نظام پارلمانی یا آپارتمانی
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی با عنوان «نظام پارلمانی یا آپارتمانی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
تلخ، نه، تلختر از تلخ و اگر از این هم تلختر، کلمهای وجود داشت بدان میخواندم این خبر را که نماینده نجف آباد در مجلس مدعی میشود که «در جریان استیضاح وزرا آپارتمانهایی برای منصرف کردن برخی نمایندگان به آنها داده شده است تا آنها از استیضاح صرف نظر کنند». او ضمن این که از لیستی سخن به میان میآورد که به دست نهادهای دیگر هم رسیده، این «ننگ» را بر دامن فقط مجلس نهم نمینشاند بلکه دامنِ دیگر دورهها را هم گرفته و به میدان میکشد به این بیان که؛ {ماجرا} مربوط به دورههای قبل و همین دوره هم هست یعنی فقط مربوط به دورهی قبل (مجلس نهم) نیست. ابوالفضل ابوترابی، کلام را چنین کامل میکند که؛ «لیستی از این افراد در مجلس وجود دارد که البته به شورای نگهبان هم داده شده است، در دورهی قبل هم زیاد بود. بسیاری از رد صلاحیتها هم به همین دلیل بوده است. قرائن و شواهد را که میبینیم متوجه میشویم که با توجه به گزارشات ارائه شده این موارد با گزارشات و مستند دیگر در شورای نگهبان، دستگاههای امنیتی نظامی انتظامی و اطلاعاتی سازگار است».
او البته در گفتگو با خبرگزاری فارس، که با کد ۴۸۸۰۰۲ روی خروجی رفته است، حرفهای دیگری هم دارد که چون ناظر به این بحث نیست از آن چشم میپوشیم اما باید در همین یک مورد هم که شده چشم باز کرد و چشمهای دیگری هم به کمک گرفت تا به حقیقتِ ماجرا رسید.
اگر درست باشد این گفته – که خدا کند فقط سوء تفاهم باشد – باید نه خاک که خاکستر بر سر ریخت که برخی در کسوت نمایندگی، نظام پارلمانی را با «آپارتمانی»، اشتباه میگیرند. من میخواهم به این خبر «بدبین» باشم تا «خوش بینی»ام به مجلس و نمایندگان و نهادهای نظارتی -که گاه دهان افراد را هم- به مثل- میبویند تا نگفته باشند که دیگری را دوست دارند. و مشق دوران کودکیشان را هم رصد میکنند که چند «دقت کن» و چند «آفرین» در دفترچههای خود دارند- که آنان را تایید میکنند، آسیب نبیند.
ولی جای یک «اما» را باز میگذارم تا بگویم اما اگر چنین ماجرایی هست، باید با قاطعیت و قدرت با آنان برخورد کرد. حتی «رد صلاحیت» و به قول شورای نگهبانیها، «عدم احراز صلاحیت» برای دورهی بعدی، درد را درمان نمیکند.
این زخم نیست که به یک بار «داغ کردن» سرش بسته شود. غده است که نیاز به جراحی دارد. پر درد و پر خون چنان که صدایش به گوش همه برسد تا عبرتی باشد برای آنان که هوس آپارتمان نشینی، دستشان را میلرزاند.
علاوه بر این افراد باید یقهی آن وزرایی که با چنین حیلهها و حربههایی تاریک ساز از «استیضاح» گریختهاند را گرفت و خشت، به خشت آپارتمانها را از آنان حساب کشید. این یک واجب انقلابی و ملی است. اگر چنین چیزی نیست باز همین واجب اقتضا میکند یقهی گویندهی این خبر را گرفت که چرا چنین سنگ بر خانهی بزرگان میزند و حرمت خانهی ملت را حریم نگه نمیدارد.
به هر روی این ماجرا از دو حالت خارج نیست و با تکذیب کاغذی هم چاره نمیشود. یا درست میگوید ابوترابی که باید یقهی اهالی دو سوی آپارتمان را گرفت و یا نادرست گفته است که خودش را باید به صلابه کشید.
نمیشود که سخنی در این سطح، بیان شود و ناخوانده و ناشنیده انگاشت و یا به تکذیبی اصطلاحی، ماجرا را تمام شده دانست. این قصه نقطهی پایانی به نام حکم میخواهد نه چیز دیگر؛ پس بررسی و حکم کنید، همین!
انتهای پیام
…
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک…