سانچی، میترا، نجفی
کامبیز نوروزی در یادداشتی با عنوان “سانچی،میترا، نجفی” در روزنامهی شرق نوشت:
۱- شانزدهم دی ۱۳۹۶ کشتی «ام وی سانچی» ایران، درحالیکه حامل نفت خام و میعانات نفتی برای کرهجنوبی بود، در سواحل شرقی چین دچار حریق شد و بعد از یک هفته آتشسوزی وسیع سوخت، غرق شد و همه خدمه کشتی که بیش از ۳۰ نفر بودند، جان باختند. گفتند تصادف سانچی با کشتی چینی سیاف کریستال علت این فاجعه بود؛ اما واکنشها و پرسشهای بیپاسخ فراوانی که در هفتههای بعد از حادثه در فضای رسانهای مطرح شدند، نشانی بودند از قانعنشدن جامعه به گزارشها و اخبار رسمی. فرضیههای متعددی برای توضیح حادثه سانچی مطرح شدند. هر فرضیهای متکی به بعضی دادهها و اطلاعات تخصصی از کشتیرانی و دریانوردی و خصوصیات اعلامشده از وضعیت سانچی و شکل حادثه بود. فرضیهها اگرچه بهراحتی قابل اثبات نبودند؛ ولی بهراحتی هم قابل ردکردن نبودند. نقطه مشترک همه فرضیهها حکایت از یک چیز داشت و آن اینکه گزارشهای رسمی مبنی بر اینکه علت حادثه تصادف بوده است؛ یا درست نیست یا کامل نیست و چیز یا چیزهایی پنهان گذاشته شدهاند. علل و اسباب دیگری در بروز این فاجعه وجود داشته و چیزهایی پشت پرده مانده است که نمیدانند یا میدانند و نمیگویند. یک هفته بعد، در ۲۳ دی همان سال، گفته شد یک گروه چینی جعبه سیاه سانچی را پیدا کرده است. بررسی جعبه سیاه سانچی شروع شد. بررسی دقیق و کامل چنین حادثهای حتماً از نظر فنی بسیار دشوار است؛ اما بعد از ۱۸ ماه همچنان خبری از اطلاعات بهدستآمده از جعبه سیاه سانچی نیست و پرسشهای سانچی برجا ماندهاند.
2 – ساعت ۱۰ صبح روز سهشنبه، هفتم خرداد ۹۸، یک خبر فضای رسانهای را تسخیر کرد: همسر دوم محمدعلی نجفی به قتل رسید. ساعاتی بعد نجفی خود را به پلیس معرفی کرد و گفت من او را کشتهام. چند فیلم خبری و مصاحبه با او در آگاهی تهران در تلویزیون منتشر شد. گفته شد او پنج گلوله شلیک کرده است که دو تا از آنها به مقتول اصابت کرده است. نجفی مدعی است فشارهای روانی ناشی از برخی روابط غیرمتعارف مقتول با بعضی افراد یا دستگاهها و بدرفتاریهای او موجب ارتکاب قتل شده است. این پروندهای است که از هر نظر در تاریخ دادگستری و تاریخ سیاسی ایران بینظیر است و عوامل و نکات مختلفی آن را به یک پرونده حساس، پیچیده و دقیق تبدیل کرده است.
روز دوشنبه، ۱۳ خرداد، درحالیکه فقط پنج روز کاری از وقوع قتل و تسلیم نجفی گذشته است، اعلام شد کیفرخواست پرونده صادر شده و برای دادرسی ارسال شده است. این میزان سرعت در صدور کیفرخواست چنان کمنظیر و غیرمترقبه بود که در ابتدا در صحت خبر میشد تردید کرد. وقتی برای یک پرونده قتل کیفرخواست صادر میشود، به این معناست که همه تحقیقات به طور کامل و با رعایت قانون انجام شده، وکلا فرصت داشتهاند در موارد قانونی نظر بدهند یا اعتراض یا درخواستی تقدیم کنند و…. فضای رسانهای پر است از انواع خبرها درباره مقتول و نجفی و حدس و گمانها و پرسشهای فراوان که اغلب بیپاسخ ماندهاند. پرونده اتهامی محمدعلی نجفی، پروندهای است که با توجه به شخصیت و سوابق متهم، سوابق و خصوصیات فردی و خانوادگی مقتول، نوع روابط متهم و مقتول بهعنوان زن و شوهر پیش از وقوع قتل، شیوه ارتکاب قتل، واکنشهای متهم بعد از ارتکاب عمل مورد اتهام از قبیل معرفی زودهنگام خود و اقرار، شیوه خبررسانی تلویزیونی از این حادثه و بسیاری موضوعات دیگر، پروندهای است که در تاریخ دادگستری و تاریخ سیاسی کشور منحصربهفرد است.
