گفت و گوی خواندنی کیانوش عیاری و محسن امیریوسفی
روشن شدن تکلیف فیلمهای توقیفی از همان روزهای نخست دوره مدیریت سینمای تدبیر و امید به روشن ماندن چراغ امید اهالی سینما گره خورد؛ انتظاری که با اکران «قصهها»ی بانوی رخشان سینما، بنی اعتماد، سوسوی امیدی زد و همچنان باقی است؛ اما قصه رفع توقیف دیگر فیلمها همه اپیزودیک و تکراری است.
یک روز خبر میرسید، فیلمها توقیف شدهاند. روز بعد اعلام میشد که پروانه نمایش دارند و اکران نمیشوند. خبر بعدی از اکران قطعی ولی نامشخص بودن زمان نمایش حکایت داشت و روز بعد اما روز کمیسیون فرهنگی مجلس بود تا از ایستادگی جلوی اکران فیلمها بگوید.
در یک سال گذشته با تغییر ترکیب نمایندگان مجلس، امیدها برای اکران این فیلمها دوباره زنده شد؛ اما روایت در بند توقیف ماندنشان از عصبانی نیستم تا ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا و از خانه پدری تا خانه دختر و از رستاخیز تا آشغالهای دوستداشتنی همچنان ادامه دارد.
اهالی سینما قدردان اخبار خوش گیشه و طرفه هنر و تجربه هستند؛ اما همچنان مطالبهگرند و انتظاراتشان پابرجاست. توقعشان از مدیریت سینمایی دولتی که با حمایت حداکثری آنها شکل گرفت و در بزنگاههای مختلف ادامه داشت، حمایت از آنها در برابر خط و نشان کشی دلواپسان به میدان آمده است.
این مقدمه ایران برای یک گفت و گوی طولانی با دو سینماگر است. ایران برای شنیدن بخشی از این خواستهها و حقوق قانونی فیلمسازان مستقل، با کیانوش عیاری و محسن امیریوسفی به عنوان دو فیلمسازی که فیلمهایشان در محاق توقیف ماندهاند هم صحبت شده و از آنها خواسته تا ضمن مرور کلی این کارنامه چهار ساله از شرایط اکران فیلمهایی بگویند که به نظر میرسد در کمد ماندنشان به پاشنه آشیل مدیریت سینمایی تبدیل شده است. گزیده ای از این گفت و گو مفصل را در «تابناک» می خوانید.
– عیاری: یک ماه پیش از انتخاب آقای روحانی به عنوان ریاست جمهوری در پاسخ به اینکه انتظارتان از دولت احتمالی آقای روحانی چیست، گفتم: نخستین و مهمترین کار آقای روحانی آزادسازی فیلم «خانه پدری» است. عدهای حرف من را شوخی تلقی کردند. همین طور هم بود؛ اما باور من این بود که در مقابل معضلات بزرگی چون بیکاری، فقر و حقوق بشر و … آزادی «خانه پدری» مشکل بزرگی نیست و اگر مشکل این فیلم حل شود حتماً برای کارهای مهمتر هم ممکن است تدبیری کنند. اوایل انقلاب کسانی حرف زدن راجع به مترو را بحثی انحرافی و پیش پا افتاده برای دولت نوپای جمهوری اسلامی میدانستند اما همان موقع هم نظرم این بود که یکی از مهمترین اقدامات، رسیدگی به پیش پا افتادهترین مسائل مردم است. اگر این مشکلات حل نشود شعارهای ما راجع به رفاه و کیفیت زندگی و… باورپذیر نمیشود. حال چطور ممکن است یک دولت نتواند جلوی توقیف فیلمی را بگیرد که صرفاً بر اساس سوءتفاهم دچار مشکل شده است.
– وضعیت سینمای ایران در دوران احمدینژاد فراز و نشیبهای متناقضی داشت. آزادسازی فیلمهای توقیفی در شرایطی که به بدیهیترین مسائل سینما احترام گذاشته نمیشد برای ما جالب بود. این اتفاقهای متناقض اجازه نمیداد که اعتمادی یک دست و پایدار شکل بگیرد و مشخص نبود که این موارد گشاینده هستند یا تبلیغات ناپایدار. به هر حال خوشحالم که شمقدری شرایطی را برای نمایش و آزاد شدن تعدادی فیلم مهیا کرد.
