خرید تور تابستان

بهزاد نبوی: هنوز برای جلوگیری از ناامیدی فرصت هست

«مردم هم می‌دانند بسیاری از مسایل مربوط به دولت نیست»

می‌گوید پس از انفجار دفتر نخست‌وزیری به‌خاطر اینکه به دستور دولت کمی با تاخیر خبر شهادت رجایی و باهنر را به مردم داده است نه تنها این تاخیر در مردم بی‌اعتمادی ایجاد کرده، بلکه از طرف مخالفین سیاسی، متهم به دست داشتن در انفجار شده است!

بهزاد نبوی مردی که در متن فراز و نشیب‌های فروانی در سیاست ایران بوده است از لزوم شفافیت و صراحت دولت برای سخن گفتن با مردم می‌گوید. اصرار دارد که از عبارت «جو ناامیدی جامعه» استفاده نکنیم و معتقد است هنوز برای جلوگیری از ناامیدی مردم و برون رفت از وضعیت فعلی می‌توان کارهایی انجام داد.

در بخش دوم گفت‌وگوی بهزاد نبوی با انصاف نیوز، به مسایلی از جمله حوادث دیماه و چگونگی جلوگیری از تکرار آن، مسایل امروز و راهکارهای برون رفت از وضعیت فعلی و… پرداخته شده است که آن را در ادامه می‌خوانید:

بیشتر بخوانید: «بخش نخست گفت‌وگو با بهزاد نبوی»

 

 

انگار از مردم می‌ترسیم!

با توجه به جو ناامیدی که به نظر می‌رسد در جامعه حاکم است، فکر می‌کنید هنوز چیزهایی وجود دارد که بتوان به آنها امیدوار بود؟

سعی کنیم خودمان به ناامیدی دامن نزنیم. طرح این سوال خودش مردم را ناامیدتر می‌کند؛ به این دلیل که فکر می‌کنند ما اطلاعاتی بیش از آنها داریم و بالطبع در صورتی که چنین اظهارنظرهایی بکنیم، اگر که ناامیدند، ناامیدتر خواهند شد.

به نظر من هنوز برای جلوگیری از ناامیدی مردم می‌شود کارهایی انجام داد: اولا باید با مردم شفاف و روراست برخورد کنیم. قدیم‌ترها –مثلا در دوره‌ی قاجار- هر اتفاقی را که می‌خواستند به سلطان گزارش دهند می‌گفتند «سر سلطان به سلامت، اوضاع امن و امان است و همه چیز خوب است».

ما هم انگار از مردم می‌ترسیم! فکر می‌کنیم اگر به مردم بگوییم که اوضاع بد است، آنها ممکن است کارهایی انجام دهند که قابل پیش‌بینی نیست؛ درحالی که اگر مردم بفهمند اوضاع خوب نیست، به شرط اینکه راه‌حل‌هایی در ذهن کسانی که می‌گویند اوضاع خوب نیست وجود داشته باشد، نه تنها ناامید نمی‌شوند، بلکه تلاش می‌کنند که آن راه حل‌ها اجرایی شود که اوضاع بهتر شود و یا حداقل بدتر نشود.

در اوایل انقلاب و دوران جنگ،برخورد صادقانه و شفاف،اثرات بسیار مثبتی داشت. خودم به عنوان سخنگوی دولت، همیشه سعی می‌کردم با مردم برخورد شفاف و صادقانه داشته باشم و یک بار که پس از انفجار 8 شهریور، به دستور دولت، چند ساعت دیر خبر شهادت رجایی و باهنر را دادم، نه تنها در مردم بی‌اعتمادی ایجاد کرد، بلکه از طرف مخالفین سیاسی، متهم به دست داشتن در انفجار شدم!

رویه‌ی کنونی، رویه‌ی خوبی نیست؛ اینکه ما مدام بگوییم «همه چیز خیلی خوب است، مردم نگران نباشید»، خوب نیست؛ باید با مردم شفاف حرف زد و صادقانه مشکلات را با آنها در میان گذاشت؛ مردم تحملشان خوب است و همان‌طور که ذکر شد سال‌های جنگ را تحمل کردند، چون می‌فهمیدند که مشکل چیست.

یک از دلایل ناامیدی مردم این است که نمی‌د‌انند چه خبر است. من در مجموعه‌ی محل زندگی خودم، وقتی سوار آسانسور می‌شوم، همسایه‌ها را که می‌بینم، چون فکر می‌کنند که از آنها اطلاعات بیشتری دارم، مدام می‌پرسند که بالاخره چه می‌شود؟!؛ این «بالاخره چه می‌شود؟» سوال مشترک همه است؛ به این خاطر که نمی‌دانند اوضاع دقیقا چگونه است و راه حلش چیست.

اینکه من به شما گفتم که نگویید «جو ناامیدی» مردم، معنایش این نیست که چون اوضاع خیلی خوب است، این مطلب را طرح نکنید، بلکه منظورم این است که ما تشدیدش نکنیم.

دومین کاری که باید انجام داد تا مردم از ناامیدی فاصله بگیرند، این است که احساس کنند کشور متعلق به خودشان است و باید در حل مشکلات مشارکت کنند. این هم مستلزم آن است که ما به مردم القا نکنیم یک عده تصمیم می‌گیرند و آنها فقط باید تبعیت کنند. مردم باید بفهمند مشکلات چه هستند و بعد نقش خود را هم در حل مشکلات بدانند و ایفا کنند.

نکته‌ی سوم این است که وقتی مشکل را مطرح می‌کنیم، همانطور که اشاره کردم، راه‌‌حل‌هایی هم ارائه کنیم تا مردم به کارآمدی این راه حل‌ها مطمئن شوند؛ یعنی احساس کنند که این راه‌حل‌ها عملی هستند و اگر اجرا شوند، ممکن است مشکلات کاهش یابند.

و نکته‌ی آخر اینکه علاوه بر اینکه پیشنهادها و راه حل‌ها ارائه می‌شوند، به دنبال اجرای قاطع آن دسته از پیشنهادهایی باشیم که مردم هم تایید می‌کنند و اگر مانعی بر سر راه عملی شدن آنها وجود دارد صراحتا آن را با مردم در میان بگذاریم. در این صورت چون مردم صاحب کشورند خودشان در رفع این موانع کمک خواهند کرد.

یکی از نقدهایی که به دولتمردان وارد است، این است که مرتبا با ارایه‌ی آمار و ارقام اوضاع را خوب یا بهتر از گذشته توصیف کرده و طرح بد بودن اوضاع را کار دشمنان می‌دانند، حال آنکه مشکلات را باید طرح کرده و حداقل باید گفت که تمام تلاش خود را جهت حل آنها خواهیم کرد و تا حدی که به وحدت ملی لطمه نزند، موانع حل معضلات کشور را صریحا یا حداقل تلویحا در میان بگذارند.

به این ترتیب مردم می‌فهمند که دولت‌مردان از مشکلات آگاه هستند و حداقل با ملتشان همدردی می‌کنند و به موانع موجود هم توجه بیشتری کرده و در حد توان و حداقل از طریق فشار افکار عمومی به حل آن کمک خواهند کرد.

 

 

موانع و کارشکنی‌های داخلی و خارجی را با مردم در میان بگذاریم

می‌شود به شکلی موضوع را مطرح کرد که مردم نگران نشوند

در صحبت‌هایتان به مقایسه‌ی امروز با گذشته اشاره کردید. به نظرتان در شرایط کنونی قیاس امروز کشور با دولت احمدی نژاد صحیح است؟

خیر. مردم آنچه که در شرایط کنونی می‌بینند برایشان مهم است، نه اینکه در گذشته چه بوده است. آنها پرونده زیر بغلشان ندارند که مدام ببینند زمان خاتمی یا زمان احمدی‌نژاد و یا زمان مرحوم هاشمی اوضاع چگونه بوده؛ مقایسه کردن دردی را دوا نمی‌کند. همانطور که عرض شد باید به مردم بگوییم مشکل چیست و راه حل هم پیشنهاد کنیم اگر مردم راه حل‌های پیشنهادی ما را پذیرفتند و پسندیدند شروع به اجرای آنها بکنیم  و هرجا که موانع داخلی و یا خارجی داریم و کارشکنی در کارمان می‌شود با مردم در میان بگذاریم.

زمستان پیش که مردم تهران لرزش زلزله‌ی کرمانشاه را احساس کردند و شایعاتی درباره‌ی زلزله پخش شد، صف‌های طولانی مقابل پمپ بنزین‌ها تشکیل شد و بعضا مردم دست به کارهایی غیر منطقی زدند. به نظر شما، این درمیان گذاشتن مشکلات امکان دارد که چنین واکنش‌های غیرمنطقی را در پی داشته باشد. اصلا چگونه باید درمیان گذاشت که چنین پیامدهایی نداشته باشد؟

طرح مشکلات اگر توام با راه حل نباشد و غیرقابل حل باشد، حرف شما صحیح است؛ ولی اگر قابل حل باشد و راه‌حل داشته باشد مردم تحمل می‌کنند.

به هرحال بستگی به نوع برخورد و طرح موضوع هم دارد. طرح موضوعات با مردم مهارت می‌خواهد. اتفاقا من اخیرا به یکی از مسوولین می‌گفتم «چرا مشکلات و موانع را به مردم نمی‌گویید؟» او هم نظیر شما می‌گفت: «مردم نگران می‌شوند.»

می‌شود به شکلی موضوع را مطرح کرد که مردم هم نگران نشوند.

اعتراضات دی‌ماه ناشی از دو چیزبود…

چطور می‌توان مسایلی که منجر به دی 96 شد را در کوتاه مدت خنثی کنیم؟

به‌نظر می‌رسد تمامی آن مشکلات ناشی از:

1.ناامیدی مردم نسبت به اوضاع کنونی و آینده‌ی خود

2.عدم اطمینان نسبت به کارآمدی کسانی که می‌خواهند این مشکلات را حل کنند، بود.

فعلا به بحث‌های جنبی‌ که چه کسی مردم را تحریک و چه کسی بهره‌برداری کرد، نمی‌پردازم. اصل قضیه این است که بخشی از اقشار مردم، ناامید و نسبت به کسانی که باید مشکلات را حل کنند بی اعتماد شدند. منظور من از این اشخاص فقط دولت نیست، بلکه کل حاکمیت است. به این دلیل که خود مردم هم می‌دانند بسیاری از مسایل مربوط به دولت نیست.

اما روش حل و خنثی کردن این دست از اتفاقات همان است که اشاره کردم، یعنی با مردم صحبت کنیم و به آنها نقش بدهیم.

این موضوع را بارها گفته‌ام که: سال 92 که زندان بودم، بعد از انتخاب آقای روحانی یک یادداشت تبریک برای ایشان فرستادم؛ در این یادداشت ضمن تبریک پیروزیشان نوشتم ما به‌راحتی مشغول طی دوره‌ی زندان خود هستیم و نیازی نیست شما وقت خود را صرف چنین موضوعاتی کنید. از شما تقاضا داریم تنها به مشکلات مربوط به سیاست خارجی و اقتصاد بپردازید. منظور این است که از نظر من وضع اقتصادی در سال 92 هم نگران کننده بود و حتی پیش از موضع‌گیری جدید آمریکا نیز، بهتر نشده بود.

بخش پایانی این گفت‌وگو به زودی منتشر خواهد شد

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. درود برشما.می خواهم به بهزاد نبوی بگویم که شماها کی می خواهید تقصیر ندانم کاری و هرج و مرج در بدنه ی حاکمیت را قبول کنید.من که برای روحانی رأی جمع کرده ام از وقتی که فریب و بزدل بودنش را فهمیدم خودم را سرزنش میکنم.ما به او رأی داده و دولت را به وی سپرده ایم نه چندتا […] بیسواد.
    کیست که نداند مقصر این وضعیت نه روحانی است و نه مجلس.کسانی که باپول ملت ایران […] کرده و بهانه دست دیگران دادند خائن و مزدور اسرائیل هستند و باید پاسخگوی این مشکلات باشند.ابله کسانی هستند که ملت آگاه ایران را مثل خودشان فرض می کنند.
    درسال 72 زیرحکم یک کارمن دولت 8 هزار تومان بود امروز یک بسته سیگار به این پول نمی دهند.این است وضعیت اقتصادایران.هر روز هزار تومان به بسته سیگار اضافه می شود.گویی الاغ داغ می کنند.اگر این مسؤولان بیسواد نبودند وضع کشورمان بهتر بود.یعنی بودن چنین مسؤلانی از نبودنشان خیلی بهتراست.به خدا مردم به سختی جلوی خود را گرفته اند و معلوم نیست کی و کجا بترکند.دراین صورت ار خس و خاشاکی که کمترین تقصیرهم دارد نمی تواند جان سالم بدر برد.بس نیست 40 سال استرس و مشکلات و بدبختئ برای مردم.حتمن این نبوی کمئ میداند توصیه کند همین امروز اداره کشور و تعیین سرنوشت کشور را به خود مردم بسپارند و دسته جمعی کنار بکشند به خدا فردا دیراست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا