گفتوگو / احمد بهزاد، از دستگیری در ایران تا تقابل با حکومت در افغانستان
«حمید انوری»، خبرنگار انصاف نیوز: «احمد بهزاد» یکی از نمایندگان مجلس افغانستان است. گاه بخاطر انتقادها و اظهارنظرهای جنجالی که دارد. برخی او را «محمود صادقی» افغانستان مینامند. او هفتهی گذشته برای شرکت در مراسم بزرگداشت شهدای جنبش روشنایی افغانستان به ایران سفر کرد و در گفتوگویی اختصاصی که با خبرنگار انصاف نیوز داشت از زمان مهاجرت و دستگیری در ایران تا حضور در افغانستان و رهبری بزرگترین تظاهرات مردمی علیه حکومت بهدلیل بیعدالتی و تبعیض قومیتی گفت.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، بهزاد در سن 11 سالگی یعنی سال 64 وارد ایران میشود. او دربارهی دلیل مهاجرت خود میگوید: «جنگ در کوچه پس کوچههای هرات جریان داشت و خانواده در شرایط دشواری قرار داشتند که امکان زندگی نبود؛ در سال 64 مجبور به مهاجرت شدیم.»
وقتی به همراه خانواده در مشهد ساکن شدند. تقریبا تا سال 69 کارت شناسایی نداشت و به همین دلیل نمیتوانست در مدارس دولتی تحصیل کند. از این رو در مدارس شبانهای که از سوی نمایندگیهای احزاب جهادی افغانستان که در مشهد ایجاد شده بود، درس میخواند. البته بعدها توانست با سپری کردن امتحان ورودی که از آنها گرفته میشد، در سال 70 وارد پایهی سوم راهنمایی در مدارس دولتی ایران شود.
وضعیتش برای ثبتنام در دبیرستان راحتتر بود، اما سال آخر دبیرستان را نتوانست به پایان برساند. بهزاد عضو حزب وحدت افغانستان بود و در سال 74 بعد از شهادت مزاری [بنیانگذار حزب وحدت اسلامی]، حزب دچار انشعاب و درگیریهای داخلی بین دو جناح موافقان شهید مزاری و مخالفانش میشود.
دستگیری و ترک ایران
بهزاد در اینباره ضمن اشاره به اینکه در آن زمان در ایران از جناح مقابل شهید مزاری حمایت میکرده و بخاطر عضویت در جناح شهید مزاری برای مدتی تحت تعقیب قرار گرفته، گفت: «چندین مرتبه دستگیر شدم. اولین بار بعد از مراسم اربعینی سال 74، هنگام خروج از مسجد توسط نیروهای امنیتی ایران دستگیر شدم. این دستگیریها چندین بار دیگر هم ادامه پیدا کرد. معمولا بین 10 تا 15 روز در بازداشت بودم، اما با پادرمیانی برخی دوستان آزاد میشدم تا اینکه در پایان همان سال وادار به ترک ایران شدم.»
اقتصاد ایران و زندگی مهاجران
بهزاد در پاسخ به این پرسش که «با توجه به تجربهی حضور در دههی 60 و 70 در ایران، آیا تفاوتی در رفتار با مهاجران ایجاد شده است؟»، میگوید: «در دههای وارد شدم که ایران با مشکلات بسیار جدی مثل جنگ مواجه بود؛ هفتهای دو بار شهدای دفاع مقدس را در مشهد تشییع میکردند.»
این نماینده مجلس از سالهایی که نتوانست در مدارس درس بخواند با عنوان «خاطرهی بد» نام میبرد و ادامه میدهد: «هم سن و سالهایم میتوانستند به مدرسه بروند و من مجبور بودم آنها را تماشا کنم. این برای یککودک خیلی آزاردهنده بود و اینها در خاطرهها میماند، اما در بخشهای دیگر با وجود اینکه ایران درگیر جنگ بود زندگی خوبی داشتیم و وضعیت مهاجرین بد نبود، کار بود و مهاجرین میتوانستند مانند شهروندان ایرانی کار کنند و زندگی نسبتا مرفهی داشتند.
شاید به دلیل اینکه نیروی کار ایران در جبههها مشغول جنگ بودند؛ این جای خالی را مهاجران افغانستانی در شهرها پر کرده بودند. بخاطر همین هم چرخ اقتصاد ایران و هم چرخ زندگی مهاجران میچرخید.»
نوسانات ارزی و آسیبپذیری
وی در ادامه با اشاره به نوسانات ارزی و مشکلات اقتصادی ایران، گفت: «الان اینجا نیستم، اما با واسطه میشنوم که ایران با مشکلاتی بویژه اقتصادی مواجه است. این مشکلات که بر اثر تحریمها و نوسانات ارزی ایجاد شده مستقیما بر زندگی مهاجران تاثیر گذاشته است.
مهاجران به روشهای مختلف پول نقد را نگهداری میکنند. خیلی از آنها خانهی اجارهای دارند و مثلا اگر یک میلیارد رهن کرده باشد؛ الان ارزشش به یک سوم رسیده است، به دلیل
اینکه امکان سرمایهگذاری و خرید املاک ندارند. آنها آسیبهای زیادی از تحولات ارزی ایران دیدهاند.»
نگاه ایران و افغانستان به یکدیگر
نمایندهی مردم هرات در مجلس افغانستان دربارهی اینکه «به نظر شما مردم افغانستان به جامعه و حکومت ایران چه نگاهی دارند؟»، میگوید: بخش زیادی از جامعهی ایران را همتبار و همریشهی خود میدانند که در آن ایران، افغانستان و تاجیکستان امروزی هر کدام بخشی از یک حوزهی تمدنی است که اکنون جدا از یکدیگرند. تاریخ، فرهنگ، زبان، دین و اعتقادات مشترک؛ اینها موارد مشترکی است که افغانستان، ایران را نزدیکترین جامعه به خود میداند.»
بهزاد ادامه میدهد: «نگاه دیگر نسبت به سیاستها است و این متفاوت است. زمانی که حکومت ایران تسهیلات بیشتری برای مهاجران قایل میشود؛ این نگاه مثبتتر و زمانی که محدودیتها افزایش پیدا میکند، نگاه مردم منفیتر میشود.
او در مثالی میگوید: «زمانی که شاهد اخراج اجباری مهاجران بودیم، یک نگاه منفی در جامعهی افغانستان نسبت به برخی سیاستهای ایران به وجود آمده بود. بعدها که این روند تصحیح شد و حتی با مداخلات مقامات ارشد حکومتی ایران تسهیلاتی برای تحصیل کودکان افغانستانی اعمال شد، نگاه مردم در افغانستان به همان پیمانه تعدیل شد.»
او تاکید میکند: «باید بین رفتار حکومتها و ارتباط ملتها تفکیک قایل شویم. در قسمت ملتها مردم افغانستان نسبت به جامعهی ایران یک نظر یکسان و بادوام دارند که احساس میکنند که هم ریشه هستند، اما در قسمت حکومتها بستگی به سیاستها دارد.»
بیاطلاعی مردم ایران
احمد بهزاد با بیان اینکه «مردم ایران هم همین نگاه را نسبت به مهاجران و مردم افغانستان دارند؟»، گفت: «در بعضی بخشها بله؛ خودم در اینجا زندگی کردم و زمانی که با دوستان ایرانی درس میخواندم خیلی با این سوال مواجه شدم که میگفتند: «شما که اینقدر فارسی را خوب صحبت میکنید، فارسی را از کجا یاد گرفتید؟!»
این نشان دهندهی بیاطلاعی است. از این جهت بخشهایی از جامعه ایران که آگاه هستند و این مسایل را درک میکنند نگاه ما را دارند که یک جامعهی همریشه و همتبار هستیم که واحدهای سیاسی بین ما خطوط فرضی بنام مرز را ایجاد کرده است، اما به گذشته که برمیگردیم یک حوزه تمدنی، جامعه، فرهنگ و مردم بودیم که با هم زندگی میکردیم. زمانی مرکزیت اقتدار تمدنها قلمروی فعلی ایران، زمانی پایتخت اصفهان، زمانی هرات و غزنی بوده است.»
جنبش روشنایی از ظهور تا بروز
احمد بهزاد به دعوت ستادهای مردمی جنبش روشنایی برای شرکت در دومین سالگرد شهدای این جنبش (که در افغانستان مورد حمله انتحاری قرار گرفتند)، به ایران سفر کرده بود. او در حاشیهی این برنامهها دیدارهایی را با مجموعههای فرهنگی و دانشجویی مهاجرین افغانستانی در اصفهان، قم و تهران انجام داد و گفتوگوهایی هم برای انسجام و سازماندهی بیشتر جنبشی که از آن نام برده بود برای تحقق برابری، داشت.
این عضو ارشد جنبش روشنایی دربارهی اینکه «این جنبش چیست؟»، گفت: «یک نهضت مدنی خشونت پرهیز است در برابر سیاست سیستماتیک تبعیضآمیزی که از سوی حکومت افغانستان علیه شهروندان قومیت هزارهتبار اعمال شد؛ این جنبش در سال 95 به راه افتاد.
در یازدهم اردیبهشت 95 کابینهی افغانستان در فیصلهای ظالمانه؛ مسیر برق وارداتی فشار قوی (500 کیلوولت) را از مناطق هزارهنشین «بامیان» به «سالنگ» منتقل کرد. این تصمیم منجر به تظاهرات میلیونی در استانهای مختلف افغانستان و توسعهی این اعتراض مدنی به کشورهای دیگر خارج شد.
دومین تظاهرات جنبش روشنایی دوم مرداد 95 برگزار شد که هدف حمله انتحاری سازماندهی شده در کابل قرار گرفت. در این فاجعه بیش از 80 نفر که بیشتر آنها دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاهی بودند به شهادت رسیده و بیش از 400 نفر زخمی شدند.»
انگشت اتهام به سمت دولت
این عضو ارشد جنبش روشنایی با بیان اینکه «منظور از اقدامات سازمان یافته چیست؟»، عنوان کرد: «بر اساس شواهد و مدارکی که داریم حلقههایی در درون حکومت با تبانی با گروههای جنایتکار برای جلوگیری از اعتراضات مردم، این اقدام تروریستی را سازماندهی کردند. بعد از این حادثه، دیگر تظاهرات بزرگی علیه سیاستهای حکومت در کابل صورت نگرفت.»
او در توضیحاتی در مورد این شواهد گفت: «جنازهی یکی از عوامل عملیات انتحاری شناسایی شده است. این فرد قبلا در زندان امنیت ملی افغانستان بازداشت بوده است و اطلاعات کاملی از او در سیستمهای امنیتی وجود دارد؛ کسی که قبلا به جرم اقدامات تروریستی دستگیر شده چگونه و توسط چه کسی آزاد شده است تا او را به جمع تظاهرکنندگان جنبش روشنایی بیاورند.»
او دربارهی اینکه «چه کسانی را در دولت به این اقدام متهم میکنید؟»، گفت: «حلقات افراطی و تمامیتخواه قومی که اکثرا سمتهای مهم امنیتی را بصورت انحصاری در اختیار گرفتهاند و سیاستهای تبعیضآمیز را علیه اقوام هدایت میکنند و خواهان بازسازی یک نظام استبدادی در افغانستان هستند.»
بهزاد در پاسخ به این پرسش که «فرد خاصی مد نظر شماست؟»، اظهار کرد: «طراح این اقدام کسانی بودند که در شورای امنیت هستند. آقای احمدضیاء مسعود نمایندهی ریاست جمهوری در یکی از سخنرانیهای خود به صراحت عنوان کرد که بمبگذاری در تظاهرات جنبشروشنایی کار سازمانهای امنیتی حکومت بوده است.
برای اینکه بدانیم تا چه کسی نقش آمر یا عامل این عملیات را ایفا کرده است، خواستار انجام تحقیقات بیطرفانهی بینالمللی در رابطه با حادثهی دوم مرداد بودیم. متاسفانه تاکنون تحقیقات مستقلی در این رابطه صورت نگرفته است.»
فواید عبور برق از بامیان
او دربارهی اینکه «عبور مسیر برق از شهر بامیان چه فوایدی دارد و چرا اصرار دارید که از این مسیر انتقال پیدا کند؟»، گفت: «در بررسیهایی که شرکت آلمانی فیشنر که طرف قرارداد بانک انکشاف آسیایی [حامی مالی پروژه] و حکومت افغانستان برای تهیه طرح جامع برق انجام شده است، مسیر برق 500 کیلوولت باید از مسیر «بامیان» و میدان «وردک» باشد. به چند دلیل:
- در این مسیر معادن عظیم زغالسنگ «دره صوف» با ظرفیت تولید 800 و «آشپشته» با 400 مگاوات برق وجود دارد که توانایی تولید 1200 مگاوات برق را دارد. در حال حاضر مجموع برق وارداتی به پایتخت 300 مگاوات بیشتر نیست. این مسیر دارای زیرساخت انتقال انرژی است و در این دو مناطق براحتی میتوان با نیروگاه حرارتی، برق ارزان قیمت داخلی تولید کنیم؛ از این طریق ظرفیت نهایی 2000 مگاوات برق را به پایتخت برسانیم و توسط شبکهی توزیع عمومی آن را به سایر استانها منتقل کند.
- در کنفرانس لندن در زمان ریاست جمهوری آقای کرزای، منابع طبیعی که از حوزه نفتی «آمودریا» در شمال شروع میشود و تا معدن مس «لوگر» امتداد مییابد، توسط جامعه جهانی «دهلیز منابع طبیعی افغانستان» نامگذاری شده است و افغانستان متعهد شده است که در این مسیر، زیرساختهای اقتصادی مانند: خیابان، راهآهن و برق را ایجاد کند تا زمینه بهرهبرداری از معادن و صنایع در این مسیر فراهم شود. آمدن برق 500 کیلوولت کمک میکند تا معادن آهن و مس و زغالسنگ به بهره برداری برسد.
- منطقهای که سالهاست در افغانستان دچار محرومیت است و هیچ کاری در آن صورت نگرفته این موضوع به محرومیت تاریخی این مناطق پایان داده و سبب میشود که در آنجا کار و صنعت ایجاد شده و مردم از رفاه و رونق اقتصادی برخوردار شود.
- مسیر «سالنگ» گنجایش یک مسیر برق دیگر را ندارد. چون یکی قبلا عبور کرده است و هیچ کشوری بخاطر ریسکهایی که دارد، خطوط انتقال انرژی خود را از یک مسیر انتقال نمیدهد. شرکت «برشنا» که برق را در افغانستان توزیع میکند اعلام کرده است که به دلیل سقوط بهمن یکی از پایههای برق در سالنگ تخریب شده است و حتی بوده که برق کابل برای یک ماه قطع شده است. اگر مسیر برق از سالنگ عبور کند امکان قطع برق بسیار زیاد است و هر روزی که برق در پایتخت قطع شود میتواند خسارت مالی زیادی را به اقتصاد کشور وارد کند.»
او در ادامه تاکید کرد: «اینها مسایل تکنیکی است که سال گذشته در آخرین کمیسیونی که با حکومت تشکیل دادیم، رییس و کارشناس برشنا، نماینده ریاست جمهوری افغانستان و جنبش روشنایی به وضوح به این نتیجه رسیدیم که انتقال برق از بامیان به نفع اقتصاد افغانستان است.»
مذاکره با بانک انکشاف آسیایی
این نمایندهی مجلس دربارهی اینکه «آیا حکومت این نتایج را پذیرفته است؟»، گفت: «یک لجاجتی را حکومت در پیش گرفته است و به دنبال بهانه جویی است. حرف این است که نتایج بررسیهای شرکت آلمانی فیشنر که عبور برق از بامیان است را تطبیق بدهند، اما حکومت خواهان اجرایی نشدن آن است. به همین دلیل نمایندگان جنبش دوماه پیش به نشست جهانی بانک انکشاف آسیایی که در فیلیپین برگزار شد، رفت و رسما شکایت خود را بخاطر همراهی این بانک با سیاستهای تبعیضآمیز حکومت مطرح کرد. بر اساس اساسنامهی این بانک آنها نمیتوانند از پروژهای حمایت مالی کنند که باعث تضاد اجتماعی میشود و با استفاده از همین موضوع خواهان توقف و تصحیح این پروژه شدهایم.»
او افزود: «بانک انکشاف آسیایی در آخرین اظهار نظر خود از توقف عبور برق از مسیری که حکومت خواسته بود خبر داد و قرارداد ایجاد یک لاین فرعی دیگر از مسیر بامیان بستند و با حکومت توافق شد که از مسیر بامیان بگذرد، اما جنبش روشنایی آن را قبول ندارد چون این هیچ کمکی به بهرهبرداری معادن، تامین برق در «آشیپشته» و «درهصوف» نمیکند و با این بانک در حال گفتوگو هستیم تا آنها را متقاعد کنیم که پروژه را متوقف کند.»
تشدید تنشها
او با بیان اینکه «اگر همچنان حکومت نپذیرد، چه اقدامی انجام میدهید؟»، اظهار کرد: «حرکت مدنی خود را در سطح جهان ادامه خواهیم داد. بیشتر از یکسال دیگر به پایان دولت فعلی افغانستان نمانده است. هر تیم انتخاباتی که رای مردم ما را بخواهد، باید به مطالباتشان تن بدهد. بنابراین موضوع عبور جریان برق از بامیان مهم خواهد بود و اولین شرط جامعهی ما برای رای دادن به هر تیمی این مساله است.»
بهزاد در مورد اینکه «اگر دولت بعدی هم این رویه را ادامه بدهد، چه میشود؟»، بیان کرد: «این باعث شعلهورتر شدن درگیرها خواهد شد. چون افغانستان مراحل زورگوییهای گذشته را سپری کرده و تجربه نشان داده است که هیچ قومی حاضر نیست تا در برابر اهانت، تحقیر و حقکشی سکوت کند. در صورتیکه اعتراضات مدنی نتیجهبخش نباشد، آن زمان بخشهایی از جامعه که در راهکارهای دیگری تخصص دارند وارد صحنه خواهند شد.»
او در پاسخ به این پرسش که «یعنی ممکن است جنگ داخلی به راه بیفتد؟»، عنوان کرد: طبیعی است؛ وقتی درگیریها شدید شود و حکومت جبههبندیهای قومی را تشدید کند باعث بوجود امدن برخوردهای خشن خواهد شد.»
انتهای پیام