چرا اشرف بروجردی چهره مهمی است؟

محمدرضا اسلامی، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «زندگی اشرف بروجردی شگفتآور بود. یکی از اصلاحطلبترین سیاستمداران ایرانی، که در اوج دوره اصلاحات ناچار شد اصلاحطلبترین شورای شهر را منحل کند.
زندگی اشرف بروجردی از این بابت محل تأمل است که ایشان نمادی از ناکامیهای ما ایرانیان از بعد مشروطه تا به امروز، در اصلاح ساختارها و نهادهای جمعیمان بوده است.
روایت یک شوربختی
یکی از بزرگترین دستاوردهای سیدمحمد خاتمی «شورای شهر» بود. یکی از ارکان مغفول قانون اساسی که در دولت خاتمی محقق شد (اصل ۷ و اصل ۱۰۰ قانون اساسی). شورای شهر، تلاشِ خاتمی بود برای بسط امر خردجمعی در ایرانی که از بعد از مشروطه برای دموکراسی کوشیده.
خاتمی تلاش کرد تا بجای «شهردارِ منصوب» مردم با شورای منتخب «شهردار را انتخاب» کنند.
بنابراین شورای شهر اول میوه و «محصول اصلاحات» بود. انتخابات برگزار شد و چهرههای اصلاحطلب به شورا راه یافتند. اما شوربختی ایرانی بیپایان است.
به قدری زد و خورد و پرخاشگری در شورای اول رخ داد که وزارت کشور خاتمی (یعنی همان نهادی که برای گسترش «امر دموکراسی» تلاش کرده بود) ناچار شد که شورای شهر تهران را منحل کند. اشرف بروجردی در آن ایام مسئول پیگیری فرآیند انحلال شورای شهر تهران بود. چه فضاحتی.
اسفند ماه سال ۷۷ و حوالی یکسال پس از دوم خرداد ۷۶ بود که انتخابات اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار شد.
چهره هایی همچون ابراهیم اصغرزاده، عبداله نوری، جمیله کدیور، صدیقه وسمقی… شهردار تهران را انتخاب کردند: مرتضی الویری.
اما بروز اختلافات دائم میان شورا و شهرداری باعث شد تا الویری استعفا کند.
سپس شورای شهر «ملک مدنی» را برای شهرداری تهران برگزید. اما شوربختانه اختلاف، دعوا و مشاجرهها نهتنها فروکش نکرد، بلکه بیشتر شد.
مشاجرهها در شورا ادامه یافت تا اینکه «اشرف بروجردی» معاون امور اجتماعی و شوراهای وزارت کشور بحث «انحلال شورای شهر» را مطرح کرد.
سرانجام پس از مدتها کش و قوس و تشکیل چندین جلسه هیئت اختلاف که گفته میشد برخی از آنها تا ۷ ساعت نیز به طول انجامید، هیئت حل اختلاف مرکزی که شامل نمایندگانی از قوای کشور بود [و حکمیتی رسمی میان طرفین دعوا را نیز داشت] رأی به انحلال شورای شهر اول تهران داد.
موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در استقبال از این تصمیم شورای حل اختلاف مصاحبه کرد و اینطور گفت که این تصمیم برای آسایش مردم تهران گرفته شد.
یک تراژدی دردناک برای ایرانِ پس از مشروطه. یک تجربه تلخ در امر دموکراسی.
پرخاشگری و بداخلاقی دلیل اصلی فروپاشی و انحلال شورای شهر اول بود. ابراهیم اصغرزاده یکی از پرخاشگرترین چهرههای آن شورا بود.
ویژگی امثال ابراهیم اصغرزاده «ناسازگاری» است. به قدری جدال و ناسازگاری را ادامه دادند که پیامد آن، در شورای دوم آقای مهندس چمران با تیم آبادگران آمدند و محمود احمدینژاد شهردار تهران شد و از آن روز کشور در مسیر دیگری قرار گرفت…
اشرف بروجردی در زیست شخصی، نماد صبر و صبوری بود. انواع سختیها (به تعبیر امروزیها بدشانسیها و به تعبیر متدینین “ابتلاء”ها) را مبتلا شد، ولی در زیست اجتماعی فعال و پرتحرک ماند. اشرف بروجردی نماد دختر ایرانی بود که میخواست فراتر از یک دختر خانه، دغدغه اجتماعی داشته باشد ولی در تلاطم ایرانِ پس از ۵۷ انواع مصائب را متحمل شد. یک دخترِ خانواده مرفه که با یک مهندس مکانیک از خانواده متمول ازدواج کرد (غلامعلی معتمدی) اما انفجار هفتم تیر، همسر را از او گرفت.
برای اصلاحات کوشید ولی پرخاشگریها و بداخلاقیها پروژه اصلاحات را متوقف کرد. اوج شوربختی برای اشرف بروجردی (و آنها که دل در گرو اصلاحات داشتند) از آنجا بود که اصلاحات، بخشی از بزرگترین ضربهها را از امثال ابراهیم اصغرزاده و از «درون خودِ اصلاحات» خورد. عملا خوندل چهرههایی مانند او به دلیل ناسازگاریهای خودیهایی بود که از آنها انتظارِ بلوغ و متانت داشتند. پروژه اصلاحات شکست خورد و اشرف بروجردی از «میدان» به حاشیه و به گوشه فضای آرام کتابخانه و مرکز اسناد ملی رفت.
اشرف بروجردی نه طعم یک خانواده ماندگار را چشید، و نه هارمونیِ رفتارهای بالغ اجتماعی را تجربه کرد، و نه از چنگ سرطان، راه فراری یافت. دختر ایران که انواع مصائب و بداخلاقیها را چشید و رفت. زن ایرانی که بهای بداخلاقیها، پرخاشگریها و ناسازگاریهای مردان ایران را پرداخت.
اشرف بروجردی سه سال از مادرم جوانتر بود و اکنون برای رفتنش بسیار زود بود؛ ولی سرطان و خستگی از این مسیر پرآشوب، امکانی برای بیشتر ماندنش نگذاشت.
اولین معاون وزیر کشور زن پس از ۵۷، و نخستین زنی که به ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رسید. اکنون ترا زمانی برای استراحت رسید. بدرود.»
انتهای پیام