– گاهی هم بدبینانه نگاه کرده و فکر میکنم شاید این فیلمها سلیقهای توقیف شده باشد. در حواشی ایجاد شده برای فیلم «خانه پدری» مجلس را علت توقیف این فیلم عنوان میکردند اما آقای الیاس حضرتی اعلام کردند که مجلس فیلم را ندیده است. این تناقضات همه چیز را از هم میپاشد. این عنصر خودسانسوری را که طی سالها در ما نهادینه شده باید تضعیف کرد. یکی از مهمترین راههای آن ایجاد اعتماد است. اعتماد ما به مسئولانی که واقعاً برای راهگشایی و حمایت ما آمدهاند و نه برای کنترل.
– امیر یوسفی: در دوران آقای شمقدری، فرهنگ و هنر یک استفاده تبلیغاتی برای دولت بود و بنابراین، برخی فیلمها از توقیف بیرون آمد. هرچند این استفاده تبلیغاتی به نفع سینما تمام شد، میدانیم که دلباخته سینما نبودند مثل بسته شدن خانه سینما و شکاف عمیقی که بین سینماگران و دولت به وجود آمد. خیلی ساده لوحانه است که بخواهیم دولت اعتدال را با دولت قبلی مقایسه کنیم. مردم این دولت را آوردند و توقعاتی داشتند. دولت روحانی در حوزه فعالیتهای مربوط به وزارت خارجه با وجود فشارهایی که وجود داشت نمره قبولی گرفت. در حوزه اقتصادی وضعیت متوسط است اما در حوزه فرهنگ نمره من به این دولت بسیار پایین است.
گروه هنر و تجربه تنها اتفاق مثبت این دوره است / اگر جنتی به خاطر «خانه پدری» استیضاح میشد، پایان باشکوهی داشت! / حداقل در حوزه فرهنگ دروغ نگویند / نفرین کاناپه جشنواره را گرفت! / رضاداد وعده اکران نوروزی «آشغال دوست داشتنی» را داد!
– به وجود آمدن گروه هنر و تجربه، تنها اتفاق مثبت این دوره است که تکلیف فیلم هایی که سالها پشت خط اکران مانده بودند مشخص شد؛ اما کلیت اتفاقی که در حوزه فرهنگ و هنر افتاد در قامت ریاست جمهوری آقای روحانی نبود که با آن جمله طلایی «من حقوقدان هستم و نه سرهنگ» دل همه را برد؛ اما متأسفم که بگویم برخوردها در حوزه سینما سرهنگی بود و نه از جنس حقوق. این واقعیت است و اعتراض نیست. در انتخابات سال آینده گزینهای بهتر از آقای روحانی نداریم، امیدوارم که سال دیگر همین جا نشسته باشیم و شما بگویید دیدید که در دوره جدید آقای روحانی، فضای فرهنگ عوض شد.
عیاری: من به تناقضاتی که فیلمساز را بر سر دو راهی قرار میدهد اشاره کردم. دولت آقای روحانی در ماجرای عزل علی جنتی، او را به دلیل سازشها و انفعالهایی که در ارتباط با لغو کنسرتها بخصوص در مشهد اتفاق افتاد، تحت فشار قرار داد اما برای مشکلات حوزه سینما، هیچ گاه شاهد چنین واکنشهایی نبودیم. برای فیلم «خانه پدری» دائم اعلام میکردند که مجلس مخالف اکران فیلم است و سنگ اندازی میکند در حالی که مجلس اعلام میکند در جریان اکران این فیلم نبوده و به این ماجرا ورود نکرده است.
– عیاری: گفتند مجلس اعلام کرده که اگر فیلم پایین کشیده نشود وزیر استیضاح خواهد شد. در دومین روز فیلم پایین کشیده شد.
امیریوسفی: تصور کنید اگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به خاطر فیلم «خانه پدری» استیضاح میشد چه پایان با شکوهی برای آقای جنتی بود.
