از نماد خوی یا نماینده خوی
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی به بهانهی ماجرای خبر دزدی از منزل نماینده خوی نوشت:
گمان نکنم هیچکس چندان از شنیدن خبر دزدی 250 هزار یورویی و چهارصد میلیون تومان پول نقد از خانه نماینده خوی شگفتزده شده باشد. دیگر گوشها و چشمها گویا عادت کرده و هر خبری از این دست، تنها دردی به دردهای مردمانی میافزاید که دیگر امیدی به موضعگیری علما در برابر تخلفات یا فسادهای آشکار برخی مسوولین ندارند. علمایی که برخیشان در هنگامه دوچرخهسواری زنان، حضور بانوان در ورزشگاهها، برگزاری کنسرت موسیقی، ساخت فیلم و سریال درباره مفاخر ایران و…، اسلام را در خطر میبینند، بیآنکه بگویند بر پایه کدامین احکام دینی چنین احساس خطری کردهاند. اما در هنگامه دزدی و اختلاس و ارتشاء و… مسوولین، خطری را متوجه اسلام نمیبینند. آن هم در حالیکه علما و مجتهدان بهطور تاریخی، پایگاهی اجتماعی بودهاند برای مظلومان.
امروز، هشتم مهرماه و به روایتی، زادروز مولاناست؛ اینکه چقدر این روایت درست است مهم نیست؛ مهم اینست که ترکیه بر پایه همین روایت و البته به لطف مواضع نادرست برخی علما و مسوولین ما، سالهاست که در هفته نخست مهرماه، هزاران گردشگر خارجی از سراسر دنیا، و بهویژه ایران را به قونیه میکشاند تا هتلها، رستورانها و فروشگاههای این شهر را پُر کند. و در این سو، برخی طلبههای افراطی با استفاده ابزاری و سوق دادن مراجع تقلید، با شدت تمام علیه شخصیت مولانا و مرادش شمس، موضعگیری کرده و حتی محالف کمترین کاری در راستای شناساندن آنها هستند.
شمس که برای سدهها نماد شهر خوی بوده، با همین مواضع نادرست و نسنجیده از سوی کسانی که کمترین آشنایی با افکار و اندیشههای وی داشته و تنها بر پایه چند جمله مشکوک و مبهم از میان هزاران جمله نغز و انسانساز وی، او را «ضاله» مینامند، کم کم دارد جای خود را به کسانی میدهد که قانونشکنی، بیتدبیری و دو روییشان نماد خوی و بلکه ایران میشود.
خوی اکنون نمادی کوچک از ایران بزرگ شده است؛ خوی که روزگاری هر کس نامش را میشنید، یاد آرامگاه شمس میافتاد و ناخودآگاه به وجود چنین انسانی در این سرزمین میبالید، این روزها با آمدن نامش، فساد و دو رویی کسی را به یاد میآورد که خود در همان هنگام که عضو کمیسیون اقتصادی مجلس است (آن هم با مدرک الاهیات)، بارها به مردم سفارش کرده که ارز نخرند و خود صدها هزار یورو ارز خارجی در خانهاش تلنبار کرده بود (آن هم در حالی که قانونا داشتن بیش از 10 هزار یورو، جرم است). شاید چون نه آن الاهیاتی که خوانده بود، واقعا الاهیات بود، نه آن کمیسیون اقتصادیای که عضوش شده، واقعا با اقتصاد ربطی داشته و نه اصلا آن کرسی نمایندگیای که بر آن تکیه زده، اگر به نظارت استصوابی شورای نگهبان نبود، جایی برای وی داشت. بیگمان شهر خوی شایستگانی واقعی دارد که این نظارت استصوابی، اهالی خوی را از وجود ایشان محروم ساخته است.
همین چند روز پیش بود که سخنگوی شورای نگهبان از نگرانی درباره ورود «پولهای کثیف» به انتخابات مجلس سخن گفته بود. یعنی شورای نگهبان به خوبی از وجود چنین پولهایی آگاه است؛ اما گویا کاری فراتر از رد صلاحیت شایستگان (بدون نیاز به بیان دلیل و نشان دادن مدرک) و تایید صلاحیت کسانی که برخیشان یا با فساد جنسی و اخلاقیشان در صدر اخبار جای میگیرند یا با فساد مالیشان، نمیتواند انجام دهد.
خوی نمادی کوچک از ایران است؛ سرزمینی که فرهنگ و ادب و دانش که روزی نمادش بود، دارد جای خود را به فساد و ناکارآمدی میدهد.
پی نوشت: بر اساس اطلاعیهی بانک مرکزی در فروردین ۱۳۹۷«میزان ارز قابل نگهداری توسط هر شخص بر اساس دستورالعمل صادره توسط بانک مرکزی در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ حداکثر ۱۰ هزار یورو یا معادل آن به سایر ارزها بوده و در صورت کشف میزان بیش از آن در اختیار هر شخص، با مرتکب بر اساس قانون برخورد خواهد شد».
انتهای پیام
ظاهرا اختلاس هم خلاف قانون است ولی ….