اسرائیل زد؛ حالا چه کنیم؟ | فرخ نگهدار
فرخ نگهدار، فعال سیاسی، در یادداشتی تحلیلی با عنوان «اسرائیل زد، حالا چه کنیم؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
با اعلام انزجار از عملیات جنگ افروزانه اخیر نتانیاهو و کابینه جنایتکارش، از دستگاه تصمیمگیر جمهوری اسلامی انتظار دارم به این تجاوز، از راه شنیدن صدای اکثریت معترض به سیاستهای نظام پاسخ بدهد. پیشبرد آشتی ملی پیش نیازی گریز ناپذیر برای مقاوم سازی ایران در برابر هرگونه تجاوز خارجی است.
صحنه سیاسی چهار ضلعی
سیر حوادث تا فروردین گذشته حاکی از آن بود که حاکمیت ایران از مقابله به مثل خودداری میکند و نمیخواهد مستقیماً با اسرائیل درگیر شود. اما حمله به کنسولگری ایران در دمشق وضع را تغییر داد. حکومت تصمیم گرفت از خاک ایران اسرائیل را چنان موشک باران کند که پاسخ اسرائیل ایران ناگزیر به حمله متقابل نکند.
اما با عملیات وعده صادق ۲، و به استناد اسناد درز کرده، به نظر میرسید واکنش اسرائیل قرار بود به گونهای باشد که ایران نتواند آن را نادیده بگیرد. علیرغم رجز خوانی ها، اسرائیل هم از حمایت عملیاتی امریکا نشد و هم مجبور شد حملات را در حدی محدود نگاه دارد که بایدن میخواست. به این ترتیب تا اینجا فضایی ساخته شده است که تهران، تل آویو و واشنگتن میتوانند از اقدام متقابل عاجل فعلاً پرهیز کنند.
با این همه شدت جنگ در غزه و لبنان و تحریکات جنگ طلبان در تل آویو، واشنگتن و در تهران، در حدی است که نیروهای سیاسی کشور هم چنان ناچارند معین کنند که در صورت وقوع جنگ در کدام سو خواهند ایستاد. با توجه به شناختی که ماهیت و عملکرد گرایشهای سیاسی کشور در دست است با روشنی زیاد میتوان پیش بینی کرد که، برخلاف حمله عراق به ایران در مهر 59، امروز موضع شاخصترین نیروهای سیاسی کشور در قبال حمله اسرائیل و جنگ کاملاً متفاوت است:
- اقتدار گرایان، تندروهای محور مقاومتی و اکثر فرماندهان سپاه بیشتر «میدانی» فکر کرده و طرفدار تقویت اراده و امکانات مقابله به مثل بودهاند. آنها امروز هم در گسترش جنگ به کشورهای منطقه را نوعی بازدارندگی تلقی میکنند. تعبیر یا تخیل آنان از دیپلماسی منطقهای ایران این است که سایر کشورها رامتوجه کنند که چنانچه ایران مورد حمله قرار گیرد آن کشورها هم مورد حمله قرار خواهند گرفت.
- اصلاح طلبان، به مثابه بخش بزرگی از بدنه جمهوری اسلامی و روح حاکم بر دولت پزشکیان، خواهان تعامل با غرب، اجتناب از رودرویی مستقیم با اسرائیل هستند. آنها برای همگون سازی واکنش کشورهای منطقه در قبال جنگ جاری، برای رسیدن به آتش بس و بازگشت به دیپلماسی تلاش میکنند. آنها عموماً ساختن «عمق استراتژیک» را خطرناک و پرهزینه میدانند و بر افزودن بر قدرت دفاعی در درون مرزهای کشور تاکید دارند.
- گذار طلبان، یا تحول طلبان، به مثابه بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی، با شعار «نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی» برآمد کردهاند. تصور یا تخیل آنها عموماً این است که حاکمان بر ایران و اسرائیل هر دو جنگ طلب و مسئول جنگی هستند که خاورمیانه و کشور ما را تهدید میکند. بسیاری از آنها اعلام میکنند مسئولین جمهوری اسلامی و اسرائیل هر دو مخالف آتش بس و پایان دادن به جنگ کنونی هستند.
