انتقاد توکلی از سناریوسازی برای همنشینی خاتمی-لاریجانی
یک چهره اصولگرا در رابطه با همنشینی علی لاریجانی و حجتالسلام سیدمحمد خاتمی در مراسم ختم آیتالله راستی کاشانی گفت: این دیدار نه فاجعهآمیز است و نه مسرتبخش! هرکدام عقاید خودشان را دارند و ممکن است لاریجانی هم مثل من، آقای خاتمی را مقصر بداند. این دیدار عرفی بوده نه سیاسی.
به گزارش جماران گزیده ای از اظهات احمد توکلی را در ادامه میخوانید:
* مجلس ختم هم مانند مجلس عروسی است. همه فامیلها همدیگر را میبینند. همه دوستان و آشنایان برای ابراز همدردی میآیند. به خصوص در مراسم علمای بزرگ این مسأله بیشتر دیده میشود. این جور حوادث در این چنین مراسمی طبیعی است و در لحظه تصمیم گرفته شده است. به نظر نمیرسد این مسأله برنامهریزی شده باشد. احتمالاً آقای خاتمی، آقای لاریجانی را خیلی قبول نداشته باشد و عکس آن هم صادق است. این دیدار یک اتفاق معمولی است.
* این دیدار نه فاجعهآمیز است و نه مسرتبخش! نه از این دیدار چیزی به آقای خاتمی میرسد و نه به آقای لاریجانی. هرکدام عقاید خودشان را دارند و ممکن است آقای لاریجانی هم مثل من، آقای خاتمی را مقصر بداند. این دیدار عرفی بوده نه سیاسی.
* دیدار با آقای خاتمی که جزو حرامهای اولیه نیست. اگر کسی بخواهد با او دیدار و گفتوگو کند این عمل را انجام میدهد. نیازی به داستانسازی ندارد. من مجلس ختم والده آقای خاتمی رفته بودم. این به این معنی نیست که مواضع آقای خاتمی در سال 88 را قبول دارم یا ایشان را بدون مسئولیت در این اتفاق میدانم. حضور من و امثال من در آن مراسم به خاطر ادب دینی بود و نه مواضع سیاسی. من با مواضع آقای خاتمی در ماجرای فتنه 88 موافق نیستم و ایشان را مقصر و سهیم میدانم اما زمانی که والده ایشان به رحمت خدا رفت در مجلس ختم شان شرکت کردم. این درست است که عدهای بخواهند این دیدار را به تغییر ایدئولوژی من تفسیر کنند؟ خیر. اینجا بحث اخلاق است که رعایتش لازم است و من حداقل سعی میکنم رعایت کنم.
* در نامه ای خطاب به خاتمی نوشتم: شما با عنوان فرزند معنوی امام وارد انتخابات ریاست جمهوری شدید و شعار «سلام بر سه سید فاطمی؛ خمینی و خامنهای، خاتمی» را مطرح کردید و اینگونه از مردم رأی گرفتید و سابقه شما هم نشان میدهد که با امام بودید. بعد نوشتم که «اگر عصاره سیاست خارجه امام را بگیریم دفاع از فلسطین است؛ و اگر از سیاست داخلی امام عصاره بگیریم عصاره آن حمایت ولایت فقیه است. اینکه عدهای شعار «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» سر دادند، چه معنی میدهد؟ افرادی که این شعار را مطرح کردند حاضر نیستند حتی یک سیلی برای ایران بخورند. سیلی و گلوله را بسیجیهای بیچارهای میخورند که علیه آنها همیشه صحبت میشود». به ایشان نوشتم که شما خود را فرزند معنوی امام مینامیدید، شما یا آقای موسوی که مشهور به نخست وزیر امام بودید، نسبت به این اتفاقات موضع بگیرید. شما حیف میشوید. البته این نامه خطاب به آقای خاتمی و آقای موسوی بود که همان ایام در رسانهها منتشر شد. به ایشان نوشتم عدهای در این تجمعات شعار «مرگ بر ولایت فقیه» مطرح میکنند، چرا شما موضعگیری نمیکنید و سکوت میکنید؟
* ابتدا باید تقصیر مقصران حادثه حل شود و بعد به الزامات آشتی ملی پرداخته شود. این عده باید بگویند پشیمانند و قبول دارند که در آن موقع اشتباه کردند یا خیر! کسی نمیخواهد آنها را محاکمه کند. شاید عذرخواهی این افراد خیلی مسائل را بتواند حل کند. عوارض آن حادثه هنوز هم وجود دارد. حجم حادثه باعث میشود تا در انتخابات مجلس عده زیادی رد صلاحیت شوند و مجلس به دست کسانی بیفتد که مشخص نیست میخواهند سرنوشت مجلس را به چه سمتی ببرند. در نهایت این موضوع به اسم آقای خاتمی با حمایتی که از این افراد کردند تمام میشود. قدم اول را باید آقای خاتمی و سایر کسانی که در این حادثه تقصیر داشتند بردارند و در مقابل آن قدمی از سوی نظام برداشته شود.
انتهای پیام