خرید تور نوروزی

سبقت همسایه‌ها از ایران/ما هنوز درگیر دعواهای داخلی هستیم

جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: یکم – چند وقت پیش، با راننده تاکسی میانسالی هم مسیر بودم. تقریباً دندانی به دهان نداشت؛ می گفت که کودکی اش را در جمهوری آذربایجان شوروی سپری کرده است. از همان اوایل زندگی مشکل دندان داشته و هر گاه دندانی درد می گرفت، پدرش او را نزد دندانپزشک می برده و دندانش را می کشیدند. 

می گفت: آن موقع، آمپول بی حسی وجود نداشت. دندان های مرا در حالی که از درد و وحشت به خود می پیچیدم، می کشیدند. یک بار وسط کشیدن دندان، از مطب فرار کردم. دندانپزشک و پدرم به دنبالم دویدند و وسط کوچه مرا گرفتند و کشان کشان داخل مطب بردند و بقیه دندانم را کشیدند!

دوم – بعد از فروپاشی شوروی، این فرصت برای مردم شهرهای جمهوری آذربایجان فراهم شد تا بتوانند بعد از ده ها سال به ایران بیایند و بستگان خود را ببینید. دوستی در ارومیه تعریف می کرد که یکی از اهالی باکو که به ایران آمده بود، بعد از ناهار و شام در خانه میزبان اورمیه ای اش، مدام با حسرت می گفت: خوش به حال تان، شما به اندازه کافی غذا برای خوردن دارید و سیر می شوید. یا بعد از حمام  کردن می گفت: چه جالب! آب وسط استحمام قطع نمی شود!

سوم – دوستی که در باکو، دندانپزشکی خوانده است می گوید که کمتر 10 سال قبل، یکی از دندانپزشکان ایرانی را برای بازدید از دانشکده دندانپزشکی باکو برده است و آن دندانپزشک ایرانی، بعد از دیدن دانشکده و کلینیک دندانپزشکی آن، حالش به هم خورده از آن همه عقب ماندگی، تجهیزات غیربهداشتی و روش های منسوخ پزشکی.

همین دوست سابقاً دانشجو -که امروز دندانپزشک شده است- می گوید: اخیراً به همراه همان دندانپزشک پیشکوست، به باکو رفتیم و از همان جاهایی که یک دهه پیش بازدید کرده بودیم، دوباره دیدن کردیم. این بار او، بر عکس دفعه قبل، متحیر و حسرت زده بود از پیشرفت های دندانپزشکی آذربایجان، تجهیزات مدرنی که در ایران نظیرش نیست یا خیلی کم است و نیز از دانش بروز دندانپزشکان آنجا.

جمهوری آذربایجان که زمانی رئیس جمهورش به استاندار اردبیل زنگ می زد و درخواست سیب زمینی می کرد تا شکم مردمانش را سیر کند و از سرمای سوزان آنجا سخن می گفت تا دل مقام ایرانی به رحم آید و مرز را باز کند تا تانکرهای نفت، برایشان سوخت ببرند، امروز به کشوری تبدیل شده است که با رشد فزاینده ای توسعه می یابد. صنعت، بازرگانی،کشاورزی، توریسم،شهرسازی، توسعه روابط با جهان و اصلاحات اجتماعی در جمهوری آذربایجان با برنامه ریزی دقیق پیش می رود به گونه ای که شما در هر سفر سالانه به این کشور می توانید عمق و وسعت تغییرات و اصلاحات را چه در محیط و چه در رفتارهای عمومی متوجه شوید.

در این مطلب، نمی خواهیم مؤلفه های توسعه و آمارهای اقتصادی جمهوری آذربایجان را بررسی کنیم؛ عجالتاً می خواهیم یادآوری کنیم که این همسایه مان هم از جا کَند و اکنون به سرعت در مسیر توسعه می راند. قبل از آذربایجان، امارات متحده عربی، ترکیه و این اواخر قطر و عربستان، برنامه های توسعه خود را عملی کرده و لحظه به لحظه – و نه حتی روز به روز – در حال فاصله گرفتن از ما هستند.

اگر روزی ایران محور توسعه منطقه بود و همسایه ها به کشورمان غبطه می خوردند و آرزویشان این بود که بتوانند سفری به ایران داشته باشند، امروز، بی هیچ تعارفی این ما هستیم که حرکت شتابان همسایه ها را با حسرت نگاه می کنیم و بسیاری مان علاقه مند هستیم تعطیلاتی را در یکی از این کشورها بگذرانیم.

واکنش ما در قبال پیشرفت همسایه هایمان ابتدا “ندیدن” بودند. سپس “انکار” کردیم و کوشیدیم با جملاتی مانند این که پیشرفت های آنان صوری است، تنبلی تاریخی مان را توجیه کنیم. بعدها که فهمیدیم قضیه جدی است و ما داریم جا می مانیم، شروع کردیم به دلداری دادن به خودمان که “این ها با پول ما به اینجا رسیده اند!” و حرف هایی از این دست.

اکنون نیز، هر چند که می دانیم در رقابت منطقه ای عقب افتاده ایم، اما ادبیات مان هنوز توسعه محور نشده است. نگاهی به گفته های مسوولان، اظهارات سیاسیون و نوشته های رسانه ها بیندازید: همگی درگیر منازعات سیاسی، مچ گیری از همدیگر، تکه انداختن به یکدیگر، لاپوشانی خطاهای خودی، شعارزدگی و بلوف هستیم. راست و چپ و مستقل و بی طرف و بی خیال هم ندارد.