- سرنگونی طلبان، یعنی بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی سیاستها و تحریکات جمهوری اسلامی را منشاء اصلی بی ثباتی و جنگ در منطقه ارزیابی میکنند. تخیل و یا تصور آنها این است که تلاش ایران برای نابودی اسرائیل منشاء اصلی جنگ است و بازگشت صلح به منطقه منوط است به پایان دادن به جمهوری اسلامی.
علت اصلی این تقسیم بندی چهار گانه این نیست که همه کسانی که خود را اصلاح طلب، گذار طلب یا سرنگونی طلب مینامند از مواضعی حمایت کنند که بدان متصف شدهاند. علت این تقسیم بندی آنست که بیشتر کسانی که خود را با یکی از این عناوین معرفی میکنند با توصیف مواضعشان به صورت فوق تفاهم دارند. وگرنه همه میدانیم که در میان اصلاح طلبان هم گرایش به مقابله به مثل وجود دارد و هم تمایل به اعلام مقصر شناختن حکومت در سوق کشور به سوی جنگ. یا مثلاً در میان نیروهایی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه میکنند کم نیستند فعالینی که حکومت اسرائیل را نژاد پرست و نسل کش معرفی میکنند و کاملاً مدافع فلسطین هستند.
در ضمن 4 ضلعی کردن صحنه سیاست در ایران سنگ پایه اصلی راهبرد سازی اصلاح طلبانه و در عین حال سوبژکتیو است. این جنس ورزی ماست که تعداد اضلاع صحنه سیاست را برای شما تعیین میکند. تعداد «واقعی» اضلاع یا جبهه بندیهای سیاسی در کشور ما از دید نیروهای سیاسی مختلف قطعاً متفاوت است:
- اقتدارگرایان صحنه سیاسی در کشور را 1 ضلعی میبینند و سایر نیروهای سیاسی را دشمن و یکپارچه و مستحق سرکوب تحلیل میکنند.
- براندازان صحنه سیاسی کشور را 2 ضلعی، به صورت «حکومت و اپوزیسیون» دیده برای هماهنگی و همگرایی اپوزیسیون تلاش میکنند.
- گذار طلبان صحنه سیاسی کشور را 3 ضلعی دیده و برای شکل دهی «صدای سوم» در برابر براندازان و حکومتگران تلاش میکنند.
- اصلاح طلبان صحنه سیاسی کشور را 4 ضلعی میبینند و نسبت به هر ضلع آن جداگانه سیاست گذاری میکنند.
کسان دیگری هم ممکن است باشند که صحنه سیاست در ایران را پنج ضلعی، شش ضلعی، یا بیشتر تصور کنند. کسانی هم هستند که اصلاً اعتقادی به جبهه بندی نیروهای سیاسی ندارند. آنها متحدین و مخالفین خود را موردی یا لحظهای تعریف و انتخاب میکنند.
توضیحات فوق از این نظر لازم بود که خواننده کاملاً مطلع باشد چرا من یک طرح 4 ضلعی را پایه کار قرار میدهم؟ علت این است که مدل 4 ضلعی بیش از مدلهای دیگر با سیاستها و رفتارهای اصلاح طلبانه و دموکراسی خواهانه خوانایی دارد. برای تنظیم یک رشته مطالبات از حاکمیت، و تنظیم توصیهها به دیگر نیروهای سیاسی کشور، برای دورتر کردن خطر جنگ اسرائیل علیه ایران، برای سوق کشور به سوی همزیستی و دموکراسی، به ویژه برای توانمند سازی کشور در مسیر توسعه پایدار، از سایر مدلها کارسازتر است.
