وضعیت خوزستان از اعلام زنگ خطر گذشته است
«محمد كیانوش راد» نمایندهی اسبق اهواز در مجلس شورای اسلامی، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «وضعیت خوزستان از اعلام زنگ خطر گذشته است» نوشت:
خوزستان در عزای فرزندان خویش گریست. خوزستان در غم و ماتم و اندوه است. به همهی داغدیدگان تسلیت باد. اگرچه هیح كلامی، جز یاد خدا تسلی بخش نخواهد بود.
«ما خراب غم و خم خانه ز میآباد است
ناصح از باده سخن كن كه نصیحت باد است
گوش اگر گوش فلانی، ناله گر ناله ما
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
هركه یغما شنود نالهی گرمم گوید
آهن سرد چه كوبی دلش از فولاد است»
هنوز داغ خودسوزی و مرگ ِ جوانِ بیكار ِ دست فروش خرمشهری ” یونس عساكره ” از یادها نرفته است. اما هیچكس هنوز باور نمیكند كه “باغچه دارد میمیرد”.
در تونس خودسوزی ” محمد بوعزیزی ” نظامی را واژگون كرد اما كسی صدای یونس عساكره، مظلوم ِ دست فروش خرمشهری را كه در آتش فقر سوخت را هم نشنید.
نگرانی از تبعیض و فقر و بیكاری در خوزستان هر روز بیش از گذشته نمایان است. نمایندگان مردم خوزستان و نخبگان استانی، اعم از چپ و راست و فارغ از نگاه سیاسی، بارها فریاد كشیدهاند كه به داد خوزستان برسید، اما كمتر پاسخی درخور توجه شنیده شده است.
در استان نیز هیچ برنامهی جامع و فراگیری در مورد رفع بیكاری و حتا فعال سازی واحدهای صنعتی تعطیل شده و یا نیمه تعطیل و یا سامان دهی شهری و ایمن سازی اماكن عمومی و بازارهای خودجوش و مردمی دیده نمیشود.
شكل گیری بازارهای خودجوش، با هدف كسبِ حلال و روزی شرافتمندانه از سوی مردمی كه راهی برای ارتزاق خود وخانواده و رفع بیكاری فرزندان و جوانانشان نمییابند، اكنون به تنها گزینه اشتغالِ پرخطر تبدیل شده است. از سوی مسولان شهری هم هیچ نوآوری و خلاقیت و ابتكاری جهت بسامان كردن این اماكن مشاهده نمیشود.
مسوولین امر مشغول امور غیرِ “اهم” و مسایل حاشیه ای هستند و برخی از آنان بیش از حل مشكلات مردم، روز و شب در فكر طراحی سناریوهایی برای حفظ موقعیت خویشاند.
فساد اداری و رانت خواری نیز در دستگاههای اجرایی استان به قدری زیادشده است كه عرصه برای كارمندان و پرسنل وظیفه شناس و خادمان واقعی تنگ گشته و مردم نیز دلزده و مایوس گردیده اند.
وضعیت اجتماعی استان از اعلام زنگ خطر گذشته است.
ظهور و گسترش بازارها و اماكنِ مورد نیاز مردم كه بخشی از نیازهای واقعی ِ مردم را برآورده میسازد، اما غیراستاندارد و پر خطر است، وظیفه اشتغال زایی از یكسو و وظیفه سامان دهی و ایمن سازی بر عهده چه مقام و دستگاهی است؟
نادیده گرفتن فرهنگ ِمردم و تقصیر و قصور در نفی و توهین به احساسات هویت طلبانهی فرهنگی مردم عرب و یا لر و بختیاری و یا هر قوم دیگری بر عهده كیست؟
آیا پس از اینهمه هشدارهای مكررِ فعالان فرهنگی، نباید در اهانت و نادیده گرفتن عمدی ِهویت اقوام ایرانی شك نمود؟
مردم خوزستان عشق به اسلام و ایران دارند. در كنار هم برادرانه میزیند. در غمها و شادی ها، و در انقلاب و جنگ و دفاع در كنار هم و همسنگر هم بوده و هستند.
تقصیر یا قصور در نادیده گرفتن ارزشهای ملی و ارزشهای قومی از سوی هركس از جمله صدا و سیما و یا هر جناح و جریانی نابخشودنی است.
خوزستان نیازمند اجماعی فرهنگی و اجتماعی برای حل مشكلات خویش و یافتن برون رفتی از وضعیت فعلی است.
بیشترین بحرانهای روحی و ناهنحاریهای رفتاری در استان معلولِ وضعیت نامناسب اقتصادی و معیشتی در خوزستان است. عامل این جنایت، هركه هست، بیكاری یكی از علل طغیان اوست.
فاصلهی طبقاتی در استان روز به روز بیشتر شده است. آمار بیماری افزایش یافته، و گسستگیهای فرهنگی در خوزستان روز به روز بیشتر میشود.در این وضعیت وظیفه همه فعالان فرهنگی دردمند و دلسوز و از اقوام مختلف خوزستانی بیش از گذشته احساس میشود.
باید به خوزستان بی آب و نفت اندیشید. باید به اجماع نخبگان عرب و فارس اندیشه كرد، باید مهر و محبت و دوستیها را دوباره احیاء و افزون كرد.
باید از خطر گسترش جنگ و نفرت میان مردم با مردم به عللی چون ساز و آواز، حجاب و بی حجابی، سبك زندگی این دسته با آن دسته، قبول یا رد این زبان یا آن زبان و… و نیز جدایی مردم از حاكمیت و قومی از قومی اندیشه كرد.
بقول فاضل خمیسی:
“خشکسالی
قبل از آمدنت
از تشنگی مردیم!
دریا! و یاد باران
و خاطره ای از خنده هایت.”
خوزستان را تنها پول و پل و جاده توسعه یافته نمیكند. همدلی و همبستگی، آرامش و همكاری و درك مشترك ِ نخبگان فرهنگی و اجتماعی پیشنیاز اصلی هر توسعه ای در خوزستان است.
انتهای پیام