شفاف سازی میراث قالیباف در آینه آمار
روزنامه ایران نوشت: منتخبین شورای پنجم با شروع بکار شورای جدید، گزارش شفاف و دقیقی از شهری که تحویل گرفتهاند، به مردم تهران ارائه خواهند داد تا پایتخت نشینها بدور از آمار و ارقامهای ضد و نقیض از چهره واقعی شهرشان در ۱۲ سال گذشته آگاه شوند و بدانند. پایتخت در چه شرایطی به مدیران جدید شهرداری تهران تحویل داده میشود؟ آیا تهران به استناد آمار و ارقامهایی که مدیران شهری اعلام میکنند، داراییاش ۲ برابر و نیم شده است؟ آیا تهران تنها ۲۰هزار میلیارد تومان بدهی دارد؟ یا نه تهران شهر سوختهای است که ۶۰ هزارمیلیارد تومان بدهی روی دست شهردار جدید گذاشته است؟ تهران هم اکنون چگونه شهری است و در آینده پس از ۴ سال چگونه شهری خواهد شد؟
برای صفر کردن بدهیها به ۱۰ سال زمان نیاز است
مجید فراهانی، منتخب شورای پنجم با بیان اینکه شهروندان تهرانی مشکلات شهر تهران را به خوبی لمس کردهاند، به «ایران» میگوید: «به صراحت بگویم هر ادعایی چه مثبت و یا منفی درباره وضعیت کنونی شهر تهران، روی شهروندان پایتخت نشین اثر ویژهای ندارد. شهروندان قضاوت خود در خصوص مدیریت شهر را بر اساس کیفیت زیست خود در شهر انجام میدهند و نه ادعاهای افراد. وقتی شهروندان تهرانی روزانه به طور میانگین ۲ تا ۳ ساعت از عمر مفید خود را در ترافیک سرسام آور تهران هدر میدهند و بدنبال آن مشکلاتی مثل خستگی، افسردگی و عصبانیت را تجربه میکنند و یا وقتی از سونامی سرطانها در بیمارستانها بدنبال آلودگی هوا اطلاع دارند و بستگانی از خود را درگیر آن دیدهاند متوجه مشکلات تهران هستند. هرچند پروژههای عمرانی در شهرشان راهاندازی شده باشد که البته قابل قدردانی است، نمیتوان با تبلیغات مثبت و منفی آنها را از اتفاقاتی که از نزدیک لمس میکنند، دور نگه داشت!»
آنطور که فراهانی توضیح میدهد، هم اکنون جمع بدهیهای عقب افتاده بعلاوه مبلغ لازم برای اتمام پروژههای نیمه تمام شهرداری بالغ بر چهار برابر بودجه سالانه شهرداری تهران است و غالب این بدهیها به بانکها و بویژه بانک شهر تعلق دارد: «بدهیهای سررسید چیزی در حدود ۲۵ هزار میلیارد تومان اعلام شده که نیمی از آن یعنی حدود ۱۲ هزار میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان آن متعلق به بانک شهر است و غالب دیون هم به سایر بانکها، اشخاص حقیقی، حقوقی و پیمانکاران تعلق دارد.»
وی با بیان اینکه باید حدود ۱۰ سال زمان صرف شود، تا به زحمت بتوان بر اساس برنامه زمانبندی دقیق این میزان بدهی را صفر کرد، میگوید: «نخستین خاصیت این بدهی این است که دست شهردار آینده را برای عملیاتی کردن ایدهها و تعریف پروژههای جدید میبندد. همین الان برای تکمیل پروژههای ناتمامی که روی دست شهردار جدید گذاشته شده، حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است که شهردارآینده هنر کند، فقط میتواند بخش کوچکی از طرحهای نیمه تمام را تکمیل کند. برای مثال، خط هفت و هشت مترو را در نظر بگیرید که در یکماه اخیر افتتاح شدهاند، متأسفانه بخش عمده ایستگاههای این دو خط به همراه تجهیزات لازم این ایستگاهها به بهرهبرداری نرسیدهاند، اما طول این دو خط را شهردار محترم جزو آمار عملکرد خود به حساب آورده است، درصورتیکه تجهیز ایستگاهها و اتمام همین دو خط به بیش از چهار هزار میلیارد تومان اعتبار و نزدیک به یک و نیم سال زمان نیاز دارد و شهردار آینده باید نزدیک دو سال وقت بگذارد که بتواند این خط را با این میزان اعتبارکامل کند. اما زمان بهرهبرداری همه میگویند که این خط قبلاً افتتاح شده است! درباره پروژه شهر آفتاب، هزار و یک شب و کثیری پروژههای نیمه تمام دیگر نیز همین روایت صدق میکند.»
