فضیلت خاتمی / داوود محمدی
به گزارش انصاف نیوز، داوود محمدی، سردبیر شرق در سرمقاله ی امروز این روزنامه نوشت:
هرچند؛ رخدادهای سالیان گذشته، از بیرغبتی سیدمحمد خاتمی برای بازگشت به عرصه قدرت رسمی حکایت داشت اما وداع با قدرت که جانمایه شفاف سخنان اخیر او بود؛ در فضای سیاسی ایران بازتاب گستردهای یافته است. منتقدان او شادمان شدهاند و برخی، رویای پیروزیهای انتخاباتی در غیاب حضور لیدر اصلاحطلبان را در سر میپرورانند. بهراستی؛ آینده سیاسی خاتمی چیست و جایگاه او در تحولات آتی کشور کجاست؟
خاتمی از جمله چهرههایی است که اگر در کشور دیگری زاده میشد؛ گام در راه سیاست نمینهاد و دنبال علایق فرهنگی و هنری خویش میرفت و «اندیشمندی» را به «سیاستمداری» ترجیح میداد اما شرایط خاص کشورمان از او «سیاستمداری ناگزیر» ساخته که با وجود میل به خروج از مدار سیاست، خود را وسط رقابتهای نفسگیر سیاسی مییابد. «سید»، شیفته قدرت نیست. نخستین مستند این برداشت؛ استعفای او از سمت وزارت ارشاد در خرداد سال 71 است. خاتمی در استعفانامهاش از «ترجیح» خویش برای ادامه فعالیت، «بدون دغدغه مسوولیت اجرایی» سخن به میان آورده بود. وی در عمل نیز به این هدفگذاری پایبند ماند و پس از انتصاب به ریاست کتابخانه ملی ایران، به پژوهش مشغول شد تا اینکه اواخر سال 75 فرا رسید و جمعی از فعالان سیاسی کشور که بعدها به «اصلاحطلب» معروف شدند، پس از بررسی متعدد، «سید» کنجنشین اما ژرفاندیش را بهعنوان گزینه نامزدی در انتخابات هفتم ریاستجمهوری برگزیدند که با پاسخ منفی و حتی تند و گزنده خاتمی مواجه شدند اما سرانجام اصرارها و بهویژه این استدلال که شانس پیروزی اندک است و هدف از به میدانآمدن، فقط استفاده از فرصت برای بیان دیدگاههاست، موجب شد تا خاتمی در قامت نامزد انتخابات 76 پای به میدان رقابت گذارد. پیروزی غافلگیرکننده و رای شگفتانگیز 20 میلیونی، کلید «پاستور» را به خاتمی داد تا اولین دولت اصلاحطلب ایرانزمین را تشکیل دهد. دولتی که با بحرانسازیها و فشارهای روزافزون تبلیغی و روانی رقیبان به پایان دوره رسید. در انتخابات سال 80 هم «سید»، علاقهای به نامزدی مجدد نداشت و هنوز افکار عمومی، سیل اشکهای جاری بر گونه خاتمی در روز ثبتنام را به یاد دارند و نیز تاکید او بر انگیزه حضورش که «میل مردم» بود و «ادامه راه». نتیجه انتخابات 18خرداد 80، مکمل دوم خرداد 76 شد و رای 22میلیونی خاتمی با وجود هجمه تمامعیار مخالفان او، از شگفتیهای سیاسی دیگری بود که منتقدان او را میخکوب و حیرتزده کرد. دومین دولت اصلاحات هم با فراز و نشیبهایش به خط پایان رسید و خاتمی دوباره از مناصب و مسوولیتهای اجرایی فاصله گرفت و به پیگیری پیشبرد نظریه «گفتوگوی تمدنها» پرداخت که خود، بانی آن بود و استقبال جهانی را به همراه داشت اما این بهمعنای غافلماندن خاتمی از تحولات داخلی نبود.
انتقادهای گاه و بیگاه او از کارنامه دولت احمدینژاد و فضای سیاسی کشور، رقبایش را زیر فشار افکار عمومی قرار میداد زیرا پایگاه اجتماعی خاتمی، نهتنها حفظ شده بود بلکه افزایش هم یافته بود. خاتمی، سال 88 هم نامزد انتخابات نشد اما از فعالان موثر انتخابات بود. انتخابات 92 نیز در شرایطی برگزار شد که گمانهزنیها از پیروزی خاتمی در صورت نامزدی و گذر از فیلتر شورای نگهبان خبر میدادند. اما خاتمی؛ رویه خود را تغییر نداد و در نهایت؛ عزم خویش برای پرهیز از ورود به میدان رقابت را به اطلاع افکار عمومی رساند. خاتمی؛ اما در کانون تلاشها و رایزنیهای سیاسی/ انتخاباتی باقی ماند و نقش مهمی در اجماع برای نامزدی روحانی و پیروزی نهایی وی ایفا کرد؛ به نحوی که روحانی با انتشار نامهای خطاب به خاتمی، از «تدبیر و تلاش وی در عرصه انتخابات ریاستجمهوری تقدیر و تشکر» کرد. پس از انتخابات هم خاتمی؛ با تاکید بر عدم سهمخواهی شخصی و جناحی از دولت «تدبیر و امید»، در زمره حامیان پایمرد او بوده است. جمعبندی ویژگیهای شخصیتی و مواضع خاتمی؛ گویای آن است که وی چشمداشتی به کسب قدرت شخصی ندارد و حتی از این مقوله، گریزان است اما برای پیشبرد افکار اصلاحطلبانه خویش، هرگز درنگ را جایز نمیداند و ضمن حضور فعال بهعنوان کنشگر سیاسی، ناملایمات را نیز میپذیرد. خروجی انطباق این ویژگی با سخنان اخیر خاتمی؛ آن است که وی همچنان از پذیرش مناصب و مسوولیتهای اجرایی و نامزدی در انتخابات؛ امتناع خواهد ورزید اما به مثابه پرچمدار اصلاحطلبی، در صحنه باقی خواهد ماند و خواهد کوشید با روشنگری و رایزنی، نقش تاریخی خود در تحولات سیاسی ایران را ایفا کند. قرارگرفتن در چنین جایگاهی؛ بر اعتبار سیاسی او و اعتماد عمومی مردم به وی خواهد افزود؛ زیرا در فضایی که برخی برای کسب یا حفظ قدرت؛ به هر شیوهای متوسل میشوند؛ انصراف خودخواسته از شیرینی مناصب قدرت و همزمان، به جانخریدن دشواریهای ادامه حرکت در چارچوب منافع ملی؛ فضیلتی است که از نگاه قدرشناس مردم پنهان نخواهد ماند. خاتمی با سخنان اخیر خود؛ موجب شد تا دیگر حتی پرشورترین حامیانش هم فکر رجوع به وی برای پذیرش نامزدی انتخابات ریاستجمهوری را فراموش کنند. او در اندیشه پشتیبانی معنوی و فکری از نسل جدیدی از سیاستمداران لایق است که به مفهوم «چرخش نخبگان» معنا بخشند. این همان کارکردی است که سیاستسازان نامداری همانند «ماندلا» و «واتسلاو هاول» برای خود تعریف کردند و با غلبه بر وسوسه «قدرت»، حضور در «سیاست» را فقط برای گسترش اندیشهشان برگزیدند.
انتهای پیام