نقدی بر یک انتصاب از سوی شهردار تهران
در حكمي از سوی شهردار تهران، مناف هاشمي استاندار سابق و معزول گلستان مشاور شهردار تهران شده است.
به گزارش اعتدال، مناف هاشمی همان استانداری است در جريان بحران سيل اخير گلستان، محل كار خود را ترك و راهي خارج از كشور شده بود و بعد از جنجال فراوان، به ايران بازگشت.
مناف هاشمی که پس از اصرار به غیبت در محل کار در زمان بحران، مستقیما توسط اسحاق جهانگيری، معاون اول رییس جمهور بركنار شده بود، قرار بود رييس سازمان مالياتي شود كه اعتراض افكارعمومی، مانع اين اتفاق شد، اما او حالا به شهرداري بازگشته و مشاور حناچی شده است.
اين درحاليست كه برخي رسانه ها نيز خبر داده اند كه نام سید مناف هاشمی در فهرست دریافتکنندگان املاک نجومی، که توسط شهرداری تهران واگذار شده، دیده میشود.
محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس در این باره می گوید: مناف هاشمی ظاهراً علاقه ای به حضور در گلستان ندارند و به همین دلیل دایم مشغول رایزنی است تا به تهران بیاید. من به شخصه شاهدم که ایشان با نمایندگان مجلس رایزنی میکرد تا شهردار تهران شود و بعد از اینکه این تلاشش نتیجه نداد، برای پست های استانداری تهران و در مرحله بعد معاونت وزارت اقتصاد تلاش کرد. خب! سووال ما از وزیر کشور این خواهد بود که با وجود این بی علاقگی آقای هاشمی به گلستان ، چه اصراری دارند که ایشان همچنان به عنوان استاندار این استان مهم مشغول به فعالیت باشند.
حال با همه این تفاسیر مناف هاشمی به یکباره به سمت مشاور شهردار تهران منصوب می گردد و توجیه شهردار نیز این است که وی کارمند شهرداری است، حال باید پرسید همه کارمندان شهرداری، به سمت مشاور شهردار منصوب می گردند تا از بالاترین حقوق و مزایا برخوردار شوند؟
چرا مناف هاشمی که این روزها از وی به عنوان نماد بی مسئولیتی در مدیریت کلان کشور در نزد مردم شناخته می شود باید در شهرداری پایتخت به کار گرفته شود؟ ظاهرا تنها دغدغه مسئولان این است که برای مناف هاشمی پست و شغلی دست و پا کنند که کمتر از دو ماه قصد دارند باز هم وی را به چرخه مدیریتی کشور بازگردانند. در هر کجای دنیا اگر چنین قصوری از مدیری سر می زد، به کار گیری او در سمت های دولتی تبدیل به تابویی بزرگ می گردید، اما در شهرداری تهران ظاهرا همه چیز ممکن است و ظاهرا کسی هم نه به افکار عمومی پاسخگوست و نه برای آن اهمیتی قائل می شود.
اکنون روی سخن با شورای شهر تهران برآمده از اصلاح طلبان و رای مردم است که اخیرا تنها رویکرد آن ها تایید عملکرد شهردار شده و هیچ گونه نظارتی بر عملکرد شهردار ندارند. این که اعضای شورا نسبت به انتصاب مدیری که سابقه بی مسئولیتی وی بر همگان مشخص است این گونه سکوت کرده اند جای بسی تعجب و قابل تامل است. ظاهرا اعضای شورای شهر و شهردار قصد دارند چوب حراج به آبروی باقیمانده اصلاح طلبان بزنند، وگرنه انتصاب چنین مدیری چه توجیهی می تواند داشته باشد. چگونه شورا اجازه می دهد شهردار صراحتا رای مردم و افکار عمومی را به تمسخر بگیرد و چنیی فردی را در مدیریت بزرگترین و استراتژیک شهر کشور به کار گیرد؟
اعضای شورای شهر باید تکلیف خود را با وظایف خود مشخص کنند، آیا قصد دارند همچون دوره های قبل که شورا تنها وظیفه تایید عملکرد شهردار سابق را داشت، عمل کنند و به بازیچه دست شهردار و شهرداری تبدیل شوند یا می خواهند مهمترین وظیفه خود که همان نظارت بر عملکرد شهرداری است را سرلوحه خویش قرار دهند. اگر هدف مورد دوم است که تا این جا راه را اشتباه رفته اند و اکنون می تواند آغاز راه دیگری باشد.
ماجرای مناف هاشمی و استانداری گلستان
ماجرا از این قرار است که چند روز مانده به نوروز 98 قرار بود سید مناف هاشمی رئیس سازمان مالیاتی شود و با وجود تمام اما و اگر و شبه ها این تصممیم در وزارت اقتصاد گرفته شده بود، اما این تصمیم به اصرار اسحاق جهانگیری تا بعد از عید متوقف شد چون معاون اول میدانست در استانهای مسافرپذیر عدم حضور استاندار در لحظه بحران تا چه میزان می تواند مشکل ساز واقع گردد. اما عجیب اینکه با همه اصرار جهانگیری و با همه این حساسیتها باز هم در لحظه بحران مناف هاشمی در استانش نبود.
سرانجام مناف هاشمی برکنار شد. او نه در مسافرت و نه حتی توسط وزیر کشور که در جلسه شورای عالی و ستاد بحران استان گلستان، زمانی برکنار شد که به جایی رسید که باید از ابتدای بحران حاضر میشد.
واقعیت اینکه مناف هاشمی با این همه سابقه مدیریت! که او را در گزینه های حتمی معاون وزارت نیز بالا اورده بود، هنوز به درک مسئولیت خطیری که بر عهده وی گذاشته شده بود، نرسیده است. مهم این است که او به عنوان مرد اول استان مدیریت آینده نکرده بوده است. پیشبینی بارشها و احتمال سیلاب.
برای سال نوی خود برنامه داشته و مسافرت خارخ از کشور(آلمان) را برنامه ریزی کرده اما برای استان تحت مدیریتش هیچ برنامه ای نداشته، چون دیگر مسئولیت استان را از عهده خود خارج می دانسته و خود را نزدیک به صندلی ریاست سازمان امور مالیاتی می دانسته است.
تقریباً همه در دولت میدانستند او گزینه اصلی سازمان امور مالیاتی است. حکمی که قرار بوده قبل از عید برایش صادر شود.
اما چرا صادر نشده، این چرا همان دلیلی است که در سال 98 از او نماد بی مسئولیتی میان مدیران ایرانی در شبکههای اجتماعی و افکار عمومی را ساخته است.
یکی از دلایلی که حکم مدیریت کشوری به نام سید مناف هاشمی پیش از عید صادر نشد، اصرار جهانگیری در دولت بر این بود که استانداران در تعطیلات عید باید حتماً در استانهایشان باشند تا در صورت وقوع بحران بهترین تصمیم را بتوانند بگیرند و استانشان وارد بحرانهای بزرگ مدیریتی نشود.
ولی سید مناف هاشمی آگاه به این مسئله حالا چه برای درمان و چه برای حل مشکل خانوادگی محل مسئولیتش را ترک کرد و این حکم برکناری ناشی از پیشینهای بوده که درباره آن میدانسته ولی از آن قصور کرده بود.
معمولا در ایام عید مسوولین منطقه ای باید حضوری جدی تر از همیشه در محل مدیریتی خود داشته باشند تا در صورت وقوع حادثه غیر مترقبه بتوانند شرایط پیش آمده را مدیریت کنند. غیبت استاندار در شرایطی است که وضعیت به وجود آمده قبلاً پیش بینی شده بود و پیش از نوروز استان مازندران را سیل فرا گرفت و بروز سیل در استان گلستان نیز بسیار محتمل به نظر می رسید، اما استاندار همچنان در سفر خارج از کشور بوده و در روز سوم فروردین عزل می گردد.
انتهای پیام