خرید تور تابستان

چه نیاز به ادبیات «لعنت و جمکران»!

حجت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه در یادداشتی درباره‌ی سخنان اخیر آیت الله جنتی و آیت لله علم الهدی نوشت:

بنای این قلم نبوده و نیست که در مسائل سلیقه‌ای و جناحی وارد شود، در این میدان وسیع پیش از اندازه زبان و قلمِ فعّال داریم.

اما گاه از چهرهایی روحانی، آن هم از پایگاه دینی؛ در موضوعاتی اظهار نظر می‌شود که می‌تواند در اعتقادات دینی جامعه خصوصاً نسل نو تأثیر منفی گذارد! قطعاً در این جا اظهار نظر ضرورت پیدا می‌کند.

القصه؛

دهه فجر فرا رسید و جشن ۴۰ سالگی نظام بر پا شده و ۱۲ بهمن سالروز ورود حضرت امام (ره) مصادف با روز جمعه شد و دو سخنران مشهور و مسئول، به ایراد سخن پرداختند که خالی از «ملاحظات» نیست!

آقای جنتی در حرم امام و آقای علم الهدی در خطبه جمعه مشهد مقدس.

آقای جنتی در حرم امام، در مقابل کسانی که بر حل امور، نگاه به خارج و خصوصاً امریکا دارند، از عبارت «لعنت بر این تفکر» استفاده کردند!

مشکل اینجاست:

حضرت آقای جنتی؛ اگر آنچه مورد «لعن» قرار دادید؛ «تفکر» است، «تفکر» که با لعن پاسخ داده نمی‌شود. «تفکر غلط» را باید با «تفکر صحیح» جواب داد.

تفکر یعنی اخلاق و یا رفتاری که پشتوانه عقلی و یا حداقل فکری و استدلالی دارد و چیزی که پشتوانه استدلال دارد باید با استدلال جواب داد.

بله؛ اگر یک باور بر اساس تفکر و استدلال نباشد و مثلاً براساس «تعصب» باشد راه دیگری دارد.

ملاحظه فرمایید؛ قرآن در برابر سخیف‌ترین توهّمات که پیروی متعصبانه از بزرگترها است و زشت‌ترین اعتقاد که بت پرستی است:

اولاً؛ از واژه «لعنت» استفاده نمی‌کند و حداکثر واژه «اُف» را بکار می‌گیرد،

ثانیاً؛ بازهم مخالفِ معاندِ توهّم زده را به تعقّل دعوت می‌کند:

«قالوا وجدنا ءاباءنا لها عـبدین اف لکم ولما تعبدون من دون الله افلا تعقلون. … بت پرستان گفتند پدران ما چنین عبادت می‌کردند گفت: اف بر شما، و بر این معبودهائی که غیر از (الله) انتخاب کرده‌اید، آیا نباید تعقّل کنید؟!» (انبیاء/ ۶۷)

روا نیست که در چهل سالگی پیروزی افتخارآفرین نظام اسلامی و بهرمندی از استدلالات منطقی، در قبال کسانی چه بسا از دیدگاه ما به تئوری ناصوابی متوجه شده‌اند، بجای استدلال جامع و عرضه تئوری فاخر، با زبان «لعنت» خطابشان کنیم و آن هم از زبان «خبره رهبری و نگهبان قانون و شرع».

و اما آنچه آقای علم الهدی در مشهد گفتند این بود که همه‌ی موفقیت رهبر معظم انقلاب در راستای وظیفه‌ی رهبری را، به «جمکران» و دعا و انابه‌ی در آنجا متصل نمودند!

واقعاً این هم از عجائب است و سؤال برانگیز!

آیا برای اثبات درستی مدیریت‌ها باید سراغ امور ماورایی برویم؟

آیا به دگراندیش که داعیه مخالفت دارد هم اجازه این ادعا را می‌دهیم؟

اصلاً؛ اگر ما می‌توانیم برای موفقیت عملکرد خود و یا دیگری دست به استدلال و عرضه بهترین شواهد معقول بزنیم، چرا باید نقطه‌ای را معرفی کنیم که هم اثباتش مشکل است و هم می‌تواند دستاویز به سُخره گرفتن معاندین شود؟

تردیدی نیست که دعا و انابه در امور بشری معجزه می‌کند، اما در جائی که امور بشری است و مدیریت است و یا حق و باطل است و یا موقعیت کارشناسی مثبت و یا منفی وجود دارد، و به راحتی می‌توان مدیریت لایق را تثبیت کرد و حق را نمایان کرد و از بررسی مجدد کارشناسانه اهالی تعقّل و تجربه، دعوت نمود تا اظهار نظر کنند و حتی پاسخ بشنوند، چه جای طرح امور ماورای طبیعت است؟

مثلاً؛ در جائیکه در مقابل، مخالف و معاندی که در استدلال زبانی‌اش زبان به مغالطه باز می‌کند و در رفتارش دست به تخریب می زند، می‌توان برای تثبیت خود و اندیشه خود، از سجاده نشینی و انابه خود برای پاسخ استفاده کرد؟ آیا این روش می‌تواند اثر گذار باشد؟ بر فرض اگر دیگرانی که در مقابل ما هستند خود را و باورها و موفقیت‌های خود را به دعا و انابه و توفیقات معنوی ربط دادند، چه باید گفت؟

نکته‌ی دیگر آنکه؛

با توجه به اینکه داعیه‌ی سیاسی ما «اسلام و مذهب اهل بیت» است، آیا این «دو ادبیات» استفاده شده در ۱۲ بهمن امسال، در سیره نورانی اهلبیت (ع) سابقه‌ای دارد؟

بگذاریم و بگذریم…

کلام آخر:

افراط، «اصولگرائی» را که روزی مورد اعتماد بزرگان بود در «محاق» قرار داد!

حداقل، آقایان؛

مراقب حفظ «جایگاه‌های رفیع»،

و مراقب چالش خطرناک «دین گریزی» باشند.

«وَفِی ذَٰلِک فَلْیتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. چه اصراری داری اقای عزیز بر جواب دادن به این افراد . سالهاست … نه از جمهوریت حقیقی خبری هست و نه از اسلامیت نبوی و علوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا