تریدینگ فایندر

واکنش ها به تبلیغات موتور سواری نهاوندیان در مشهد

محمد نهاوندیان، رییس دفتر رییس جمهور روز یکشنبه برای رفتن به جلسه ی هیات دولت در سفر مشهد، بر ترک موتور سیکلتی سوار شد که انتشار تصاویر آن بازتاب های منفی و مثبتی پیدا کرد؛ اما بازخورد منفی آن قابل توجه است.
به گزارش انصاف نیوز، عکس های نهاوندیان را پرویز اسماعیلی، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور گرفته که خود بر ترک موتور سیکلتی دیگر بوده است. او این عکس ها را در صفحه ی فیسبوک خود منتشر کرد و به سرعت بازتاب گسترده ای یافت که بخشی از آنها در پی می آید:
شاهرخ ا.:
جالبه یکى از مهمترین مقامات دولتى بدون رعایت قوانین (پوشیدن کلاه ایمنى و سوار کردن کودک بر روى باک موتور) سوار بر ترک موتور سوار.
باید اعمال قانون بشه و در برنامه هاى تخلفات رانندگى در شبکه ی سه نشان داده بشه.
امیرحسین ث. (یکی از روزنامه نگاران اصولگرای حامی احمدی نژاد) :
الان اگر این عکس برای رقبای انتخاباتی دولت فعلی بود، متهم به پوپولیسم نمی شدند؟
علی ر.:
این کار رو اگه رحیمی معاون احمدی نژاد کرده بود؛ بارها از تلویزیون پخش میکردن!
مجید ا.:
من نمیدونم یه سری آدم ها دنبال چی میگردن! تظاهر این نیست اساتید، تظاهر زمان هاله نور بود!
علیرضا ب.:
البته جناب اسماعیلی نمیدونم یهویی عکاس کجا بوده که اینقدر عکس با کیفیتی انداخته.اما بهتر نبود ایشان کلاه کاسکت هم میذاشت تا کار فرهنگی هم میشد.
احسان ت.:
محمد نهاوندیان را دورادور می شناسم. مردی شریف و متدین است که بعد از سالهای دراز به سمت ریاست دفتر رئیس جمهور اعتباری دوباره داده است. دوری از حاشیه سازی و پرهیز از خودنمایی های خاص افرادی چون محمدعلی ابطحی، مشایی و… تاکنون بارزه خاص ایشان بوده که امیدوارم به همین منوال ادامه دهد.
درباره موتور سواری اش در مشهد هم نکته ای است. برخی دوستان ایراد گرفته اند که این رفتار پوپولیستی است و برخی دیگر نیز آن را ستوده اند. اما من معتقدم حتی اگر دولت مردی عادت به این رفتارها ندارد صرفا به واسطه ی پست و جایگاهی که مستقیم یا غیر مستقیم از مردم به عاریت گرفته باید در روزگار اندک ریاست خود را در شان و هم رتبه ی پایین ترین افراد یک کشور قرار دهد. این اتفاق ناخودآگاه تاثیر خود را بر میزان محبوبیت سیاستمداران حرفه ای در میان مردم خواهد گذاشت. بگذریم که تیپ افراد در باور پذیری مردم نسبت به این رفتارها تاثیر خود را دارد.
علی اصغر م.:
خانم دکتر کریستین تابیرا (Christiane Taubira)، وزیر سیاه پوست دادگستری فرانسه، همیشه با دوچرخه اش به محل کار میرود. حتی مصاحبه ای از او دیدم که خبرنگاری در مقابل پلکان ورودی ساختمان محل کار ایشان می خواست سوالی بپرسد و این خانم دکتر گفتند؛ اجازه بدهید دوچرخه ام را پارک و قفل نمایم. یعنی حتی این خانم وزیر، حفاظت از دوچرخه اشان را هم بر عهده ی نگهبان و محافظ و تشریفات نمی گذارد. این در حالیست که از این اعمال، در جهتِ ریا و ادعایِ مردمی بودن و ساده زیستی و … استفاده نمی شود. ایکاش ما و مقاماتِ شعار پیشه ی ما، در کنارِ تقبیحِ مطلقِ اعمالِ غربی ها، از این کردارِ زیبا و انسانی بعضی از آنها، به طور یواشکی، الگو برداریم.
خدیجه گ.:
من یادم هست که بعد از انقلاب شهید رجایی نیز چنین کاری می کرد. با دوچرخه به ساختمان نخست وزیری می رفت. اما ترور مسوولین توسط برخی از گروه ها موجب شد که مسوولین کشور ما از ماشین های ضد گلوله استفاده کنند. اما موضوع به همین ماشین ختم نشد بلکه کم کم رسید به حشم و خدم و بیت و … که الان ما شاهدیم تعداد کثیری نیرو در برخی جاها هستند که تنها کارشان پیشواز و بدرقه ی برخی مقامات در برخی موارد است!
دوستی تعریف می کرد که در سوییس رییس جمهورش مثل همه مردم بعد از ظهرها به پارک می رود بدون آنکه کسی از او حفاظت کند. این موضوع دو وجه دارد وجه اولش امنیت است. وجه دومش هم این است که داشتن مقام برایشان خیلی اهمیت ندارد. چیزی که در ایران برایش سرها و دست ها شکسته می شود!
زینب ک.:
بازی با واژه ها نکنید/ وحید عابدینی دانشجوی ستاره دار بر روی سن وزارت کشور رفت از چهار سال زندگی تیره اش از سال 88 تا 92 گفت و گفت، دوربین روی صورت محمد نهاوندیان زوم می شود، اشک های او تمام صورتش را خیس کرد. وحید عابدینی از بدبختی دانشجوی ستاره دار خواند و باز هم دوربین بر روی صورت نهاوندیان ایستاد! او گریه می کرد با درد بچه ها! درد بچه های ایران! بچه های کشورش. نه نیاز به پست و مقام داشت نه نیاز به ادای این کارها. نهاوندیان مرد ماخوذ و محفوظ به حیای دولت است. آرامشش در کنار مرد دولت همیشه نقطه ی قوت دولت تدبیر و امید است. او نه پوپولیست است نه نیازی به این اداها دارد. با واژه ها بازی نکنید. او را مقایسه نکنید… خیلی راحت مشهد شلوغ بود و او سوار موتور شهروند مشهدی شده! همه ی موتورسواران کلاه ایمنی دارند؟! ماشین اسکورت کجاش بود!! مشهد شهر بزرگی است مگر می شود کسی ماشین اسکورت را در کنار نهاوندیان دیده باشد و عکس نگرفته باشد! بس است دیگر .. با این بچه بازی ها کاری از پیش نمی برید. دوران سیاه محمود تمام شده است. کمی منصف باشیم.
نورالدین م.:
این کارها خریدار نداره. اصلا با موتور رفته باشه؛ که چی؟ الان نمایش این حرکت رو چه معنی کنیم؟ بابا اینقدر آدما رو مقدس نکنید!! نبرید بالا بعد تابو بشن!! هر چه می خوریم از همین عوامفریبی هاست! چرا اون موقع تو بنز مشکی نشستن نمایش نمی دن؟! خدایی چقدر باید در جا زد؟ چقدر آسمانی کرد آدما رو! والله ظلم به مردم و مملکته. این ادا اصولا رو سال هاست می بینیم. دنبال ماشین دویدن ها و عریضه دادن ها به …!! هر چی هم اگه باشه مردم دنبالش می دوند و درخواست کمک می کنند! مردم مشکل دارن، گرفتارن. این چه میراث سخیفیست که هی ادامه می دن و هی به به و چه چه…! امام زمان که نرفته مشهد! سوار موتور که نشده؟! جمع کنید این بساط حال بهم زنو …!!
گویا تظاهر و تفکرات پوپولیستی تمامی نداره… نمایش این تصاویر یعنی چی؟!!! بدبختی اینه آدما رو تطهیر می کنیم!! در حالی که منشاء فساده!! قرار بود این ادا اصولا در دولت روحانی نباشه اما مثل اینکه مزه ش زیر زبان آقایون هم شیرینی کرده. نه کرامت مردم حفظ میشه و نه دولتمردان از ریاکاری دست برمی دارن… احتمالا اینم اتفاقی بوده!!!
روشن هـ.:
ما همواره در نگاه مان مدیران چه دولتى و غیر دولتى را آدم هاى متشخص و مبادى آداب مى خواهیم و فکر نمى کنیم آنان نیز مثل ما گاهى کودک درون شان به غلیان مى افتد و فرق ندارد جلاد باشد یا مصلح. مهم آن است که مدیران و مردم تفهیم شود که دنبال ماشین دویدن، عوام فریبى و مردم فریبى است. راستى خودتان توى جمع یا خیابان چقدر غیر عاقلانه عمل کرده اى؟
مصطفی ح.:
خدایش کدوم ریس دفتر رو تو تاریخ میشناسید که پرستیژ رو زیر پا بگذاره. مرحبا. خیلی حال کردم.
رضا خ.:
دکتر محمد نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهور که به دلیل مراجعات زیاد مردم در مشهد از جلسه ی هیات دولت جا مانده بود برای زودتر رسیدن مجبور به استفاده از موتور سیکلت یکی از شهروندان مشهدی شد.
دکتر نهاوندیان از مردان بزرگ است که سابقاً رییس اتاق بازرگانی ایران بود و با پیروزی دکتر روحانی رییس جمهور به علت مردمی بودن و تخصص و مدیریت بالای او به سِمت رییس نهاد ریاست جمهوری و رییس دفتر رییس جمهور برگزیده شد.
سپیده آ.:
این بچه منو یاد صحنه ای انداخت که میرحسین موسوی مشغول سفرهای انتخاباتی بود بعد یه موتورسوار با فرزند کوچیکش میرحسین رو شناخت و به شدت تلاش کرد که خودشو به مهندس موسوی برسونه ولی در همه ی این مدت حواس “میر” ما به اون بچه بود و همش به پدرش تاکید می کرد مراقب بچه باشه. نمیدونم چرا همه ی راهها تو ذهن من به میرحسین موسوی ختم میشه؟!
امیر س.:
پوپولیستی بودن ماجرا و اینکه چقدر تنه به تنه شوآف های احمدی نژاد می زنه به کنار.
اینکه رییس دفتر رییس جمهور بدون کلاه ایمنی، سه ترکه سوار موتوری میشه که قانونا اجازه ی حمل دو نفر رو داره و راننده اش بدون کلاه ایمنی، یه طفل معصوم رو بدون کلاه ایمنی روی باک موتور نشونده، دقیقا چی رو نشون می ده؟
علی م.:
نکته ی مهمش بی باوری عمیق ما به قوانین و به ویژه قوانین راهنمایی و رانندگیه، وقتی یک مدیر عالیرتبه در عمل اعتقادی به قانون و ایمنی نداره یعنی هرجا که صلاح دید فی سبیل الله قانون شکنی میکنه!
مرتضی س.:
البته ما هم مخالف نیستیم این مسائل مطرح شود … می دانید از عاقبتش دلواپسیم !! می فهمید ؟ دلواپسییم !!!
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا