مخالفت با حصر ، موافقت با محصورین نیست!
«محمد توکلی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی رفع حصر از میرحسین و کروبی نوشت:
کسالت پیشآمده برای مهدی کروبی بار دیگر پروندهی حصر را بر سر زبانها انداخت و هر کس از زاویهای به این ماجرا پرداخته است و در تلاش است با ارائهی راهحلی به این وضعیت خاتمه دهد. یکی از راهحلهایی که در سالهای اخیر دربارهاش بسیار گفتهشده است، رفع حصر بر اساس الگویی شبیه به برجام است. الگویی که در آن سیاست «برد – برد» حرف اول را میزند و در این چارچوب مساله بهگونهای حل میشود که هیچیک از طرفهای مختلف درگیر در این پرونده احساس شکست نکنند.
پیشنهادهایی از قبیل آشتی ملی، گفتگوی ملی و… را میتوان تلاشهایی برای به ثمر نشاندن همین برجام داخلی بهقصد حلوفصل این پروندهی حالا دیگر پیچیده شده دانست. یکی از مهمترین مسائلی که میتواند باعث به ثمر نشستن راهحلی «برد – برد» در قضیهی حصر شود توجه به این نکته است که لزوماً معنای مخالفت با حصر پذیرش بیچونوچرای هر آنچه محصورین در وقایع تلخ 88 انجام دادهاند میتواند نباشد.
واقعیت آن است که تا زمانی که تصمیم گیران نظام از تلاشها برای رفع حصر چنین برداشتی را داشته باشند که معنای رفع حصر تائید تمامی اقدامات و اظهارات محصورین در مورد انتخابات 88 بوده است بهطور طبیعی هیچگاه به حل این پرونده رضایت نخواهند داد.
اگر دلسوزان نظام و دلواپسان وضعیت ناراحتکنندهای که محصورین در هفت سال گذشته در آن گرفتار آمدهاند بهواقع به دنبال رفع حصر هستند پیش از هر اقدامی باید با رفتار و گفتار خود این سیگنال را به مسوولان ارشد نظام منتقل کنند که مخالفت با حصر لزوماً به معنای تائید محصورین نیست.
بهعنوانمثال با نگاهی به آنچه علی مطهری، نمایندهی مردم در مجلس در هفت سال گذشته در مورد این پرونده گفته است میتوان چنین الگویی را در صحبتهای او یافت. الگویی که در آن هیچیک از دو طرف بحران پس از انتخابات 88، چه نظام و چه معترضان حق مطلق انگاشته نمیشوند و به شکل کاملاً طبیعی در کنار نقاط قوت و خواستههای بهحق و منطقی، خطاها و اشتباهاتی را هم داشتهاند.
این دوری گزیدن از اسطورهسازی از محصورین و یا حق مطلق انگاشتن سوی دیگر میدان میتواند درنهایت سبب آن بشود که فضا برای پیادهسازی برجام داخلی بهقصد آشتی ملی و رفع حصر فراهم آید. آنچه در اینجا اهمیت دارد زمان است. نباید زمان را از دست داد و در انتظار واقعهای ناگوار نشست. هر کس به هر شیوهای که در توانش است از حامیان رهبران جریان اعتراضی سال 88 تا مسوولان دولت و نمایندگان مردم در مجلس میبایست این نکته را به شفافترین شکل ممکن مطرح کنند که هر کس مخالف حصر است لزوماً معتقد به ادعاهای مطرحشده از سوی محصورین درباره انتخابات 88 نیست و ممکن است جمع قابلتوجهی با نگاهی مبتنی بر دغدغهمندی برای آرمانهای انقلاب 57 مردم ایران و نظام برآمده از آن، از حصر گلهمند باشند و در پی رفع این معضل.
حصر رفع شدنیست بهشرط آنکه تمام اطراف این قضیه بپذیرند که در دنیای سیاست، آنهم در زمانی که موضوع بحث دربارهی فرزندان همین نظام است نمیتوان بر اساس دوگانهی «حق و باطل» تصمیم گرفت و میبایست با نگاهی مداراجویانه به چنین موضوعاتی پرداخت.
انتهای پیام
کاش محصورین را محاکمه میکردند تا بفهمیم غیر از همراهی با مردم چه خطایی از آنها سر زده است ، اینکه عده ای تککرار کنند که مجازات آنان سنگین است واقیت را تغییر نمیدهد !
