تحلیل نسبت «امربه معروف و آزادی» در قرآن و سنت
حجت الاسلام و المسلمین ایازی گفت: هنگام ظهور طالبان همه نگران بودند؛ القاعده که ظهور کرد همه فهمیدند که از طالبان بدتر و تند تر هستند و امروزه داعش جنایاتی میکند که القاعده هم آن را محکوم میکند. حتی تصور این که اسیدپاشی می تواند توجیه داشته باشد؛ طی کردن همان روند است و این منطقی است که با بد دفاع کردن از دین، اصل آن را خراب می کنند.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از جماران، حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد علی ایازی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) که یکشنبه 11 آبان شب تاسوعا در حسینیه فاطمه الزهرا(س) تهران برگزار شد، در سخنانی با موضوع جایگاه شهید و شهادت در قرآن، گفت: با استفاده ی ابزاری از دین و دفاع بد از ارزش ها و پیاده کردن اسلام با روش های خشونت بار و غیر منطقی باعث نفرت مردم از دین می شوند. اما کسانی که بخواهند چنین رویکردی را در پیش بگیرند، باید بدانند که این رویکرد، آب به آسیاب دشمن ریختن است. مردم را به زور می خواهند به بهشت ببرند! آیا شما کاسه داغ تر از آش شدید؟
وی با قرائت این آیه قرآن کریم که «و لا تحسبّن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»، گفت: دو شب استثنایی و پر اهمیت از پیش از اسلام و در شریعت موسی(ع) و عیسی(ع) وجود داشته است که بنی امیه آن را وارونه کردند. (روایات جعلی درباره ی عاشورا و فضیلت این روز ساختند تا آن را از حالتی که به دلیل قیام حسینی دارد خارج کنند) بنابراین ما میخواهیم که در این شب ها استفاده لازم را از معارف قران ببریم و با ائمه آشنا شده و عزاداری امام حسین تبدیل گردد به شناخت آگاهانه از مسیر، هدف و فلسفه آنان که در این راه جانبازی و ایثار کردند.
وی درباره علت انتخاب موضوع شهید و شهادت در چنین شبی گفت: گرچه در تاریخ ادبیات انقلاب و دفاع مقدس مقام شهادت برای مردم ما به خوبی شناخته شده و بارها و بارها از آن صحبت شده است، اما متأسفانه در برخی موارد از آن برای مقاصد دیگر استفاده ی ابزاری می شود؛ به گونه ای که گاه از مفهوم اصلی و واقعی آن دور شده است و ان عزیزانی که جانشان را برای سربلندی و عزت این کشور و ادامه مسیر نهضت حسینی فدا کردند اکنون مورد استفاده ابزاری جناح ها و گروه های سیاسی قرار می گیرند.
این مفسر قرآن کریم با بیان این که در باور من، گاه خون شهیدان از همین منظر پایمال شده است؛ متذکر شد: امروزه جامعه ی ما درگیر مسائلی است که با وجود گذشت بیش از سی و چند سال از انقلاب اسلامی و تبلیغات فراوان و میلیاردها هزینه هنوز حل نشده است. مانند حجاب که با وجود حساسیت های جامعه همچنان معضلی است که روز به روز هم بدتر میشود. فقط هم به این دلیل که با روشهای غلط خواسته اند آن را حل کنند.
استاد دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ادامه داد: یکی از مستشرقین به نام مایکل کوک کتابی دو جلدی درباره ی امر به معروف و نهی از منکر نوشته که بسیار دقیقتر از آثار مشابه در عالم اسلام است. او ده سال روی این کتاب کار کرده و در مقدمه ی آن به دلیل اهمیت این موضوع از انتخاب آن ابراز خوشحالی میکند و علت انتخاب این موضوع را بی بدیل بودن و بی سابقه بودن آن بیان کرده است. موضوعی که امام حسین(ع) هم وقتی میخواهد قیام کند، آن را علت قیام خود می خواند و میفرماید که: «انما خرجت لطلب اصلاح فی امه جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر».
