باید ببازی علیرضا!
«سجاد سالک» فعال سیاسی و رسانهای، در یادداشتی دربارهی «علیرضا کریمی» با عنوان «باید ببازی» نوشت:
١) تلخ بود. خیلی تلخ. شکست عامدانهی کشتیگیر ایرانی برابر حریف روسی را میگویم. غرور و ابهت و شخصیتمان له شد در آن ثانیههای لعنتی که علیرضا کریمی مات و مبهوت، فیتیله پیچ میشد مبادا که دور بعدی به حریف اسرائیلی برخورد کند و امان از آن صدای شوم که هنوزدر گوشمان پژواک دارد: #بایدببازی
٢) یادمان بیاید فلسفهی مسابقه ندادن با اسرائیلیها چه بود؟ برای این که به دنیا پیام دهیم ما این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم. در نتیجه سالهای اول افتخار میکردیم که به اسرائیل برخورد کنیم و کنار بکشیم. اصلا مدال قهرمانی میخواستیم چه کار وقتی قرار بود مدال حمایت از مظلوم به گردن بیاویزیم؟
٣) رفته رفته مجامع ورزشی روی کار ما حساس شدند و محرومیتهای سنگین در نظر گرفتند. کار به جایی رسید که کنار میکشیدیم اما رویمان نمیشد بگوییم برای چه کنار کشیدیم. در نتیجه پرچم استکبار ستیزی را زمین گذاشتیم و ملتمسانه نسخهی پزشک دست گرفتیم و مظلومانه بیماری را بهانه آوردیم.
٤) محرومیت آنقدر برایمان سنگین بود که حتی حاضر نبودیم پای آرمانمان بایستیم. رویم به دیوار، یک زمانی، آقای پیرایرانی با هیجان از رشادت ورزشکار ایرانی خبر میخواند اما مسوولان ورزش ایران در راهروهای فدراسیون جهانی قسم میخوردند: به والله اگر دنبال سیاسی کاری باشیم! ورزشکار ما مریض بود!
٥) به همین راحتی منکری چون دروغ را ترویج کردیم، اینبار اما اتفاق عجیبتری افتاد. حنای ما دیگر رنگی نداشت و حتی دروغمان هم خریداری نداشت. چارهی کار چه بود؟ همین اول کار ببازیم که به حریف اسرائیلی برخورد نکنیم! چنین شد که فریاد حقارت بار «باید ببازی علیرضا» در سالن طنین انداز شد.
٦) طنز ماجرا اینجا است. با شکست کشتیگیر اسرائیلی در مرحلهی بعد، در گروه بازندگان باز به اسراییل خوردیم و به ناچار دست به دامن مدارک پزشکی قدیمی شدیم. یعنی به قول قدیمیها: هم چوب را خوردیم و هم پیاز را.
٧) کار روزگار را ببین. ما که قرار بود مفتخرانه در حمایت از مظلوم، اسرائیلیها را رسوا و خجالت زده کنیم از دروغگویی به کجا رسیدیم؟ فریاد حقیرانه، شکست بزدلانه. بیخود نیست که امام حسن عسکری میفرماید: «تمام پلیدیها در اطاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است».
٨) کشتی علیرضا کریمی آئینهی وضعیت امروز ما است. نه روی حمایت از مظلوم داریم، نه افتخار شکست دادن ظالم. نه توجیهی برای افکارعمومی داریم و نه شجاعتی برای طرح آرمانهایمان. میخواستیم فیتیله را بی سرو صدا پایین بکشیم اما امان از فیتیله پیچ پرسروصدا.
انتهای پیام