– عیاری: درست مثل ورزشکاری که در بزنگاه درست بازی خداحافظی را انجام میدهد.
– امیر یوسفی: …در مورد «آشغالهای دوست داشتنی» هم همین بحث بود؛ اول میگفتند مجلس مانع نمایش فیلم است اما بعدها مشخص شد اصلاً کمیسیون فرهنگی فیلم را ندیده است یا این که میگفتند فلان نهاد نظامی مخالف فیلم توست، کار به جایی رسید که از آن نهاد نظامی پیغام آمد که ما نه فیلم را دیدیم و نه درباره آن حرفی زدهایم. این مسائل را الان به راحتی مطرح میکنیم اما ویرانکننده است، وقتی حدود سه سال تمام ذهنت را درگیر میکند و بعد میفهمی تمام این مباحث مطرح، دروغ بوده است و فقط فلان مدیر دوست نداشته است فیلم اکران شود اما دوست داشته خودش را روشنفکر نشان بدهد.
– امیر یوسفی: من میگویم اگر فشاری هم وجود دارد به آن شدت نیست. حرف من این است که مدیریت سینما اگر بخواهد میتواند. چگونه؟ همان طور که «قصه ها»ی خوب بانوی سینمای ایران اکران شد. یک نمونه که این اراده وجود داشت تا حق خانم بنی اعتماد ادا شود. اتفاقی که همه اهالی سینما را خوشحال کرد اما چرا این اتفاق ادامه پیدا نکرد؟ مشکلات «خانه پدری» و «من عصبانی نیستم» و «آشغالهای دوست داشتنی» از همین جنس بود، اما برخی تصمیم گرفتند که خودشان را جلوی برخی از جریانات سیاسی موجه نشان بدهند. در دورههای گذشته که «آدم برفی» و «مارمولک» نمایش داده شد همین اعتراض ها و فشارها بود اما ایستادگی کردند. مدیر سینما وظیفهاش این است که فشارها را کنترل کند و به راه حل برای سینما برسد. اگر نمیتواند فشارها را تحمل کند باید استعفا بدهد و برود.
– امیریوسفی: …به اعتقاد من باید به مسأله استفاده از کلاه گیس در «کاناپه» هم به عنوان یک گریم نگاه کرد. نباید حتی وارد موضوعات حجاب شد باید آن را پیشنهاد مدل جدید گریم برای خانمها عنوان کرد. چهره پردازی جدید برای خانمهای ایرانی است.
– امیر یوسفی: بهبود وضعیت سالنهای سینما طی چند سال اخیر از مهمترین مؤلفههاست. البته این اتفاق حدود 12 سالی است که آغاز شده و در چند سال اخیر شتاب بیشتری گرفته است. نکته دیگر، تبلیغات شبکههای ماهوارهای است. چه خوشمان بیاید و چه نیاید از زمانی که بیمهریهای صدا و سیما به سینما آغاز شد، اثرگذاری این شبکه هم مشهود شد. جالب اینجاست مدیران تلویزیون به محض آن که فهمیدند شبکه جم، گوی رقابت را از آنان ربوده است شکایت و ابراز گلایه کردند. در ماجرای این شکایتها، اعلام شد که با متولیان رسانه ملی صحبت میکنند تا تبلیغات بیشتری به فیلمهای سینما اختصاص بدهند. در واکنش به این راهبرد، تهیهکنندگان هم به شوخی میگفتند که دیگر کسی مخاطب برنامههای صدا و سیما نیست که زیاد کردن تبلیغات آن تأثیری بر جای بگذارد. علاوه بر بستر مناسب نمایش، خود فیلمها هم به لحاظ کیفیت قابلیت خوبی داشتند که این نکته هم بیتأثیر نبود. اگر نگاهی به فیلمهای سینما در سال 95 داشته باشیم، خواهیم دید که در کنار استقبال مردم از فیلمهای تجاری همانند «50کیلو آلبالو»، «سالوادور» و… فیلمهای خوب و جدی مانند «ابد و یک روز» و «فروشنده» هم با مخاطبان بسیاری روبهرو شدند.