وی افزود: این فریضه به عنوان دلیل قیام امام حسین (ع) و راهکاری کارآمد از منظر کارشناسان در جامعه امروز، اما به دلیل روش های غلط امر و نهی باعث انزجار مردم از این فریضه ی مهم شده است. مایکل کوک از حادثه ای که در ایستگاه متروی یکی از شهرهای غربی اتفاق افتاده مثال میزند که در آن مردی به یک خانم تجاوز به عنف میکند و همه ی دوربین ها آن را ضبط میکنند اما کسی به آن مرد معترض نمی شود و شب، کارشناسان در رسانه های مختلف به بررسی این رویداد می پردازند و مشخص می شود که به لحاظ حقوقی و قانونی کسی احساس وظیفه نمی کرده است که در جلوگیری از تعرض آن مرد اقدامی کند و لذا کسی دخالت نکرده است. در پژوهش هایی که به عمل آمد و در مراجعه به احکام ادیان مختلف مشاهده شد که فقط در اسلام است که چنین مکانیسمی وجود دارد که افراد برای دخالت در جلوگیری از یک جنایت در اجتماع مسوولیت دارند؛ پس باید فرهنگ سازی بشود و کار به دست کسانی سپرده شود که به درستی آن را انجام دهند؛ نه کسانی که با بد عمل کردن، اصل کار را خراب میکنند.
حجت الاسلام ایازی افزود: ما یک دسته مفاهیم هالی و بی بدیل هم چون امر به معروف و شهادت داریم که من بسیار نگران این ها می باشم چرا که این مفاهیم مورد استفاده عده ای قرار گرفته که متخصص خراب کردن هستند و اکنون روان شناسان اجتماعی به این نکته پی برده اند که بهترین راه برای خراب کردن چیزی، دفاع بد کردن از آن مسئله است.
استاد حوزه علمیه قم در ادامه به دیدگاه شهید مطهری اشاره کرد و افزود: شهید مطهری داستان فردی یهودی را نقل میکند که از یک مؤذن بد صدا به خاطر صدای بدش تشکر میکند و قصد جایزه دادن به آن موذن را داشته و به او میگوید که تو خدمت بسیار بزرگی به خانواده من کرده ای زیرا دختر آن فرد یهودی به اسلام تمایل پیدا کرده بوده و با شنیدن صدای گوشخراش آن مؤذن از اسلام و مسلمانی انزجار پیدا کرده است. به این ترتیب کار آن پدر برای انصراف دخترش از اسلام آسان شد و به دست یک مسلمان بد عمل تحقق یافت. چنانکه گاهی عمل و اقدام غلط اشخاصی که خود را در جایگاه دین قرار می دهند و شاید هم چون من که در لباس روحانیت هستم، باعث انزجار مردم از دین میشود و لازم نیست که به صراحت گفته شد،مردم! از دین بدتان بیاید! لذا پیامبر فرمود: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» مردم را به غیر زبانتان (با عمل خود) دعوت کنید.
وی با بیان این که امروزه برخی اصولا دنبال هررفتاری که مبانیش ترس و زور و نه ایمان و اعتقاد قلبی باشد هستند؛ گفت: کارآمدی در ایمان و اعتقاد قلبی است؛ و اگر کسی حتی تصور این را داشته باشد که اسید بپشاشیم تا مردم بترسند و حجاب را رعایت کنند به کلی به تخریب مبنای امربه معروف و نهی روی آورده است.
این قرآن پژوه و مفسر حوزه علمیه قم در ادامه به تفاوت میان شهادت و قتل فی سبیل الله اشاره کرد و افزود: مرزی ما بین شهید و شهادت و قتل فی سبیل الله هست. دو عنوان وجود دارد که باید از هم تفکیک شود: قتل فی سبیل الله و شهادت. زیرا ممکن است کسی بمیرد و در راه خدا هم کشته شود، اما شهید نباشد و مرگش شهادت محسوب نشود. و بر عکس کسی شهید باشد ولی مرگش در بستر باشد و در بستر بمیرد. در زمان پیامبر فردی در معرکه ی جنگ کشته شد اما چون فقط به قصد جمع غنیمت آمده بود، پیامبر مرگ او را شهادت تلقی نکردند و آن شخص را شهید ندانستند.