هیچگاه ، نه برای دولت ما و نه برای ملت ما این قبیل بحث ها جدی نشده است:

– چرا جایگاه شهروندان ایرانی در جهان افول کرده است؟

– چرا هر سال، دهها و بعضاً صدها هزار نفر از ایران مهاجرت می کنند؟

– با روند کنونی برداشت آب، تا چند سال دیگر، نیمی از کشور از سکنه خالی خواهد شد.

– زنان و دختران ما در بسیاری از شهرها، از این که غروب به بعد کنار خیابان منتظر تاکسی باشند، بیمناک مزاحمت ها هستند.

– طلاق به پدیده ای فراگیر در کشور تبدیل شده است.

– سهم تحقیقات و نوآوری در توسعه کشور چقدر است؟

– نظام آموزشی ما به شدت فشل شده و با روش های منسوخ در حال نابودی بچه هایمان است.

– طی دهه های اخیر، متوسط ضریب هوشی ایرانی ها پایین آمده است.

– چگونه می توانیم پتانسیل های واقعاً عظیم کشور برای گردشگری را فعال کنیم و درآمدزایی و اشتغال آفرینی کنیم؟

– میلیون ها حاشیه نشین در اطراف شهرهای بزرگ را چگونه ساماندهی کنیم؟

– فرهنگ دروغ، ریا، رشوه، کتاب نخوانی، تنبلی، خشونت، وقت نشناسی، چشم و همچشمی و … را چگونه می توان علاج کرد؟

– چه کنیم تا آزادی بیان در کشور روز به روز بیشتر شود؟

– چگونه می توان از تکنولوژی های روز برای تولید انبوه، سریع، مقاوم و ارزان مسکن استفاده کرد؟

– برای اصلاح نظام اداری کشور و به حداقل رساندن بروکراسی در کشور، چه کارها و مراحلی لازم است؟

– چگونه می توان از ظرفیت های IT برای اشتغالزایی فراگیر استفاده کرد؟

– با چه مکانیزم هایی می توان سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر را به مراکزی برای بازاریابی کالاها و خدمات ایرانی تبدیل کرد؟

– برای افزایش سرمایه اجتماعی چه کارهایی لازم است انجام گیرد و نگیرد؟

– برای مهار بیابان زایی، چه باید کرد؟

– برنامه زمان بندی شده برای تجهیز کشور به تجهیزاتی برای مبارزه با آتش سوزی های معمول جنگل ها و مراتع چیست؟

– و صدها بحث کارشناسی و ملی بر زمین مانده دیگر

اگر همسایه های ما توانسته اند در مسیر توسعه قرار بگیرند، از سر بخت و اقبال نبوده است، آنها ابتدا به این باور جمعی رسیده اند که از قافله توسعه عقب مانده اند، سپس دست از غرور و تعصب برداشته اند، ادبیات شان را عوض کرده اند و به جای بحث های بی حاصل روزانه و جناحی، سوالات اساسی را پیش کشیده و به موضوعات و دغدغه های ملی تبدیل کرده اند.

همین عربستان را نگاه کنید! آنها از هم اکنون با کمک کارشناسان داخلی و متخصصان خارجی، برنامه توسعه ملی را تحت عنوان “2030” (با 2030 یونسکو اشتباه نشود، این یک سند داخلی است) تدوین کرده و تمام اجزاء حکومت نیز عملاً بدان پایبند هستند و طبق برنامه پیش می روند. تحلیلگران معتقدند در صورتی که حتی نیمی از این سند توسعه ای در عربستان اجرا شود، در سال 2030، با یک عربستان متحول شده، توسعه یافته و قدرتمند مواجه خواهیم شد که سایه برتری اش بر سر ایران سنگینی خواهد کرد.

ریاض پایتخت عربستان

البته ما نیز در ایران سند چشم انداز 1404 را داشتیم و قرار بود در سال 1404 خورشیدی، اولین کشور منطقه از نظر علمی، اقتصادی، اجتماعی و … باشیم ولی به جز برگزاری چند همایش و مشغول شدن به دعواهای روزانه، کاری نکردیم و اینک در فاصله کمتر از 10 سال تا 1404 ، همه مان می دانیم که این سند، رسماً و عملاً در مسیر بایگانی شدن است و ما در آن سال، به هدف مان نخواهیم رسید.

توسعه و پیشرفت، نه شعار بردار هستند و نه با کسی شوخی و تعارف و رودربایستی دارند؛ بنابراین به صراحت باید گفت که اگر بخواهیم همین مسیر را ادامه دهیم و به جای ایران دوستی و دلسوزی برای وطن و برنامه ریزی و عمل، درگیر منازعات بیهوده روزانه باشیم، دیر نخواهد بود روزی که پاکستان و افغانستان و ترکمنستان و عراق نیز از ما جلو بزنند و ایران، عقب مانده ترین کشور غرب آسیا شود، با مردمانی فقیر، اقتصادی منهدم، محیط زیستی تخریب شده، فرهنگی نازل و البته محیطی ناامن.

تصمیم با ماست؛ با همه ما.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا