خرید تور تابستان

شعار «توزیع عادلانه فرصت ها» کشک است!

مسعود سلطانی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی نوشت:

این روز ها گوش مان پر شده است از اخباری که عمدتا مربوط می شود به: جشنواره فیلم فجر که در حال برگزاری است، دولت که از تجربه دوران پسا برجام حسابی سرمست است، جناح های سیاسی که در حال بستن لیست ائتلاف خود هستند و هر روز نشست های خبری شان برگزار میشود، نظارت استصوابی و شورای نگهبان که هر روز نقد یا حمایتی ازش میشنویم، و البته عمده تصویر خبری که میبینیم عکس ها و ویدئوهایی است از سلیبریتی های سینمای ایران که روی فرش قرمز جشنواره با ژست خاص و ظاهری خیلی خاص راه میروند و البته نماد شیکی و با کلاسی هستند.

با کمی توجه میفهمیم که تقریبا ۹۰ درصد اخبار کشور از تهران است، و ۹۹درصد اخبار پربازدید هم از تهران است، این مسئله صرفا درباره سیاست نیست که بگوییم پایتخت سیاسی آنجاست پس خبر هم آنجاست، نه این قاعده در تمام مسائل حاکم است. تهران این روزها شده کل ایران، اگر تهران را با اخبارش حذف کنیم انگار که هیج اتفاقی در مملکت نمی افتد.

جشنواره فیلم فجر در حال برگزاری است و تلویزیون و رادیو و رسانه های مجازی و مکتوب با تمام قدرت در حال پوشش خبری جشنواره هستند، بهترین افراد رسانه ای و گزارشگران همه در کاخ جشنواره مستقر هستند، هر روز عکس هایی از بازیگران میبینیم، متن نشست های خبری را میخوانیم، گزارش ریز به ریز از حواشی جشنواره منتشر میشود از عطسه کردن بازیگران تا حضور گشت ارشاد .

اگر یک فیلمی با تاخیر اکران شود یا نشست خبری عواملِ فیلمی با مشکل مواجه شود خبر آن تیتر یک همه ی رسانه ها میشود و در شبکه ها مجازی با سرعتی فراتر از سرعت نور به سایر شهرستان ها میرسد و حاشیه جشنواره میشود حاشیه کل کشور.

اما در حین همین تکاپو و هیجان و حرارتی که در بازار رسانه ها جاری است، در شهرستان ها روزها مثل دیروزها عادی است سینما ها فرقی نکرده اند، در همین حین که نور ها و کادر های تصویری قشنگ از تهران است، در همین حین گرفتن ژست های هنرمندان و جلب توجه کردن هایشان، مشهد که هنرمندان بسیاری داشته و دارد با یک هفته تاخیر چند فیلم از جشنواره سهم اش میشود که بدون حضور عوامل است یا بدون هیچ برنامه خاص که حاکی از جشنواره ای بودن فیلم ها دارد.

خبرهایی آمده که چند فیلم تنها سهم سه شهرستان کشور است البته سهم بزرگ دیگر این سه شهرستان از جشنواره بین المللی فیلم فجر بی نظمی ها است، اینکه برای خرید در صف بیاستیم و فیلم را دقیقا مثل تخم مرغ شانسی به ما

بفروشند یعنی صبح برویم جلوی سینما و بلیت هر فیلمی که آن روز اراده کردند که نمایش دهند را بخریم به همان قیمتی که تهرانی ها میخرند.

آن آدم های شیک و با کلاس که می آیند در برنامه های تلویزنی همیشه می گویند سالن های سینما خراب است، مردم با سینما قهر هستند و برخی هایشان که معلوم نیست در چه دنیایی زندگی میکنند مردم ایران را به عقده ای بودن متهم میکنند.

قشر فرهیخته ما در روزنامه ها و رسانه ها گاهی به مردم میگوید ملت غیور همیشه در صحنه و گاه ملت را متهم میکند به استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و دنبال کردن صفحات هنرمندان و چهره های مشهور و علاقه به اخبار زندگی شخصی ایشان که نماد بی فرهنگی شهرستانی هاست و آدم های شیک و باکلاس از آن سو استفاده میکنند.

آدم های شیک و باکلاس می آیند و برای مردم درباره فرهنگ صحبت میکنند غافل از اینکه بی فرهنگ ترین آدم ها کسانی هستند که دربرابر ظلم ساکت و بی تفاوت باشند. ایران خلاصه شده در تهران است، فرصت ها و امکانات محدود شده در تهران است.

۳۶ سال از انقلاب اسلامی گذشته اما عدالت در توزیع فرصت ها هنوز حرف کشک است، شعاری است انتخاباتی برای شیره مالیدن بر سر مردم اما در نهایت باز تهران نشین ها منافع شان بیشتر شود.

مدیران و مسئولین اصلی شهری و استانی ما از تهران به شهرستان ها ارسال میشوند، تهران نشین ها هستند که کل کشور را مدیریت میکنند.

جشنواره فیلم فجر و تبعیض بین تهران و شهرستان ها تنها گوشه ای کوچک از ظلمی است که بر مردم روا میشود، و تمام رسانه های تهران نشین هم بی تفاوت از سایر نقاط کشور تنها کاخ جشنواره را زیر ذره بین خبری گرفته اند و تمام کشور چهار چشمی از ذره بینی آنها به تهران نگاه میکنند.

مردم هم کم کم دارد باورشان میشود که هنرمندان شیک و باکلاس تهرانی اند حتی اگر شهرستانی باشند لهجه شان تهرانی است، سیاست در تهران است، بورس در تهران است، مجلس در تهران است، پول و ثروت در تهران است، قدرت در تهران است، هنر در تهران است، رسانه های اصلی در تهران است. … همه چیز در تهران است و نگاه همه به تهران است و هر کسی که تهرانی نیست شهرستانی است فرقی نمیکند مال کجاست علم ش چیست توانمندی هایش چیست او یک شهرستانی است و هرکس میخواهد شهرستانی نباشد و میخواهد شیک و باکلاس باشد باید تهرانی شود.

انتهای پیام

 

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام ، با تمام اینها که گفتی و درست هم گفتی، برادر من ! آقای سلطانی ! این را هم حتمآ میدانی،که بیچاره ترین آدمها هم در تهران هستند که ظاهرآ زنده هستند ولی با زندگی شایسته انسانی بسیار فاصله دارند ! هوای کُشنده پر از سرب و دود – بیمارستانهای مملو از بیماران خاص که در انتظار دارو بسر میبرند – ترافیک سرسام آور – غذای ناسالم – در هم لولیدن 12 میلیون غریبه و عمدتآ سرگردان – گرانی بی منطق و بسیاری معضلات دیگر که شاید ، بله،شاید در شهرهای دیگر کمتر باشد ! تهران 80% بزک است و آنچه در آن است سطحی است ! فقط بر خلاف بیشتر شهرهای دیگر ، یک موسیقیدان یا بازیگر و هنرمند، مشکلی چون آقای علم الهدی ندارد،و از این بابتها،شهرهای ما،باید یک تکانی به خودشان بدهند و این امور دست و پا گیر را، با منطق و قانون سرو سامان دهند ! آیا با وجود امثال ایشان، جشنواره و یا هر واره دیگری،امکان بروز و ظهور دارند ؟ هرگز ! چون در بین الجبلین له خواهند شد ! تهرانیها فقط باید شکرگزار باشند که از یک طرف کوه دارند و نه از همه طرف ! و گرنه ، اینجا هم از فرش قرمز و کاخ هنرمندان و … خبری نبود !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا