرفی میکند و میگوید: «تعداد زیادی از آنها گروههایی هستند که به سلطنتطلبها –یا درستتر نئو سلطنتطلبها- وابستگی دارند. گروههای چپی هم هستند، گروههایی هم هستند که به هیچکدام اینها وابستگی ندارند و برخی از آنها بنظر تنها لات هستند! خیلیهایشان فکر میکنند کار مثبتی انجام میدهند که برای اعتراض به آنجا میروند.»
موسوی خوئینی: سازماندهی پشت پرده وجود دارد
علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس ششم که الان ساکن امریکاست، میگوید شاکلهی این تجمعات نشان از یک سازماندهی در پشت پرده دارد او مشخصا درمورد منطقهی واشینگتن دی سی میگوید: «در آمریکا و مشخصا منطقه واشینگتن دی سی ارگانایزر اصلی این تجمعات مقابل صندوقهای رای در ایالتهای ویرجینیا-مریلند و شهر واشینگتن، مجموعهای شناخته شده بنام گروه همبستگی برای ایران NSG=National Solidarity Group of Iran بود که دارای گروهی تلگرامی بوده و فراخوانهای آنان مرتب از سوی تلویزیون ایران اینترنشنال نیز منتشر شده و با برگزار کننده اصلی آن نیز مصاحبههایی صورت میگرفت.
این فرد مشکوک در سال ۱۴۰۱ تحت همین عنوان بههمراه افراد زیادی از جوانان که اغلب در سالیان اخیر از ایران مهاجرت کردهاند، تظاهراتهای جنبش مهسا را در این منطقه برگزار میکردند که خود ما و بسیاری از دوستان نیز در آن تظاهراتها شرکت میکردیم؛ ولی بهمرور آن عده جوانان جملگی راه خود را از این فرد ارگانایزر جدا نموده و بعد از فروکش کردن جنبههای خیابانی جنبش مهسا در ایران افراد جدیدتری از دیگر نحلهها بدان پیوسته و تبدیل به مجموعهای برای برخوردهای این چنینی شدند! تا جایی که گروه دیگری بنام اتحاد برای آزادی Alliance for Freedom که آنها نیز در روز رای گیری با گرفتن مجوز پلیس مقابل دفتر حفاظت منافع در اعتراض به نظارت استصوابی و اساس و نحوه برگزاری انتخابات در ایران تجمع برگزار کردند اعلام کردند که با بیحرمتی و حمله و فحاشی به رای دهندگان مخالفاند و راه جدایی طی نمودند.»
سینا عضدی: سازماندهندهی امروز چند سال پیش موقع رای دادن سلفی میگرفت
سینا عضدی نیز درمورد سازماندهی این افراد میگوید: «درمورد واشینگتن یکسریهایشان یک گروه و اکانت توییتری درست کردند و بعنوان سازمان خود را معرفی کردهاند و از طریق سوشال مدیا خود را تبلیغ میکنند. مثلا یک گروهشان که در زمان اعتراضات مهسا خود را جاانداخت، رویهشان این بود که هرهفته میرفتند یکجا تظاهرات میکردند؛ حالا هم آمده بودند اینجا مقابل دفتر حفاظت منافع در واشینگتن اعتراض میکردند؛ خندهدار این است که کسی که اینها را مثلا سازماندهی میکند خودش تا چندسال پیش عکسهایش هست که در دفتر حفاظت منافع موقع رای دادن سلفی میگرفت!»
محمد منظرپور هم روایتی از نحوهی سازماندهی این تجمعات دارد که همخوان با روایات دیگر است: «تا آنجا که من دیدهام اینها عمدتا در شبکههای مجازی یک گروه و ارتش سایبری دارند –بیشتر در توییتر و بعضا در پلتفرمهای دیگری چون اینستاگرم و تلگرام- که آنجا تیملیدرهایی هستند که اعلام بسیج میکنند و میگویند «فردا در مقابل سفارت [فلان] حاضر میشویم و خائنینی که میخواهند رای دهند را شناسایی و رسوا میکنیم و…!» از این طریق بسیج نیرو میکنند.
این روزنامه نگار به مصاحبههایی که بعضی از این افراد با برخی شبکههای خارج از کشور دارند هم اشاره کرده و میگوید در این مصاحبهها روی این موضعشان تاکید دارند. او مشخصا به مناظرهی فردی به نام علیرضا کیانی با آرش عزیزی ارجاع میدهد و میگوید که آقای کیانی در این مناظره تاکید داشته روی اینکه «فحاشی بخشی از مبارزه است».
قرابت تجمع کنندگان مقابل سفارت با رضا پهلوی
او همچنین به نسبت رضا پهلوی و سلطنتطلبان حاضر در این تجمعات میپردازد و میگوید: «باوجود اینکه شخص شاهزاده رضا پهلوی گفته «اینها از ما نیستند و نفوذی هستند و از سوی جمهوری اسلامی هستند»، ما برخی افرادی که ویدئوها را منتشر میکنند را محرز میشناسیم که بطور بسیار غیرقابل انکاری در اردوگاه سلطنتطلب قرار دارند و بعضی از آنها از افرادی هستند که عکس با شاهزاده دارند و خیلی با ایشان قرابت دارند.
حضور پناهجویان و تهاجم آنها ممکن است اثر منفی در پروسه پناهندگی داشته باشد
آقای منظورپور درمورد شائبهی یارگیری این افراد از میان پناهجویان ایرانی نیز توضیح داد: «در دور اول انتخابات پیش از موعد ریاست جمهوری، ویدئویی منتشر شد از گروهی که در High Street Kensington لندن، نزدیک کنسولگری ایران به افرادی که قصد داشتند رای دهند حمله میکردند و نکتهی جالبی که در آن ویدئو بود این بود که افراد مهاجم اصلا انگلیسی بلد نبودند. معلوم بود همین اکنون یا یکی-دو هفته است که از مرز عبور کردهاند و در انگلستان مستقر شدهاند.
بنابراین احتمال یارگیری از بین پناهجویان و افرادی که مایلاند برای خود کیس پناهندگی ایجاد کنند وجود دارد؛ چون آنها انگیزه هم دارند. هرچند که ما میدانیم این موضوع میتواند در پروسهی پناهندگی اثر عکس داشته باشد؛ ما میدانیم پلیس انگلستان اعلام کرده تعدادی از مهاجمان را بازداشت کرده و ممکن است اصلا باعث استرداد آنها به کشور مبدا شود.»
از حمله به یک زن باردار تا تغییر مکان رایگیری
نحوهی رفتار این گروهها در انتخابات اخیر اما پررنگترین موضوعی بود که توجه ناظرین را به خود جلب کرده است موسوی خوئینی دربارهی شکل رفتاری آنها میگوید: «در تجمعاتی که آن گروه فحاش در مقابل صندوق رای گیری در دفتر حفاظت منافع ایران در واشینگتن داشتند، حتی به یک خانم باردار که فرزندی همراهش بود نیز رحم نکرده و پلیس ناچارا وی را از مسیر دیگری با حفاظت به سمت ماشینش هدایت میکرد که ناگهان آن افراد فحاش او را مجددا تعقیب کرده و شنیعترین الفاظ را نثار این خانم کردند که مصداق بارز جرمهای سهگانه در خاک آمریکاست؛ یعنی جرم سرکوب رای دهنده، آزار و اذیت و جرم ایجاد تنفر.
در صندوق رای گیری ویرجینای شمالی بقدری حملات وحشیانه اوج گرفت که پلیس ناچار به تعطیلی رایگیری و انتقال آن به مکان دیگری شد. همچنین یک شاهد ناظر بر صندوق در ایالت مریلند گفت شخصا شاهد هتاکی به یک رای دهندهی دارای معلولیت که روی ویلچر بود نیز توسط این افراد هتاک بوده و وقتی پلیس آنان را که به خودروی رای دهندگان لگد میزدند تهدید به بازداشت کرده، پا به فرار گذاشتند.
هیچ چهرهی معروف اپوزیسیون برانداز برعلیه این اقدامات اطلاعیه صادر نکرده
اما طبق ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، در سایر ایالتهای آمریکا و کشورهای دیگر، ارگانایزرهای متفاوت دیگری عمل کردهاند و در میان آنها افرادی با سایر گرایشات در حال فحاشی و اذیت آزار رای دهندگان انتخابات ریاست جمهوری دیده میشوند.
بعنوان مثال در خیلی از موارد پارهای از افراد در حالی که از سامانه پادشاهی حمایت میکردهاند اقدام به چنین کارهای غیرقانونی و غیراخلاقی کردهاند که البته شخصا هیچگاه در مصاحبه یا بیانیههای آقای پهلوی هیچ مستندی در حمایت از این طیف افراد ندیدهام و حتی در یک مورد در اتاقی در کلاب هاوس یک خانمی در استیج اعلام کرد بعنوان یک پادشاهیخواه از اقدامات و حرکات زشت این افراد تبری جسته و مخالف هرگونه هتاکی به رای دهندگان است. در عینحال متاسفانه هیچ چهرهی معروف اپوزیسیون برانداز در میان جمهوریخواهان یا پادشاهیخواهان برعلیه این اقدامات اطلاعیه صادر نکرده یا مصاحبه نداشتهاند!»
جریانی که چماقداری و شعبان بیمخیسم در آن موج میزند
منظرپور هم درمورد رفتار گروههای مختلف حاضر در این تجمعات در روز رایگیری میگوید: «بطور سنتی مجاهدین خلق هم تجمعات مشابهی را در مقابل نمایندگیهای ایران در سراسر جهان برگزار کردند، حزب کمونیست کارگری هم برگزار کرده است؛ اما حزب کمونیست کارگری و مجاهدین عمدتا از ناسزاهای سیاسی استفاده میکنند. یعنی بر فرض افرادی که برای رای دادن میروند را متهم میکنند به خونشویی، پاگذاشتن روی خون کشتهشدگان و قربانیان؛ اما جریانی که خیلی چماقداری و شعبان بیمخیسم در آن موج میزند و هرروز پررنگتر میشود، بدون شک اردوگاه سلطنتطلبان است که ظاهرا افتخار هم میکنند به اینکه اساسا فحاشی و تهدید و توهین و اینها برایشان ابزاری برای مبارزه شده!
هرچند که تقریبا تمامی عقلای قوم، حتی عقلای بین جریان پادشاهیخواه هم اعتقاد دارند که اینگونه کنشگری اثرات معکوسی خواهد داشت و باعث دور شدن افکار عمومی ایرانیان از این افراد و حتی باعث تطهیر دولت در ایران میشود. چون این شیوهها، شیوههایی است که هیچ انسان خردمندی نمیتواند از آن حمایت کند.»
نمایندگیهای ایران چه کردهاند؟
اما چندین سال است که این تجمعات –که امروز به تعرضهای فیزیکی و کلامی رسیده- در انتخابات مختلف برگزار شده است و حالا با خشنتر شدن شکل مواجهات این سوال مطرح است که نمایندگیهای ایران اصلا کاری برای کمتر کردن فشار برروی رایدهندگان انجام دادهاند. سینا عضدی به اینکه چه کارهایی میتوانند انجام دهند پرداخته و میگوید: «تنها کاری که بنظرم میتوانند بکنند این است که به کسانیکه میخواهند رای دهند انتخابهای بیشتری دهند. مثلا در واشینگتن میدانم سه-چهار مرکز درست کردند و حتی یک صندوق سیار گذاشتهاند که برود و در جاهای مختلف رای را اخذ کند. اینگونه شما [تجمهکنندگان] نمیتوانید نیروهایتان را همه جا پخش کنید، مثلا صندوق سیار را نمیتوانند دنبال کنند دائم. این یک راه است.
یک کاری را هم اسرائیلیها کرده بودند و اتفاقا بنظرم هوشمندانه بود، از کامیونهایی که برای اسبابکشی هستند اجاره کرده بودند و جلوی سفارت اسرائیل پارک کرده بودند که کسانیکه معترض بودند –درجریان غزه- اصلا نتوانند سفارت را مشاهده کنند. این کاری است که سفارتخانههای ایران هم میتوانند انجام دهند. حداقل جلوی دید را میگیرد و ممکن است تا حدودی هم کمک کند.
غیر اینها حقیقتش کاری نمیشود انجام داد. شاید اعتراض رسمی بشود انجام داد، اعتراض رسمی هم جوابش این خواهد بود که تازمانیکه قانون را نشکاندهاند در مملکتی که اجازه اعتراض صلحآمیز میدهد کاری نمیتوان انجام داد.
اما اینکه سفارتخانهها واقعا بتوانند کاری کنند را بعید میدانم، چون خیلیهایشان در اروپا یا امریکا که هستند، اینها در بیرون ساختمان میایستند و چون قانون به آنها اجازه اعتراض میدهد، اعتراض میکنند. تازمانیکه قانونشکنی نکردهاند و برخورد فیزیکی نکردهاند پلیس کاری نمیتواند بکند و تنها میتواند جلوی برخورد خشونتآمیز را بگیرد؛ درغیراینصورت کسی که شعار میدهد کار غیرقانونی نکرده؛ مگر اینکه جایی تهدیدی کرده باشند. در این شرایط پلیس میتواند دستگیرش کند.»
آقای موسوی اما دلایل دیگری برای «بیاثر بودن عملکرد وزارت خارجه در مواجهه با این مسئله» برمیشمارد و میگوید: «شاید دلایل اصلی آن عملکرد ضغیف دولت فعلی، بدنام بودن دولت از جهت کارنامه منفی حقوق بشری در جامعه بینالمللی و نیز ضعیف عمل کردن آنها از جهات حقوقی و ارتباط ضعیف با جامعه مدنی ایرانی خارج کشور باشد. هرچند مقامات در اطلاعیهای از تشکیل پرونده کیفری برای اخلالگران انتخابات در خارج کشور خبر دادهاند و گفته شده است در آمریکا دادستانی فدرال ایالات متحده از این نوع اقدامات آگاه شده است که باید منتظر اقدامات حقوقی آنان بود.
یکی از حقوقدانان و اساتید حقوق در آمریکا این نوع اقدامات را در سه طبقه بندی مختلف جرائم دانست که قابل تعقیب و مجازات است: جرم سرکوب رای دهنده Voter Suppression، جرم آزار واذیت Harassment و جرم ایجاد تنفرHate Crimes. جدای از مشکلات حقوقی، چنین اقدامی و بدتر از آن سکوت چهرههای فعال و معروف در تمامی نحلههای فکری اپوزیسیون سرنگونیطلب خارج کشور، مقابل اقدامات این چهرههای فحاش در مهمترین نماد عینی دموکراسی -یعنی رای دادن و حضور در صندوق رای- از نظر اخلاقی و سیاسی بشدت چهره آنان را زیر سوال برده است، بویژه آنانکه داعیه دموکراسی برای ایران و انتخابات آزاد در سر داشتهاند.
نکته جالب در این میان آن است که طبق اعلام آقای مهرآبادی رئیس ستاد انتخابات در آمریکا میزان مشارکت ایرانیان در این کشور نسبت به دور اول ۲۹ درصد و نسبت به ۱۴۰۰، 35 درصد افزایش داشته است که گویای شکست این نوع تلاشها می باشد.»
دستگاه دیپلماسی ایران ضعیف عمل کرده
منظرپور میگوید این نوعِ برخورد تنها و برای نخستین بار از سوی معترضان ایرانی پیگرفته شده است و تاکید میکند «متاسفانه این لکهی ننگی است که منحصرا در جامعهی ایرانیان برون مرز ثبت شده است و در هیچ زمان و مکان و مقطع زمانی دیگری سابقه و مشابهتی نمیتوان پیدا کرد.»
این روزنامه نگار هم با اشاره به سه قانون موجود درمورد برخورد با اینگونه رفتارها درقبال رای دهندگان، درمورد واکنش نمایندگیهای ایران میگوید: «امروز دیدم در یکی از کشورهای اروپایی گروه مهاجم پرچم ایران را ربودند و لگدمال کردند؛ یکی از اعضای نمایندگی آمد و پرچم را از زیرپای این افراد گرفت و به سفارتخانه برگرداند.
اما بطور عام و به اعتقاد من اساسا دستگاه دیپلماسی ایران، در برخورد با این مسائل بسیار ضعیف عمل کرده است، به این خاطر که در تمام کشورهای دموکراتیک جهان، بدون استثنا، Voter Intimidation یا Voter Suppression –به معنی ارعاب یا سرکوب رای دهندگان- غیرقانونی است و عواقب حقوقی دارد. البته در امریکا طبق تحقیقات من تنها در صورت ارعاب رایدهندگان امریکایی و در انتخابات امریکا مصداق دارد. یعنی قانونگذار قانون را به نحوی نوشته است که مشمول سایر کشورهای جهان نشود.
ولی در اروپا این مسئله شمول عام دارد و هر فردی که قصد تهدید یا ارعاب رایدهندگان را داشته باشد میتواند مورد پیگرد قرار بگیرد. من تا الان ندیدهام که وابستگیهای دیپلماتیک ایران، هیچ نوع کنش حقوقی در این رابطه انجام داده باشند و بطور عام خیلی منفعل بودند.»
*به علت قطع رابطه کانادا و ایران، دولت کانادا با اختصاص مکانی در شهرها برای رای دادن شهروندان ایرانی مخالفت کرده است.