خودکشی و ضرورت توجه به کرامت انسانی

محمدهادی جعفر پور در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «خودکشی و ضرورت توجه به کرامت انسانی» نوشت:
خودکشیهای اخیر در ایران، از جمله مرگ تلخ فواد شمس، پژوهشگر و فعال سیاسی جوان و احمد بالدی در اهواز، بار دیگر توجه جامعه را به یکی از عمیقترین بحرانهای اجتماعی جلب کرده است. بحرانی که ریشههای آن را نمیتوان تنها در اختلالات فردی یا لحظهای از یأس جستوجو کرد. این رخدادها بازتابی از فضای عمومی جامعهای ست که زیر فشارهای شدید اقتصادی، روانی و فرهنگی فرسوده شده.
پژوهشهای جرمشناختی و روانشناختی نشان میدهد که رفتار خودکشی محصول دو دسته عامل است: عوامل فردی و عوامل اجتماعی. از منظر فردی، مؤلفههایی مانند سن، جنس، مرحله رشد، اختلالات روانی همچون افسردگی و اسکیزوفرنی، بیماریهای جسمانی مزمن، و مصرف الکل و مواد مخدر نقش مهمی در افزایش آسیبپذیری دارند. آمارهای داخلی و بینالمللی نیز نشان میدهد که شیوههای رایج خودکشی، میزان موفقیت آنها و گروههای سنی درگیر، الگوهای خاصی را دنبال میکنند.
در کنار این عوامل، ساختار اجتماعی نقش تعیینکنندهتری در شکلگیری رفتارهای خودویرانگر دارد. محیط خانواده نخستین محل ایجاد امنیت روانی است و عواملی مانند اختلافات خانوادگی، فقدان حمایت عاطفی، و از همگسیختگی میتوانند زمینۀ اضطراب و تنش را افزایش دهند. علاوه بر آن، پایگاه اقتصادی–اجتماعی افراد در احساس ثبات و امید نقش بنیادین دارد. فقر، بیکاری، ناامنی شغلی، دشواری تأمین مسکن و فشارهای سنگین معیشتی، امروز به یکی از اصلیترین عوامل فرسایش روانی جامعه ایران تبدیل شدهاند. حتی متغیرهای محیطی مانند فصل سال یا مکان زندگی (شهر/روستا) نیز در برخی مطالعات با میزان خودکشی ارتباط داشتهاند.
نظریههای کلاسیک جرمشناسی، از جمله مکتب محیط اجتماعی که اندیشمندانی مانند لاکاسانی نمایندگی میکنند، بر این باورند که «مجرم محصول محیط است». در جامعه امروز ایران، که روابط اجتماعی پیچیدهتر و فشارهای روانی شدیدتر شده، این دیدگاه اهمیت بیشتری یافته است. نظریه یادگیری اجتماعی نیز نشان میدهد که رفتارهای آسیبزا آموختنیاند، اما در مقابل، رفتارهای اخلاقی و سالم نیز قابل یادگیری و تقویت هستند، مشروط بر آنکه سازوکارهای فرهنگی، اقتصادی و آموزشی در مسیر صحیح هدایت شوند.
در این میان، رسانهها، آموزش، هنر و سیاستگذاری فرهنگی نقش محوری در انتقال الگوهای رفتاری و ساختن امید اجتماعی دارند. با این حال، هیچ فیلم یا برنامه هنری بهتنهایی نمیتواند مانع هنجارشکنیها شود؛ مگر آنکه در کنار ساختارهای حمایتی، تصمیمگیریهای عقلانی و تقویت نهادهای مدنی قرار گیرد.
تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که مشارکت دادن نهادهای تخصصی مانند کانون وکلا، انجمن جامعهشناسان، روانشناسان و اصحاب فرهنگ و هنر میتواند به ارائه راهکارهایی عملی برای کاهش آسیبها کمک کند. جامعه ایران، که این روزها زیر بار مشکلات اقتصادی و نبود اعتماد عمومی خسته شده است، بیش از هر زمان نیازمند تقویت امید، توجه به کرامت انسانی، و بازگشت به تصمیمات عقلانی است؛ مسیری که بدون مشارکت واقعی مردم و احترام به خواست اکثریت امکانپذیر نخواهد بود.
انتهای پیام