۳- هر حادثه قتل،یک جعبه سیاه در دل خود دارد. هر قدر اسباب و عوامل قتل پیچیدهترباشند، رمزگشایی و خواندن جعبه سیاه پرونده دشوارتر میشود، کنجکاوی و عطش افکار عمومی برای دانستن آنچه در جعبه سیاه قتل است، افزایش مییابد. اگر از طریق انتشار اطلاعات درست و بهموقع و مدیریت رسانهای اخبار پرونده حس کنجکاوی و حقیقتخواهی افکار عمومی سیراب نشود…
میدان برای حدس و گمانها و فرضیهپردازیهای خرد و کلان بازتر میشود. این یعنی پوشیدهماندن حقیقت.
۴- در هر پرونده کیفری، مهمترین و مؤثرترین اطلاعات در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا جمعآوری میشود. هر اندازه تحقیقات کاملتر و دقیقتر باشد، رسیدگی در دادگاه میتواند درستتر انجام شود. رمزگشایی و خوانش جعبه سیاه یک پرونده قتل در مرحله تحقیقات مقدماتی صورت میگیرد. هر نقص و اشکال در تحقیقات مستقیماً بر کیفیت رسیدگی و اجرای عدالت کیفری اثر منفی میگذارد.
۵- در امور کیفری، در دادگاه است که افکار عمومی در جریان جزئیات پرونده قرار میگیرد. از شکایت شاکی مطلع میشود، مستندات و دلایل و گزارش دادستان را میشنود و از دفاعیات متهم و وکلایش آگاه میشود. مذاکرات دادگاه، اگر نه تمام نکتهها و جزئیات، دستکم بخش مهمی از آنها را عیان میکند و پرسشها را جواب میدهد؛ اما گاه برخی پروندهها چنان مهم و مورد توجهاند که بهسرعت پرسشهایی را میآفرینند. افکار عمومی خود را با پرسشهای فراوان روبهرو میبیند و شتاب دارد که از رازهای پرونده آگاه شود؛ اما این را نیز میدانیم که تحقیقات مقدماتی در دادسرا قابل انتشار عمومی نیستند. قطع نظر از اینکه تحقیقات دادسرا غیرعلنی است، حقوق قانونی متهم و بزهدیده نیز ایجاب میکند که تحقیقات دادسرا محرمانه بماند و جز مختصری از آن منتشر نشود؛ اما آنچه در این مرحله مهم است و بیشتر مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد، روند تحقیقات است، نه جزئیات آن.
منظور از روند تحقیقات مجموعه اقداماتی است که برای کشف حقیقت از طریق دادسرا معمولاً و طبق رویه یا قانون باید انجام بشود. مثلاً در یک پرونده قتل، انجام کارشناسی پزشکی قانونی یا روانپزشکی یا تحقیقات محلی یا انگشتنگاریها و خیلی چیزهای دیگر قطعاً باید انجام شود. در مرحله دادسرا قانونا نمیتوان توقع داشت که نتیجه این تحقیقات منتشر شوند؛ اما این توقع قطعاً وجود دارد که گزارش آنها به اطلاع متهم و وکلای او یا اولیایدم و وکلای آنها برسد. ممکن است آنها به این گزارشها اعتراض داشته باشند که دراینصورت باید به اعتراض آنها رسیدگی شود. وقتی پروندهای، به اهمیت و حساسیت و کمیابی پرونده اتهامی محمدعلی نجفی، تا این حد مورد توجه همگان، از مقامات ارشد کشوری تا افکار عمومی است، انتظار آن میرود که روند تحقیقات آنگونه که رویه است، انجام شده و اخبار آن منتشر شود.
۶- حالا پرونده اتهامی قتل میترا استاد به مرحله دادرسی و محاکمه در دادگاه رسیده است. تا اینجا که دو هفته از حادثه گذشته، پرسشها و ابهامها و فرضیههای زیادی درباره این پرونده مطرح میشوند. بعضی مردود، بعضی مقبول و بعضی مبهم. میتوان انتظار داشت با درایت هیئت قضات رسیدگیکننده در دادگاهی علنی آنچه گفتنی است، از سوی متهم و وکلایش، شاکیان و وکلایشان و دادستان گفته شود و افکار عمومی از رازهای پروندهای مهم آگاه شود که اگرچه سیاسی نیست و یک پرونده قتل خانوادگی است، با سیاست پیوند دارد و آثار و کارکرد سیاسی دارد.
۷- با سانچی، عدهای سوختند و غرق شدند و رازش مبهم و نامکشوف ماند. در یک پرونده قتل مانند پرونده نجفی-میترا نیز عدهای درگیرند. در عالم تشبیه این سرنوشت مشترک سانچی و پرونده قتل است؛ اما آیا سرنوشت جعبه سیاه پرونده هم با سرنوشت جعبه سیاه سانچی مشترک خواهد شد؟
انتهای پیام