«مرجعیت»، حریمی که واجب الحرمه است
/ یادداشت غلامرضا بنی اسدی /
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مرجعیت ، حریمی که واجب الحرمه است» نوشت:
ادبیات آدمها، هر جایگاه و شانی هم که داشته باشند، نشانگر ادب و شخصیت معرفتی آنان است. انسان با هر کس که سخن کند، خود را آشکار میکند و چیستی خویش را به تماشای خلایق میگذارد. مردم هم افراد را بیش از آنچه دربارهشان گفته شود، از آنچه آنان در باره دیگران میگویند، میشناسند لذاست که همیشه دوست دارم، محترمین جامعه، به ویژه کسانی که خود را با انقلاب میخواهند تعریف کنند، کلامی به غایت حسن داشته باشند و مناظرهشان هم مصداق «جادلهم بالتی هی احسن» باشد.
با گفتار حسن است که حسن اخلاق هم نمایان و دیگران را نیز راهنما میشود. قطعا سخن گفتن آدابی دارد که مبادی آن را مودب میشمارند. نحوه مواجهه با دیگران هم ادب خاص خود را دارد. مثلا سخن گفتن و مورد خطاب قرار دادن اهل سیاست، یک ساخت و دستور دارد که قطعا با آن شیوه نمیتوان فرهیختگان و عالمان را مخاطب قرار داد به ویژه اگر مورد خطاب، مرجعی عظیم الشان و اخلاقمدار چون حضرت آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی باشد که عالم و آدم در پیشگاه اخلاق و بزرگ منشی و سلوک معرفتیاش، سر فرود میآورند.
از این منظر لحن نامه آیت الله شیخ محمد یزدی (حفظه الله) [لینک] را در دایره مکاتبه با مرجعیت به سزا نمیبینم. اجازه بدهید اول فراز هایی از نامه حضرت یزدی را که محل مناقشه میدانم بیان کنم سپس بحث را ادامه دهیم. جناب ایشان در نامهای خطاب به مرجع عالیقدر، حضرت شبیری زنجانی (مدظله العالی)، دو فراز چنین دارند؛
🔹«تصاویر شما در کنار برخی افراد مسالهدار موجب ناراحتی حوزویان شده؛ دوبار با شما درباره این مسائل گفتگو کردم، اما جوابتان قانع کننده نبود.
🔹این گونه مسائل تکرار نشود؛ احترام شما در سایه احترام به نظام، رهبری و شان مرجعیت است».
اتفاقا سخن را اول باید در همین فراز دوم مطرح کرد و در دو کلمه امری «تکرار نشود». این امر در سیاق نهی، زیبنده قرار گرفتن در نامهای که جناب یزدی میخواهد به مقام مرجعیت بنویسند، نمیتواند جایگاهی داشته باشد هر چند در همان سالهای نخست طلبگی و دانشجویی میخوانیم که امر دانی نسبت به عالی، استدعاست حتی اگر به ظاهر امر باشد. این استدعا را زیباتر بود فقیه بزرگوار، حضرت شیخ محمد یزدی، با لحنی سزامند بحث، بیان میفرمودند تا افراد صاحب بضاعت مزجات، چون صاحب این قلم و کثیری از مردم، دچار خطای برداشت نشوند و آن را کم لطفی به ساحت مرجعیت ندانند.
در فراز نخست نیز فرمودهاند دوبار گفتگو کردم اما جوابتان قانع کننده نبود. مشخص است که زاویه نگاه دو بزرگوار، متفاوت است، جناب یزدی از دریچه سیاست با قرائت جناحی به موضوعات مینگرند اما بزرگی چون مرجع عالیقدر، از منظر روحانیت و جایگاه پدری، مباحث را پیگیری میکنند که این دو از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در اولی معمولا کار به «مچ گیری» میرسد و در دومی با « دست گیری» همراه است. وقتی زاویه نگاه چنین متفاوت باشد، قطعا آنچه بر سبیل استدلال بر لسان حضرات جاری می شود هم متفاوت خواهد شد.
از طرفی چون جناب یزدی با نگاه خاص و داوری مسبوق به سابقه، وارد بحث شدهاند تا سخن خویش را بیان کنند و روشن است که متقاعد شدن در چنین فضایی چیزی فراتر از استدلال و در حد اعجاز میخواهد.
بگذریم، توقع ما از آیت الله یزدی، به عنوان فقیهی کهن سال این است که با اخلاق نیکو و بر مدار جدال احسن، به جوانان و به ویژه طلاب و دانشجویان، راه را نشان دهند و دامنه انقلاب را چنان وسیع طراحی کنند که همه باورمندان انقلاب، با هر گرایش و سلیقه، در آن بنشینند. این اصلا خوب نیست که جوانان «تکرار نشود» ایشان را در کنار آن «تکرار میکنم و…. این شما هستید که باید تکرار کنید» معروف، بگذارند که اولی مرجعی را از سلوک اخلاقی خویش تحذیر میدهد و دومی، همه مردم را پای کار انقلاب و نظام میآورد.
روشن است که داوری بیشتر مردم میان این دو «تکرار» چه خواهد بود.
باز هم بگذریم اما به خود و همه توصیه میکنم که حرمت بزرگان خویش را به عنوان تکلیفی اخلاقی، ملی و حتی دینی باید حفظ کنیم. حفظ حرمت مراجع اوجب است اما قطعا حرمت جناب آیت الله یزدی هم واجب است. با رعایت حرمتها و حریمها، حدود ثغور معنوی و البته جغرافیایی کشور شهیدان، بیشتر حفظ میشود. ان شاالله چنین شود و تا باد چنین بادا.
انتهای پیام
ایراد از اقای یزدی نست. ایراد این کشور این است که ایشان 10 سال قاضی القضات کشور بود!!!!!!!!!!!!!!!
خداوند به آیت الله یزدی خیر عنایت کند که باعث شد کسانی که تا دیروز تقلید را کار میمون میدانستند، مجبور شدند مدافع حریم مرجعیت شوند!
یا رب روا مدار…
گر معتبر شود زخدا بی خبر شود
نکند اقای یزدی برای مطرح شدن نامه سرگشاده نوشتند ، خیلی وقت بود کسی از معظم له خبری نداشت !
البته فقط مرجعیتی واجب الحرمت استه حامی یه سری فتنه گر و اعدانی مثل جعفری تبارها و غیره باشه و الا . . .