فراهانی ادامه میدهد: «به همین علت قرار شد تا به محض شروع کار شورای پنجم، تیم کارشناسی از داخل شهرداری با بررسی دقیق پروژههای نیمه تمام، داراییها، بدهیها، املاک و مستغلات کنونی شهرداری را بررسی کرده و درنهایت گزارش جامعی به مردم تهران داده شود تا بدانند، تهران در چه وضعیتی به شهردار و شورای جدید تحویل داده شده است.»
وی با بیان اینکه درحال حاضر هیچ آمار و اطلاعاتی از میزان املاک و مستغلات شهرداری تهران و نیز میزان تراکم سیار هولوگرام دار فروخته شده در دست نیست، میگوید: «نه تنها ما که حتی شورای چهارم هم از این آمار بیاطلاعند، حتی آنها میگفتند که شهرداری طی این ۴ سال قول داده که با راهاندازی سامانهای آنلاین، این اطلاعات را در اختیارشان قرار دهد که تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.»
ابهام در قیمت گذاری شهر آفتاب و شهروند
فراهانی ادامه میدهد: «بر اساس اخبار واصله در همین روزهای هفته جاری هم اکنون دو دارایی مهم شهرداری تهران یعنی فروشگاههای زنجیرهای شهروند و نیز پروژه شهر آفتاب بدون تشریفات قانونی و برگزاری مزایده برای کاهش بدهی شهرداری تهران به بانک شهر درحال واگذاری نهایی است که همچنان این سؤال وجود دارد که چرا برخلاف مصوبه شورای چهارم درخصوص واگذاری این دو دارایی مهم مزایده برگزار نشده و ابهام وجود دارد آیا قیمتگذاری این دو ملک صحیح و قانونی بوده یا نه؟! یا درباره آمارهایی که امروز منتشر میشود، باید گفت هیچ کدام مبنای خاصی ندارد. بگذارید یک مثال مشخص بزنم: درباره مبلغ تمام شده پروژه تونل نیایش و بزرگراه طبقاتی صدر، آمارهای ضد و نقیض زیادی تاکنون مطرح شده است که هیچ کدام قابل استناد نیست. آقای مازیار حسینی معاونت سابق فنی عمرانی شهرداری در تاریخ ۴ آذرماه ۹۲ هزینه تمام شده تونل نیایش را ۸۶۰ میلیارد تومان و بزرگراه دو طبقه صدر را ۶۴۰ میلیارد تومان اعلام کرده است، ۳ سال بعد یعنی در تاریخ ۲۳ مرداد ماه ۹۵،
آقای جاوید، معاون فنی و عمرانی فعلی هزینه کل بزرگراه صدر را هزار و ۲۹۷ میلیارد تومان و تونل نیایش را هم ۲ هزار و ۷۰۸ میلیارد تومان اعلام میکند، باز در جایی دیگر از زبان خود ایشان، هزینه ساخت بزرگراه صدر بدون هزینه تملک، هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان اعلام شده است و این درحالی است که در تاریخ دی ماه ۹۳ آقای علی امام مدیرعامل محترم سازمان مهندسی و عمران تهران طی نامهای رسمی جمع کل هزینه عملکرد مالی اصلاح تونل نیایش و دو طبقه شدن بزرگراه صدر را ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان اعلام کردهاند که پیشرفت ۱۰۰ درصدی داشته است. بنابراین میبینید که فقط درخصوص همین مصداق مشخص آمار متناقضی درخصوص هزینه تمام شده پروژه اعلام شده است لذا جهت گزارش دقیق به مردم نیازمند آمار صحیح و احصا شده هستیم که انشاءالله به فاصله کوتاهی پس از استقرار شورای پنجم و شهردار منتخب صورت خواهد پذیرفت.
حسابرسی اسناد و مدارک شهرداری با شروع به کار شورای پنجم
ابراهیم امینی، دیگر منتخب شورای پنجم هم در این باره اینطور توضیح میدهد: «به طور طبیعی در هر دستگاهی، در زمان تغییر و تحولات و آمد و رفت مسئولان قدیم و جدید، باید میزان دارایی، دیون، تعهدات و املاک و اموال آن سازمان برای مسئولین جدید روشن شود، این رویه در شهرداری هم باید جاری باشد و شورای پنجم و شهردار منتخب آنها باید در بدو شروع کار، از وضعیت مالی و اقتصادی شهرداری مطلع شوند تا بتوانند بعد از پایان دوره، گزارش کاملی از اقداماتی که انجام شده، ارائه بدهند و در نهایت مشخص شود که گامی رو به جلو برداشتهاند یا خیر! اما متأسفانه با توجه به گزارشات شفاهی ضد و نقیضی که از سوی اعضای شورای چهارم و همینطور برخی مسئولان شهرداری اعلام میشود، نمیتوان در این باره به اطلاعات و آمار و ارقام دقیق و قابل استنادی دست یافت.»