ایازی با بیان این که در قرآن 8 بار عنوان شهید به عنوان صفتی برای خداوند به کار رفته است، گفت: اینکه به شهید چنین نامی اطلاق میشود بیانگر اهمیت آن است که شهید را همنام خداوند و همنام صفتی از صفات او میخوانند. به این معنا، پیامبر هم شهید است. خداوند درباره ی ایشان میفرماید: «انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا» و در آیات متعدد دیگر (ده آیه)، قتل فی سبیل الله را دارای اجر و پاداش فراوان معرفی میکند. اما برای آن که، کسی که کشته شده شهید محسوب شود شرایطی باید باشد و گرنه هر کشته ای شهید نیست.
وی افزود منطق عاشورا نشان می دهد که گرچه همواره نشر دین و دین داری دغدغه مومنان است؛ اما نگرانی اصلی از بی دینی ها نیست؛ بلکه نگرانی اصلی از این است که به اسم دین بخواهند بر مردم سوار شوند. چون این جزء سنت خداوند است. اگر خداوند میخواست همه ی مردم ایمان می آوردند و مومن میشدند و دیگر خداوند به پیامبر نمیگفت که مردم باید با اختیار به دین روی آورند و تو وکیل و مسلط بر مردم نیستی و یا به او نمیگفت که آیا تو میخواهی مردم را با اکراه مؤمن کنی؟! بنی امیه در ظاهر دیندار بودند. وقتی در تبلیغات علیه امام علی در شام او را بی دین معرفی میکردند برای این بود که خود را دیندار نشان دهند. لذا وقتی خبر شهادت امام در مسجد کوفه و به هنگام سجده در محراب به مردم شام رسید میپرسیدند مگر علی نماز هم میخوانده که در مسجد و در حال سجده کشته شده؟
دکتر ایازی با تأکید بر این که تمرکز اصلی همه ی این دست از تبلیغات بنی امیه برای دیندار جلوه دادن خودشان بود؛ گفت: نسائی یکی از علمای اهل تسنن و صاحب یکی از صحاح سته (6 منبع حدیثی اهل سنت) در مذمت معاویه کتابی نوشت و وقتی میخواست وارد شام شود او را راه ندادند و پس از آن که او را کتک مفصلی زدند از شهر اخراجش کردند. تبلیغ برای دیندار جلوه دادن معاویه تا آن جا رفت که به او لقب خال المؤمنین (دایی مؤمنان) دادند. امام حسین برای نشان دادن چهره ی واقعی و ماهیت درونی چنین حاکمانی قیام کرد و به صراحت فرمود باید فاتحه ی اسلام را خواند اگر امت اسلام به حاکمی همچون یزید مبتلا شود. «علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براعٍ مثل یزید»، ما نگران افراط و تفریط هستیم. امروزه داعش در بیرون و یک سری جریانات افراطی گری دیگری در درون وجود دارد که هر دو هم ادعای دغدغه ی دین و اجرای آموزه های اسلام را دارند و هر دو به اسم دین و شریعت عملا عامل تنفر از اسلام شده اند.
وی با اظهار نگرانی از تنفر ناشی از تندروی ها در جامعه اسلامی افزود: فرهنگ شیعه با آن همه عزت و تعالیم حسینی آیا صحیح است اینگونه عرضه شود و نمایش داده شود؟ در روایات آمده: «کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شیناً» باعث زینت ما باشید نه عامل خجالت و سرافکندگی. آیا درست است که به نام دین و به جای امر به معروف و نهی از منکر که امری زیبا و و یک حرکت زیبای اجتماعی است افرادی دست به خشونت بزنند؟
استاد حوزه علمیه قم که در حسینه فاطمه الزهرای تهران سخن می گفت، ادامه داد: هنگام ظهور طالبان همه نگران بودند؛ القاعده که ظهور کرد همه فهمیدند که از طالبان بدتر و تند تر هستند و امروزه داعش جنایاتی میکند که القاعده هم آن را محکوم میکند. حتی تصور این که اسیدپاشی می تواند توجیه داشته باشد؛ طی کردن همان روند است و این منطقی است که با بد دفاع کردن از دین، اصل آن را خراب می کنند.
حجت الاسلام و المسلمین ایازی نگرانی امروز و بحران نسل آینده را شکاف نسلی دانست و افزود: با استفاده ی ابزاری از دین و دفاع بد از ارزش ها و پیاده کردن اسلام با روش های خشونت بار و غیر منطقی باعث نفرت مردم از دین می شوند. اما کسانی که بخواهند چنین رویکردی را در پیش بگیرند، باید بدانند که این رویکرد، آب به آسیاب دشمن ریختن است. مردم را به زور می خواهند به بهشت ببرند! آیا شما کاسه داغ تر از آش شدید؟
وی افزود: اگر خدا میخواست همه بالاجبار و بدون اختیار هدایت می شدند؛ اما، دیگر ایمان ارزشی نداشت زیرا ارزش آن به اختیاری و انتخابی بودن آن است. اگر ایمان اجباری بود دیگر شیطان و فرعون و یزید و… خلق نمی شدند. در داستان موسی و سامری بعد از وعده ی چهل روزه ی خداوند با موسی در کوه طور که اول قرار بود سی شب باشد و بعدا ده روز به آن اضافه شد، وقتی روز 39 هنوز موسی برنگشته بود، سامری از غیبت او استفاده کرد و گوساله ای ساخت و مردم را به پرستش آن کشانید؛ چنانکه در داستان بلعم باعورا که قرآن آن را در سوره ی اعراف بیان کرده او را از کسانی معرفی میکند که به خاطر هوای نفسش با دشمن پیامبر همداستان شد. کسی که از علمای بنی اسرائیل بود و اسم اعظم خدا را بلد بود و می دانست، اما به خاطر هواپرستی و بندگی شیطان کارش به جایی رسید که برای غلبه بر سپاه پیامبر خدا به حاکم وقت آموخت که برای سست کردن اراده ی جنگجویان سپاه پیامبر زمان، دختران زیبا را به میان آنان بفرستد و با ایجاد فساد توانست لشکریان نبی خدا را تضعیف کند. پیامبر با اینکه وضعیت فسادهای رخنه کرده در سپاه را دید اما علیه دختران که عامل آن فساد بودند اقدامی نکرد و برای هدایت مردم از راه اکراه و اجبار وارد نشد؛ همچنانکه حضرت عیسی در سوره ی مریم خود را با عنوانی معرفی میکند که بیانگر همین روش مسالمت آمیز دین در برخورد با مردم است. او میگوید خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده و مرا به نیکی به مادرم سفارش کرده و مرا زورگوی سخت دل قرار نداده است و مرا جبار خلق نکرده که مردم را نیز با جبر و زور هدایت کنم.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر این که انتخاب راه باید آگاهانه باشد و این انتخاب با آگاهی و بصیرت صورت گیرد؛ گفت: معنای شهید نیز همین است! یعنی حاضر، ناظر و آگاه. واژه ی شهادت در معنای حقوقی هم همین است یعنی کسی که به عنوان شاهد در محکمه ای حاضر میشود یعنی کسی که واقعه ای را از نزدیک دیده و در هنگام وقوع آن جا حاضر بوده است و در برابر قاضی شهادت به آن میدهد. شهید چون حاضر و آگاه است شهید خوانده میشود. کسی که در راه خدا کشته میشود اگر آگاه و ناظر باشد شهید است چون میخواهد بر مردم خود حاضر و ناظر باشد. امام حسین(ع) شهید است. حاضر و ناظر است و از همه ی ما با همان ندای «هل من ناصر ینصرنی» میخواهد که در راه او قدم برداریم. روایتی از امام صادق نقل شده که فرمود اگر کسی چنین ویژگی داشته باشد چه در بستر بمیرد چه در معرکه ی جنگ شهید است.
حجت الاسلام و المسلمین ایازی ادامه داد: دو آیه در قرآن هست از جمله در آیه 61 نساء که میفرماید: «و من یطع الله و رسوله فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین» در نماز هم از خدا میخواهیم ابتدا ما را به راه راست هدایت نماید و سپس میگوییم به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای یعنی همین چهار گروه انبیا صدیقین شهدا و صالحان. پس شهید جدا از معرفتی که دارد خداوند به آنها نعمت تعیین مسیر داده است و آنان هم از این نعمت شادمانند: فرحین بما أتاهم الله … و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون پس شهدای کربلا هم اگر به حسب جسم زنده نباشند اما زنده ی حقیقی اند. در آیه ای دیگر میگوید: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون».
وی در ادامه به تشریح صفات قرآنی شهید پرداخت و گفت: آن ها فرحین؛ شادمان و بانشاط هستند. یستبشرون بنعمه من الله؛ نعمات الهی را به دیگران بشارت میدهند و مغفرت و آمرزش گناهان برخودارند؛ به گونهه ای که شهید ممکن است خطاهایی هم داشته باشد و با شهادت تمامش بخشیده میشود.
وی در پایان سخنان خود با اشاره به این که این شب متعلق و منسوب به حضرت ابوالفضل العباس است به ذکر مصیبت آن حضرت پرداخت و گفت: اگر چه در این شب سایر شهدا هم بوده اند و علی اکبر هم بوده است، اما علت توسل به حضرت عباس در این شب آن هویتی است که زیبنده ی برادری اوست. علمداری عباس فرع بر برادری اوست. او از خانواده ی امام حسین علیه السلام حمایت کرد و جانش را برای امام گذاشت. هر چند دیگران هم این کار را کردند اما باید دید چه چیز در او باعث میشود که به شکل خاص از او تجلیل شود و نام چنین روزی را به نام او بگذارند. با تمام کارهایی که به او نسبت داده می شود اما در لحظه های آخر کارهایی کرده است که برای کل تاریخ جاودانه مانده و او الگوی برادری است برای هر کس که میخواهد برای خواهر و برادرش برادری کند و برادر باشد. تا وقتی اصحاب و یاران امام بودند کار عباس مراقبت از این بود که دشمن به سمت آنان پیشروی نکند و خیام اهل بیت و همراهان در امان باشد. اما وقتی همه رفتند و یک به یک اصحاب شهید شدند و دیگر جز خودش و امام حسین کسی باقی نمانده بود از امام اجازه ی نبرد خواست و امام از او خواستند اول قدری آب تهیه کند. او به شریعه رفت و بدون اینکه قطره ای آب بنوشد مشکی از آب پر کرد. با اینکه اگر مینوشید نه عیبی داشت نه منعی شده بود نه از آبی که برای کودکان میبرد کم میآمد. تازه امام از اینکه او قدری رفع عطش کرده خوشحال هم میشد. زیرا توانش بیشتر میشد. اما او نفس خودش را زیر پا گذاشت و به یاد تشنگی کودکان و امام آبی را که در مشت جمع کرده بود بر آب ریخت و لب تشنه به سوی خیمه ها راه افتاد. و این درس بزرگ را برای انسانیت در تمام تاریخ به جا گذاشت.
فقیه حوزه علمیه قم در پایان با آرزوی قرار گرفتن در مسیر معرفت و شناخت واقعی شهید، از خداوند هدایت ناآگاهانی که باشیوه های بد برای دین اما علیه آن عمل میکنند را درخواست کرد و گفت: خدایا ما را در مسیری قرار مده که در آن خشونت، بی دینی و تنفر باشد.
وی در پایان با طلب آمرزش و رحمت الهی برای بانیان مجالس حسینه فاطمه الزهرای تهران و درگذشتگان آن ها، آروزی شایستگی فرزندان جامعه و صالح گردیدن نسل آینده را از خداوند تبارک و تعالی درخواست و آرزو کرد.
انتهای پیام