“قانون اساسی” که پس از استقرار جمهوری اسلامی به تایید ملت رسید (و یک بار هم باز با تایید ملت اصلاح شد) پیمانیست که بین مردم و حاکمان بسته شده و کوتاهی حکام در اجرای آن و یا بدتر از آن نقض این پیمان، بهانه به دست مردم می دهد برای تمرد از قانون و نهایتا طغیان و انقلاب و ……….
در ماجرای حصر، حکومت به قول عامیانه سوتی بزرگی داده و قضیه را به استخوان لای زخمی تبدیل کرده که بعد از گذشت هفت سال، خود از درمانش عاجز شده و نه راه پیش دارد و نه راه پس و هر چه زمان می گذرد وضع وخیم تر هم می شود.
گیر مشکل حصرورفع ان اینه که دست اندرکاران حصرنمیدانند پس ازرفع ان ،محصورین چگونه عمل خواهتد کرد.اگرمعلوم شود محصورین مثل خاتمی عمل خواهند کرد چه بسا بارفع حصرموافقت کنند.
سعید عزیز ، مثل اینکه از ممنوعیت های جناب خاتمی بیخبرید !!
سلام.
رفع حصر اگر موافقت با منافقین نیست پس چیست؟
این چه الگویی است که شما ارائه می کنید؟ هیچ کدام از دو طرف حق مطلق نیستند؟!! گناه مردم چه بود که کسی را انتخاب کردند که آقایان دوست نداشتند؟! این چجور الگویی است؟
رفع حصر یعنی هر کسی دلش خواست بزند زیر میز انتخابات و کشور را به هم بریزد.
شما به جای اینکه حرف از مجازات آنها بزنید دارید برای نجاتشان تلاش می کنید؟!
اینها همان کسانی هستند که به آمریکایی ها نامه نوشتند تا ایران را تحریم کنند.
اینها همان کسانی هستند که در جلسات خصوصی می گفتند تقلب نشده و در ملا عام مردم را تحریک می کردند.
اینها همان کسانی هستند که گفتند انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است.
اینها همان کسانی هستند که هیئت و پرچم امام حسین را آتش زدند و روز عاشورا زدند و رقصیدند.
اینها همان کسانی هستند که امنیت کشور را برهم زدند.
رفع حصر یعنی حکومت جنگل. هر کسی نتیجه انتخابات را نپسندید به خیابان بریزد.
جناب بیابانی ، الگوی امثال شما این است که فقط شما حق مطلق هستید و هشت سال روزگار ، شبانه روز با آزادی کامل و قدرت مطلق، تهمت و افترا و.. ( که چند نمونه کلیشه ای آنها در این کامنت شما بچشم میخورد) محکوم کردید بدون رای دادگاه ، حصر کردید و کوچکترین حق دفاع را به این عزیزان ندادید ،
رفع حصر یعنی قانون جنگل !؟ یا ۸ سال حصر بدون محاکمه علنی و عادلانه یعنی قانون جنگل .
جناب بیابانی ، اینطور که پیداست شما و امثال شما وحشت دارید که رفع حصر این عزیزان یعنی حصر شماها ! نه اصلا جای نگرانی نیست این الگوی تقاضای رفع حصر که در اینجا مطرح شده در غالب آشتی ملی ست ، یعنی این عزیزان در حصر بایستی به خاطر منافع ملی ، مصلحت اندیشی کنند و بعد از حصر تقاضای دادگاه علنی و … نفرمایند .
البته اگر بخواهیم اصولی و قانونی ( نه از نوع جنگلی ) رفتار کنیم ، که باید هرچه زودتر دادگاه علنی و عادلانه برگزار شود ، که در آن صورت
شما حق دارید که وحشت کنید .
جناب علی عسگری بیابانی، مطلب جديدي بگو لطفا، اين خزعبلات و لاطائلات را قبلا به کرات گفته ايد! و گوش همه پر است از اين اراجيف، لذا ديگر خريداري ندارد، از در ديگري وارد شويد که در قبلي به رويتان بسته است.
احسنت، كاش به اندازه جنابعالى عقل و شعور داشتند كه بيش از اين براى نظام و مملكت هزينه تراشى نكنند.
تا یكی دوسال قبل برای تخطئه عزیزان در حصر ازچهره هاله نور به مثابه مهندس ارزشی ،ولایتمدار، پاك،مطیع،قانونمدار…. استفاده میكردند و به خواست خدا پرده تزویر دریده شد و شر كوته نظری و بی بصیرتی به خود اقایون برگشت