تریدینگ فایندر

نفوذ | افشین علا

افشین علا، شاعر، در شعری با عنوان «نفوذ» نوشته است:

نفوذ یعنی: درست وقتی کلافه‌اند از امور، مردم
به دست خود بافتن کلافی که چاره‌جویی در آن شود گم

نفوذ یعنی: ز شش جهت در کمین، اجانب ولی به داخل
هنوز ریزند رند و جاهل در آتش خشم خلق، هیزم

نفوذ یعنی: صعود اولاد حاکمان بر ستیغ ثروت
کزین کجی‌ها وطن بسوزد چو جان انسان ز نیش کژدم

نفوذ یعنی: نشاندن نور چشمیان بر سریر قدرت
که وهن منصب کنند هردم چه در خموشی، چه در تکلم

نفوذ یعنی: کنون که بیداد کرده بر ملتی گرانی
ز هر طرف علتی ببندد کمر به افزایش تورم

نفوذ یعنی: چو پیر قوم از جوان‌گرایی سخن بگوید
جوان خامی به مصدر آید پر از تبختر پر از توهم

نفوذ یعنی: چنان تهی از خرد شود شیوه‌ی مدیران
که یار دلسوز خون بگرید که خصم دانا کند تبسم

نفوذ یعنی: گسیل نوکیسه‌گان مصدرنشین به خارج
کنون که خرج سفر به داخل رسیده تا آسمان هفتم

نفوذ یعنی: وفور اجلاس یا سمینار یا مراسم
به صرف شام و ناهار وقتی که سفره‌ها شد تهی ز گندم

سخن کنم مختصر: “نفوذی” نه شاخ دارد نه دم، برادر!
منم، تویی، اوست، هر که با آبروی عدل است در تخاصم

افشین علا
فروردین ۱۴۰۴

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا