پیشنهاد عضو حزب ندا: جبهه اصلاحات منحل شود

یک عضو حزب ندای ایرانیان پیشنهاد کرد که جبهه اصلاحات منحل شود.

حسام عسگری گفت: پیشنهاد من انحلال جبهه اصلاحات است، چراکه ادامه وضعیت فعلی دیگر معنا ندارد. اگر قرار است کار حزبی انجام دهیم، کار حزبی شاخصه‌ها و مؤلفه‌های مشخصی دارد.

او در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس گفت:

• حزب کارگزاران، حزب اعتماد ملی و حزب ندای ایرانیان، ازجمله احزابی هستند که همیشه پای انتخابات بوده‌اند و تقریباً در برخی موضوعات باهم هماهنگ‌اند. این می‌تواند الگویی باشد. بالاخره ما اکنون در جبهه اصلاحات تعداد زیادی حزب و گروه داریم که واقعاً این وضعیت معنی ندارد.
• باید توجه داشت که هر حزب یک مشخصه و مؤلفه‌هایی دارد؛ ویژگی‌هایی که آن را از دیگران متمایز می‌کند. پیشنهاد من انحلال جبهه اصلاحات است، چراکه ادامه وضعیت فعلی دیگر معنا ندارد. اگر قرار است کار حزبی انجام دهیم، کار حزبی شاخصه‌ها و مؤلفه‌های مشخصی دارد. تمرکز بر همین سه، چهار حزب اصلاح‌طلب باقی‌مانده که در مواقع مختلف، به‌ویژه انتخابات، فعال باشند و پاسخگو عمل کنند.وقتی در کار حزب باشی، برنامه‌ای برای یک وزارتخانه‌ای دارید.
• مثلاً یک حزب می‌گوید انتخابات مجلس را می‌بریم و مثلاً وعده می‌دهیم که فلان کار را انجام دهیم یا فلان اصلاح را پیگیری کنیم، آن موقع منِ شهروند می‌توانم از شما مطالبه گری کنم. چون شما قول داده بودید که سه کار مشخص را انجام دهید، حالا باید پاسخ دهید که چه شد.اما وقتی با یک جریان یا جبهه‌ای مواجه هستیم که ساختار مشخصی ندارد، پاسخگویی هم‌معنا ندارد. چون تکثر هم زیاد است، به گردن همدیگر می‌اندازند، درحالی‌که یک حزب واقعی ساختار دارد.
• هرسال یک کنگره برگزار می‌کند. هر دو سال یک‌بار انتخابات شورای مرکزی دارد. ارکانش مشخص است. برنامه‌هایش مشخص است. در شهرستان‌ها شعبه دارد. در چنین وضعیتی دیگر نمی‌توان بحث قبیله گرایی را پیش کشید.الآن در جریان اصلاحات، احزابی حضور دارند که قوی‌اند، تشکیلاتی کار می‌کنند و هرکدام یک رأی دارند و یک فرد حقیقی هم یک رأی دارد. این خودش مخالف دموکراسی است.
• امیدوارم این چند حزب اصلاح‌طلب به این آگاهی برسند که وارد این دستور کار شوند که جبهه اصلاحات منحل شود؛ ائتلاف چند حزب باشد، شفاف باشد، اگر کسی هم می‌خواهد فعالیت حزبی کند، در حزب فعالیت سیاسی کند.
• در جبهه اصلاحات مطمئناً با دو تا سه لیست انتخاباتی مواجه خواهیم بود و باید گفت جامعه هم به چنین وضعیت چنددستگی‌ای اقبال نخواهد کرد.
• تجربه نشان داده است که هر زمان جریان اصلاحات با وحدت و انسجام وارد میدان شده، مردم نیز همراهی کرده‌اند. اما در مقابل، هرگاه اختلافات درونی و چندپارگی در میان گروه‌های اصلاح‌طلب افزایش یافته، جامعه هم نسبت به آن‌ها بی‌اعتماد شده و انگیزه‌ای برای مشارکت نداشته است.یکی از نمونه‌های روشن این وضعیت، انتخابات مجلس هفتم بود.
• در آن دوره، از یک‌سو رد صلاحیت‌های گسترده صورت گرفت و از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان نتوانستند به یک اجماع سیاسی و لیست مشترک دست پیدا کنند. نتیجه آن شد که مردم با مشاهده دعواها و اختلافات درونی، رغبتی به مشارکت نشان ندادند. آمار مشارکت در تهران در همان دوره گواه این واقعیت است؛ مشارکتی پایین و نگران‌کننده.
• واقعیت این است که هر وقت اصلاح‌طلبان به‌طور جدی، منسجم و متحد وارد انتخابات شده‌اند، مشارکت عمومی هم افزایش یافته است. اگر این جریان بخواهد همچنان با اختلاف و تفرقه پیش برود، از همین حالا می‌توان پیش‌بینی کرد که شانسی برای پیروزی در انتخابات آینده نخواهد داشت.

انتهای پیام