الف: مطالبات از حکومت
- در زمینه سیاست خارجی
- تبعیت کامل میدان از دیپلماسی
در زمان خروج ترامپ از برجام گویا به سرعت کنترل سیاست خارجی ایران از شورای امنیت ملی و بازوی اجرایی آن یعنی وزارت خارجه به سپاه و نهادهای امنیتی نظامی منتقل شد. دیپلماسی عملاً متوقف و فرمانبردار میدان شد. گرچه با گذار از رئیسی-عبداللهیان به پزشکیان-عراقچی تغییری محسوس در جهت درست رخ داده است، اما، کاملاً پیداست که نقش و حضور فرماندهان نظامی در تنظیم واکنش کشور در قبال تحرکات طرف مقابل در منطقه، همچنان بسیار جدی و احتمالاً هنوز تعیین کننده است.
بدون تبعیت کامل نهادهای نظامی، و تمام نیروهای تحت کنترل آنها، از شورای امنیت ملی، از دولت پزشکیان و از وزارت خارجه، قطعی است که کشور ما به ورطههایی کشیده میشود از ظرفیتهای ضرور برای برون برد خود از آن ورطه برخوردار نیست. - تکذیب قاطع شعار نابودی اسرائیل
جمهوری اسلامی ایران بدون هرگونه مجامله و یا تأخیر باید صراحتاً اعلام کند که به تمام قطعنامههای مصوب شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل وفادار است و خواستار اجرای آنها توسط اسرائیل است. حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باید در درون و بیرون کشور مراقبت کند که فعالیتها و شعارهای نیروهای منتسب به ایران در چارجوب سیاست رسمی کشور و منطبق با قطعنامههای شورای امنیت باشد. تابلوها و دیوار نوشتههای دال بر نابودی اسرائیل باید برداشته شوند. از پی هر ادعای اسرائیل مبنی بر این که «جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است» نمایندگان و سخنگویان جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور باید فوراً و صراحتاً تکذیب و اعلان کنند ایران خواهان تبعیت اسرائیل از قطعنامههای شورای امنیت است. - حفظ همآهنگی کامل با شرکای منطقهای
یکی از سازندهترین اقدامات جمهوری اسلامی تلاشهایی است در مسیر برپایی ساز و کارهایی برای همآهنگ سازی واکنش کشورهای منطقه در برابر جنگ جاری. سفرهای آقای عراقچی نشانهای دلگرم کننده در همین راستاست. ایران باید مکرر اعلام کند که پاسخ ایران به اسرائیل قطعاً با همآهنگی با سایر شرکای منطقهای خواهد بود. ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که توطئه اسرائیل برای جدا جدا کردن کشورهای منطقه و رو در رو کردن آنان، تحقق یابد.
ایران باید در مسیر رسیدن به بلوکهای دو جانبه و چند جانبه با رهبران کشورهای منطقه، به ویژه با ترکیه، عربستان، مصر، قطر و امارات حرکت کند. این کشورها میتوانند برای تنظیمات امنیتی منطقه پس از آتش بس طرحهای مشترک ارائه دهند. این حرف که ترکیه عضو ناتو و کشورهای عرب متحد امریکا و علیه ایران هستند فکری کهنه، از پایه اشتباه، و برخاسته از اذهان سرخورده و ماجراجوست. - بازگشت به تعادل در سیاست خارجی
در اثر تحریمهای فلج کننده، زیر تأثیر نفوذ اسرائیل بر امریکا، و تحت تأثیر رقابت و کارشکنی تندروها در حکومت، از هنگام خروج امریکا از برجام، مناسبات ایران و غرب بشدت رو به تیرگی رفته، و پیوندها و همکاریها با روسیه و چین به وسعت افزایش یافته است. تصور عمومی این است که ایران در جنگ اوکراین حامی روسیه است. این سیاست نیز مناسبات با اروپای غربی و امریکا بحرانیتر کرده و در راستای مطامع اسرائیل است. همراهی اروپا با مطامع و ادعاهای ضد ایرانی در مورد سه جزیره و تحریم پروازها از و به ایران از آخرین نمونههاست.
جمهوری اسلامی ایران باید به هر ترتیب به سیاست متوازن میان شرق و غرب بازگردد. ایران نباید برای گسترش تماسها با ایالات متحده امریکا را با نتایج انتخابات مرتبط کند. ما نباید این بار دستور مذاکرات با امریکا را به برنامه هستهای، مبادله زندانیان، یا هر موضوع دیگر محدود کند. هدف باید احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور باشد و تمام مسائلی که مانع این هدف هستند موضوع مذاکرهاند.
B. در زمینه سیاست داخلی
جمهوری اسلامی ایران در پیگیری سیاستهای چهارگانه فوق موفق نخواهد بود هرگاه سطح نارضایی از حکومت، حد بی اعتمادی شهروندان به حکومت، در سطح کنونی باشد. در انتخابات اخیر تنها 40 درصد مردم نامزد خود را در میان نامزدها دیدند. این رقم بسیار هشدار دهنده است. اکثریت قاطع شهروندان خطر حمله نظامی به کشورشان بی توجهاند. برخی نیروهای سیاسی حتی اعلام کردهاند که اگر کشور مورد هجوم قرار گیرد در دفاع از میهن مشارکت نخواهند داشت. حتی در مواردی نشانههای حمایت از مهاجمان به کشور مشاهده شده است.
مسخ و معوج شدن وجدان میهن دوستانه بخش بزرگی از هم میهنان ما دردناکترین پیامدهای سیاستهای سرکوبگرانه است. این روحیات وجود نمیداشت هرگاه رفتار دولت با شهروندان در حرکتهای 96 و 98، به ویژه در ماجرای مهسا، آنقدر خشن، و در انتخابات 1400، و انتخابات مجلس 11 و 12 آنقدر تحقیر آمیز، نبود.
وخامت وضع اقتصادی نیز زمینههای همزمانی طغیان گرسنگان، خیزش سرکوب شدگان، و تهاجمات اسرائیل به کشورمان، را تقویت میکند. هم از این روی تصمیمهای تازه در زمینه سیاست خارجی، الزاماً باید با ابتکارهای تازه و فوری برای مهار شکاف حکومت و مردم، همراه و همزمان گردد. عاجلترین این اقدامات عبارتند از:
- توقف فوری صدور و اجرای احکام اعدام. آزادی مستمر زندانیان سیاسی و اعاده کامل حقوق تضییع شده آنان. توقف اجرای احکام فعالان سیاسی، مدنی، مطبوعاتی و فرهنگی، منع صدور احکام تازه.
- تسریع بازگشت استادان و دانشجویان، معلمان و کارگران اخراجی؛ رسیدگی به مطالبات آنان از مجراهای قانونی.
- قطع کامل هرگونه پیگرد به خاطر عدم رعایت حجاب حکومتی، پیگرد کسانی که برای تحمیل حجاب حکومتی به شهروندان اقدام میکنند.
- تسهیل فعالیت رسانههای غیر حکومتی، تغییر مسئولین و سیاستهای رسانه ملی، دعوت از صاحب نظران برای مشارکت در حیات سیاسی و اجتماعی.
- رفع فیلترینگ و افزایش ظرفیت فضای مجازی و سرعت انتقال اطلاعات
- دیدار متناوب رئیس جمهور، معاونان وی یا وزرای کابینه با چهرههای منتقد در داخل و خارج، با کارشناسان مورد اعتماد مردم، و با نمایندگان نهادهای مدنی و بازتاب این رویدادها در رسانهها.
- مراجعه به چهرههای سرشناس منتقد حکومت در خارج کشور و دعوت از آنها به رفت و آمد به کشور و تماس مستقیم با مردم.
ب: درخواستها از جناحهای سیاسی
۱. از اقتدارگرایان چه بخواهیم:
- از شعار نابودی اسرائیل دست بردارید.
- به انکار حق موجودیت سایر جناحهای سیاسی پایان دهید.
- در کار دولت کار شکنی نکنید، از دولت پشتیبانی کنید.
- از عناصر و محافل خودسر حمایت نکنید.
- رایزنی با جناحهای سیاسی برای رسیدن به اجماع ملی حول چگونگی مدیریت گذار کشور در مقاطع جابجایی قدرت را تسریع کنید. باور کنید که اداره کشور، در شرایط پسا مدیریت عالی کنونی، بدون آشتی ملی، ناممکن و بسیار اسرائیل پسندانه است.
۲. از تحول طلبان چه بخواهیم:
- با اصلاح طلبان مقابله نکنید. آنها مقابل شما نیستند. تأثیر حرکت شما و آنها بر وضعیت سیاسی هم افزایانه است. حساب اصلاح طلبان را از اقتدارگرایان را مجزا کنید. نیمه بزرگتر بدنه جمهوری اسلامی متحد طبیعی شماست.
- حکومت جمهوری اسلامی را با حکومت اسرائیل همسنگ معرفی نکنید. محکوم کنید فکری را که زیر عنوان تحول طلبی، میگوید «اگر اسرائیل زد ما باید علیه حکومت قیام کنیم».
- مرزبندی با سرنگونی طلبان، با کسانی که به خشونت یا به حمایت امریکا و اسرائیل متکی میشوند، را مستحکم کنید.
- با جامعه جهانی همصدا شوید و آتش بس فوری را خواست مقدم خود قرار دهید. نهراسید که صدای شما و حکومت در این مورد یکی شود..
- باور کنید که تغییر ساختار حاکمیت، بدون حمایت و مشارکت جناحهای حکومت ناممکن است. طوری عمل کنید که فضا برای گفتگوی همگانی و آشتی ملی مساعد شود.
۳. از پهلوی طلبان چه بخواهیم:
- حساب خود را از نتانیاهو و ترامپ جدا کنید.
- پرچم امریکا و اسرائیل را کنار بگذارید؟
- با صدای بلند هرگونه حمله نظامی به کشورتان را محکوم کنید. جای شما در کنار مردم است و نه جنگ طلبان در اسرائیل.
- صفوف خود را از فحاشان، لومپن ها و عناصر زن ستیز پاکسازی کنید.
- تا امید شما به امریکاست ناتوانی 45 ساله شما در سازماندهی خودتان جبران نمیشود. روی پای خود بیایستید.
توضیح: اصطلاح «پهلوی طلبان» را در اینجا از این نظر جایگزین «سرنگونی طلبان» کردهام که آنها در میان سرنگونی طلبان در وضع حاضر پر طرفدارترین هستند.
امیدوارم جناحهای حامی حکومت، و دیگر کنشگران میهن دوست کشور، نیز طرحها، راه حلها و ابتکارهای خود را برای برون برد کشور از وضعیت مخاطره آمیز کنونی به بحث همگانی بگذارند.
با اعلام انزجار از عملیات جنگ افروزانه اخیر نتانیاهو و کابینه جنایتکارش، از دستگاه تصمیمگیر جمهوری اسلامی انتظار دارم به این تجاوز، از راه شنیدن صدای اکثریت معترض به سیاستهای نظام پاسخ بدهد. پیشبرد آشتی ملی پیش نیازی گریز ناپذیر برای مقاوم سازی ایران در برابر هرگونه تجاوز خارجی است.
فرخ نگهدار
لندن – جمعه 4 آبان 1403
انتهای پیام
احسنت منطقی و متین بود
مشتی توهمات
جناب نگهدار
به چه امید بسته اید؟
حرفهای مشفقانه شما فقط به درد درج در تاریخ میخورد که بعداً همین ها نتوانند بگويند چرا ما را از خواب خرگوشی بیدار نکردید.
فرخ نگهدار دبير كل حزب فداييان خلق متهم به براندازي و فراري از كشور !!! لطفا عنوان رو كامل و دقيق بنويسيد. دوره بي سوادي گذشته
چرا صغری کبری میچینید
بگید یک عمر دم زدیم چوایران نباشد….
الان منافعمون، بچه هامون که در خارج کشور زندگی میکنن یا هرچی که به ما مربوطه به خطر افتاده، خلاصه ترسیدیم
حالا یکی دوبار هم به خاک تجاوز بشه زیرسیبیلی رد میکنیم
ای ننگ به این ریاکاری وبزدلی که خودش رو پشت الفاظ وتحلیل های بی در وپیکر پنهان میکنه…
چه خوب گفتن که مرد رو باید در جنگ شناخت