وی ادامه میدهد: «براین اساس شورای پنجم، به محض آغاز بکار، حسابرسی و بررسی اسناد و مدارک چه در حوزههای مالی و چه در بخشهای عمرانی و توسعهای شهرداری تهران را در سالهای گذشته در دستور کارخود قرار خواهد داد، چرا که با صرف بیان شفاهی و بدون ادله و مدرک کتبی و کارساز، نمیتوان درباره اقداماتی که صورت گرفته یا نگرفته قضاوت کرد. به هرحال شورای پنجم در همه حوزهها با توجه به وظایفی که دارد، ورود میکند تا از این طریق بتواند بهتر به مطالبات مردم پاسخ دهد.»
این کارشناس حوزه شهری، با بیان اینکه درحال حاضر میتوان ۳ نقد کلی را به وضعیت فعلی تهران وارد کرد، تأکید میکند: درواقع این ۳ نقد شرح حال کلی میراثی است که در این دوره گذار به مدیر دیگری واگذار میشود و البته این به معنای نفی کامل دستاوردهایی که در این ۱۲ سال بدست آمده، نیست.
دکتر امینی ادامه میدهد: نقد اول به گران اداره شدن شهر برمیگردد. درواقع همه این دستاوردهایی که بدان اشاره شد، گران بدست آمده و درست است که شاخصهای عینی در بسیاری از حوزهها از جمله محیط زیست، فضای سبز و عمران رشد داشته، اما همه این شاخصها بسیار گرانتر از هزینه واقعیشان بدست آمده است، به عبارتی اگر نظام هزینه- فایده درست و سیستم نظارتی کارآمدی برقرار بود، شاید همین دستاوردها- فارغ از ضروری بودنشان- با نیمی از هزینهها بدست میآمد و اما اینکه چرا امروز با این حجم بدهی در شهرداری تهران روبهرو هستیم هم به علت همین دستاوردهای گران است. همچنین فساد، تخلفات مالی، نارضایتی پیمانکاران و عدم شایسته سالاری، از جمله پیامدهای همین مسأله است.
به گفته او، نقد دوم به حاشیه راندن نیروهای با تجربه، قدیمی و کارشناس شهرداری تهران برمیگردد. در واقع این افراد در فرایند مدیریتی این ۱۲ سال، به حاشیه رانده شدند و در نتیجه شهر از سوی افراد خاصی اداره میشد که اکثراً تجربه و تخصص و سابقه مرتبط لازم را نداشتند. حتی در لایههای میانی نیز کارشناسان دارای سابقه و نیروهای رسمی و توانمند شهرداری کنار گذاشته شده بودند.اینکه بعضاً از شهر تهران به عنوان یک شهر سوخته تعبیر و یاد میشود هرچند غلوآمیز، ناشی از چنین رویکردهای مدیریتی است.
وی درباره نقد سوم به نمایشی اداره کردن کلانشهر تهران در همه حوزههای شهر اشاره میکند و میگوید: درواقع دو نقد قبلی شاید به نوعی در این نقد نیز مستتر شده است. در سالهای گذشته ما در تهران نه افزایش کیفیت و رفاه شهری که بیشتر نمایشی از افزایش کیفیت شهری را شاهد بودیم. برای مثال در بهرهبرداری از بزرگراه طبقاتی صدر، به تعبیری ۳ برابر هزینه واقعی و منطقی برای آن خرج شده است، از طرفی بیشتر از نیروهای خارج از بدنه شهرداری استفاده کردهاند و در نهایت هم به هدف اصلی که برای آن پیشبینی شده یعنی کاهش آلودگی هوا و روانسازی ترافیک نرسیدهایم. چرا؟ چون بیشتر به دنبال نمایش زیبایی از بهرهبرداری بودهایم.
بنابراین در این شرایط گذار، مدیر جدید سیستمی را تحویل میگیرد که به گرانی عادت کرده است، پرسنل مجرب، متخصص و قدیمیاش، بیانگیزه و افسرده شدهاند و از آنجا که عادت به نمایشهای زیبا داشته، نمیتواند به شکل واقعی مدیریت شود و کار سختی برای جلب رضایت شهروندانی دارد که زیاد دیدهاند هر چند کم بهره بردهاند.
انتهای پیام