– عیاری: در کنار دلایلی که ذکر شد نباید از تأثیر فضای مجازی غافل ماند. فضای مجازی نه تنها در عرصه سینما، بلکه در تمام سطوح، حتی به عنوان شبکهای مؤثر در برقراری دموکراسی نقش مثبتی ایفا کرده است؛ فضایی که تکنولوژی در اختیارمان گذاشته و به این آسانی هم نمیتوان با ممیزی و فیلترینگ آن را از عرصه رقابت حذف کرد. سالنهای سینما واقعاً فاخر شدهاند و آدم لذت میبرد از این که به سینما میرود و مخاطب احساس میکند که به او احترام میگذارند. از دوران ورودم به سینما، سالن سینما را به مثابه یک معبد میدیدیم. کیفیت فیلمها هم به واسطه تسهیل ارتباطات و این که فیلمسازان فیلمهای بیشتری میبینند بیشتر شده است. من دو سال پیش داور جشنواره فجر بودم و در مقطعی چند روزه 22 فیلم دیدم. برداشت من این است که گرایش به سمت طرح مسائل اجتماعی و مسائل پر معنا تبدیل به یک اپیدمی شده و این اپیدمی تا جایی جلو رفته که آدم احساس میکند یک مد است که اگر الان به موضوعات روز بپردازی کارت خواهد گرفت، اما بخش دیگر این ارتباط مخاطب است که وقتی احساس کند که یک فیلم حراف است و وانمود میکند که دلسوخته مسائل اجتماعی است از آن دلزده میشود. من هنوز وقت نکردهام فیلمهای نسل جوان را به درستی ببینم اما خیلی مشتاقم، چون اگر از این افکار متنوع جوانان استفاده نکنم، کمال خرفتی خودم است و انگار در جایی نشستهام که میخواهم با همه دنیا قطع ارتباط کنم.
– امیر یوسفی: خوشبختانه مسائل تکنیکی سینما تا حد زیادی حل شده است، ولی اتفاقاً این باعث شده که مشکل ابدی و ازلی سینما یعنی فیلمنامه پررنگتر شود.
– عیاری: من شخصاً به این نتیجه رسیدم که کسی دوست ندارد سینمای ایران، سینمایی مستقل باشد؛ این ابزاری در دست تصمیمگیرندگان است که بتواند سینما را کنترل کند. زمان ساخت فیلم «شبح کژدم» اغلب دستگاهها مخالف صدابرداری سر صحنه بودند. و عاقبت یکی از آنها به من گفت با حضور صدابردار سرصحنه ما قادر نیستیم دیالوگها را اصلاح کنیم.
– امیر یوسفی: من که امیدی ندارم اما حداقلش این است که در حوزه فرهنگ راستگو باشند و دروغ نگویند و همین خواسته کوچک به نظرم همه چیز را حل میکند. صراحت داشته باشند و در سینما سیاستورزی نکنند چراکه سیاستورزی به امید اهالی فرهنگ و هنر لطمه خواهد زد.
– امیر یوسفی: در گفتوگویی که با آقای حسیننژاد یکی از اعضای هیأت انتخاب داشتیم ایشان تأکید کردند که هیأت، این فیلم را پسندیده است اما از ابتدا تصمیم دبیر جشنواره بر این مبنا بوده که فیلم اجازه حضور در جشنواره را ندارد و فیلم شما (کاناپه) و «لرد» بدون رأیگیری و صرفاً برای هیأت انتخاب نمایش داده شده است.
عیاری: تأسف بار است. یعنی ارسال فیلم به دبیرخانه جشنواره فقط پاسخی به ارضای کنجکاوی آنها بوده است.
– محسن امیر یوسفی: در دو دوره قبل فیلمها را به هیأت انتخاب نمیدادند که یک نوع کار غیرقانونی بود. امسال کلکی که به ذهنشان رسید این بود که خیال خودشان را راحت کنند و بگویند که هیأت انتخاب فیلم را دیده و صورتجلسه هم منفی بوده است. این توجیهات شاید برای روابط عمومی و مطبوعات دور و برای آقای دبیر قابل قبول باشد اما برای تاریخ سینما موجه نیست. شرمی که آقای عیاری میگویند در ساخت فیلم همیشه با او بوده برای کل سینمای ایران است؛ از زمانی که شخصیتهای زن فیلم با همان پوشش خیابان نزد محارمشان تصویر شدند.
– عیاری: بازیگران زن کاناپه که دو نفرشان میانسال بودند و چهار نفرشان جوانتر موهایشان توسط یک گریمور زن تراشیده شد و توسط یک خانم، فیلمبرداری شد تا اگر کسی گفت عیاری دروغ میگوید و اینها موهای خودشان است، نمایش داده شود که اینها واقعاً موهایشان را با نمره 4 کوتاه کردند.
– عیاری: من از جشنواره خواستم که فیلم یک بار در سالن 100 نفری برای اهالی رسانه نمایش داده شود، ولی آمادگی این را هم داشتم که مطلقاً هیچ جا نمایش داده نشود. البته کاملاً مشخص بود که تکذیبیه آقای حیدری بر خبر نمایش فیلم در جشنواره برای اهالی رسانه بر اثر فشارهایی بوده که از بیرون به ایشان وارد میشود.
– امیریوسفی: اما نفرین کاناپه جشنواره امسال را گرفت. خیالتان راحت! یکی از خنثیترین و بیرمقترین جشنوارههای تاریخ سینمای ایران را داشتیم.
– عیاری: در ایام جشنواره آقای ایوبی دو حرف متناقض درباره «کاناپه» مطرح کردند؛ در یک جا گفته بودند این فیلم به جشنواره ارائه نشد که بخواهد نمایش داده شود. من شگفتزده شدم چون ما فرم پر کردیم و بعد هم آقای دبیر جشنواره در برنامه فیلم هفت گفتند در صلاحیت جشنواره نیست که درباره این فیلم نظر بدهد، پس این فیلم به جشنواره عرضه شده بود. اما حرف دیگرشان که امیدوار کننده بود اینکه ترجیح ما این است که درباره فیلم کاناپه در فضای آرام بعد از جشنواره تصمیمگیری شود.
– امیر یوسفی: متأسفم که باید بگویم دروغ است. در سال 92 در زمان آقای رضاداد که حرفهایتر هم هستند برای «آشغال دوست داشتنی» همین حرف را زدند. به من وعده اکران نوروز 93 را دادند اما اتفاقی نیفتاد. همچنان که تکلیف «خانه پدری» نامعلوم است. کسانی که این اتفاق را برای «خانه پدری» به وجود آوردند باید بدانند که فیلمساز احساس و درونیات دارد و با توقیف فیلمش، محافظه کارتر نمیشود. من این بحث را که مدیران تحت فشار هستند اصلاً نمیپذیرم. مدیری که تحت فشار است بهتر است استعفا دهد و مدیری جای او بیاید که بتواند
کار کند.
– عیاری: بعد از اینکه «خانه پدری» سر از ونیز درآورد، از فستیوالهای مختلف شانزده دعوت داشتم که نرفتم و در نهایت ایمیلام را بستم. اما در این مدت برای من یک سؤال بسیار بزرگ به وجود آمده و آن اینکه اگر برای حضور در این فستیوالها اقدام نکنم، انگار خیلی پخمه هستم! فیلم خانه پدری تحت شرایطی ویژه به جشنواره فیلم ونیز رفت و در بخش افقها نمایش داده شد. بعد از آن دیگر فیلم را به جایی نفرستادم، چون فکر کردم که کاری غیرقانونی است.
– امیریوسفی: من هم چهار سال است که «آشغالهای دوست داشتنی» را به هیچ جشنواره خارجی ندادم. از اول گفتم نخستین نمایش فیلم باید داخل ایران باشد، ولی در نهایت میبینی که اشتباه است یا انگار ناتوان بودیم از فرستادن فیلم به جشنوارههای خارجی.
– عیاری: من هیچ وقت به چنین چیزی فکر نمیکنم که وقتی میخواهم فیلم بسازم بدعتی در آن باشد. مطلقاً تا بدین لحظه این بیشرفی در سابقه کاری من وجود ندارد. بارها گفتهام من در «روزگار قریب»از همه گروه خجالت میکشیدم که فرح پهلوی را با روسری گریم میکنم.
انتهای پیام