خرید تور تابستان

«علیِ حاکم» و «پوزش‌طلبی از خدا و مردم» در قبال قصور و تقصیر احتمالی!

حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به مناسبت ۱۳ رجب با عنوان ««علیِ حاکم» و «پوزش‌طلبی از خدا و مردم» در قبال قصور و تقصیر احتمالی!» نوشت:

امروز سالگرد تولد مردی است که چهارده قرن پیش رخ در نقاب خاک کشید. مردی که دوستانش از سر ترس و دشمنانش از سر کینه و نفرت، نه تنها فضایلش را کتمان کردند که زشتی‌ها و پلشتی‌ها را هم به او نسبت دادند ولی به سنت تغییرناپذیر خدا مبنی بر «دفاع از مؤمنان»(حج/۳۸)؛ آفتاب نورانی شخصیت او بر جهان تابید و هنوز بشریت خود را وام‌دار باور، اخلاق، سخن و رفتار او می‌داند و امروز که بعد از چهاره قرن، در کشورمان جمهوری اسلامی برپا شده و حاکمانمان ادعای پیروی از این بزرگمرد را دارند، واکاوی لایه‌های اخلاق او بخصوص اخلاق حکومتی‌اش ضروری‌تر به نظر می‌رسد بدان امید که سرلوحه رفتار حاکمان گردد تا در دنیا و آخرت سرافکنده محضر او نباشند.

ابن‌شهر‌آشوب در کتاب ارزشمند «مناقب آل أبی‌طالب» جریانی از سیره حکومتی امام نقل می‌کند که اوج عظمت آن حضرت و تعهد بی‌نظیرش نسبت به وظیفه بسیار سنگین حاکم اسلامی را نشان می‎دهد. او نقل می‌کند: روزی امام در زمان حکومتش زنی را دید که مشک آبی به دوش گرفته و به سختی آن را به خانه می‌برد. حضرت به وی پیشنهاد کمک داد و مشک را از او گرفت و با وی به سوی خانه‌اش روانه شد. در بین راه از احوال وی جویا گشت و شنید که شوهر او به مأموریت مرزبانی اعزام شده و طیّ مأموریت، به شهادت رسیده و زن با چند طفل یتیم بر جای مانده‌اند که باید زندگی‌شان را خودش تأمین کند.

امام با آگاه شدن از وضعیت این خانواده، خود را نسبت به تأمین نشدنشان توسط حکومت مقصر شمرد و اندوهگین، شب را به صبح رساند و روز بعد با همیانی از آرد، روغن، خرما و … روانه خانه زن شد و با معرفی خود که دیروز به او یاری رساند؛ اجازه ورود گرفت. زن با دیدن وسایلی که امام همراه آورده بود؛ شادمان در حق وی دعا کرد و در همان حال «علی- خلیفه» را نفرین کرد و از خدا خواست بین او و علی بن ابیطالب حُکم کند! امام اظهار داشت از مشاهده تنگدستی آنان اندوهگین شده و در صدد کمک برآمده و گفت: «تو خمیر می‌کنی و نان می‌پزی و من بچّه‌ها را آرام کنم، یا من خمیر کنم و بپزم و تو آنها را آرام کنی؟» زن خود را به نان پختن آگاهتر شمرد و به خمیر کردن مشغول گشت و از امام ساکت کردن بچه‌ها را خواست. امام هم مقداری از گوشت پخته شده که همراه آورده بود، را آماده کرد و لقمه لقمه به دهان اطفال می‌گذاشت و در همان حال به بچه‌ها می‌گفت:«علی را حلال کنید، در حقّ شما کوتاهی کرده است.»

چون خمیر آماده شد، زن از امام خواست تنور را آتش کرده و برای پختن نان آماده کند. امام تنور را آتش کرد و وقتی شعله کشید، چهره خود را به شعله عرضه کرد و با خود گفت:‌ «بچش حرارت آتش را، این سزای حاکمی است که[نسبت به مردمش کوتاهی کرده و] از زنان بیوه و اطفال یتیم در حوزه حکومتی‌اش بی‌خبر باشد».

در این میان زنی از زنان همسایه داخل شد و امام را شناخت و به صاحب خانه گفت: «وای بر تو، مگر نمی‌دانی کسی که به خدمت گرفته‌ای خلیفه[علی] است؟» زن چون امام را شناخت، از حضرت پوزش طلبید ولی امام فرمود: «ای کنیز خدا؛ من باید شرمنده و پوزش‎خواه باشم که در حق شما کوتاهی کرده‌ام»(مناقب، ج۲، ص۱۱۶؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۵۲؛ دانشنامه امام علی، ج۱، ص۱۴۲۹)

گر چه در صحت سندی و مفهومی این حدیث تشکیک شده و آن را منافی عصمت امام و … شمرده‌اند(پرسمان دات کام، مقاله 25840) ولی این تشکیک‌ها از نشناختن دقیق و عمیق وظیفه حاکم دینی و تعهد وی نسبت به این وظیفه می‌باشد. «حاکم» در جامعه دینی در قبال همه کاستی‎ها، ظلم‎ها و انحراف‎ها «متّهم اول» است لذا قرآن می‌فرماید وقتی حضرت موسی(ع) برای مناجات به طور رفت و برادرش هارون(ع) را به جای خود بر مسند حکومت بنی‌اسرائیل نشاند، در بازگشت به هنگام مواجه شدن با گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل توسط سامری، در اولین وهله و قبل از سامری و مردم گوساله‌پرست؛ برادرش هارون را مقصر شمرد[با این که هارون نبی خدا و معصوم بود] و به شدّت او را مؤاخذه و محاکمه کرد(طه ۹۴-۹۲). آری مضمون این حدیث با تعالیم دین در زمینه وظیفه خطیر حاکم و سیره حکومتی امام هماهنگی واضح دارد و حاکی از تعهد بالای امام نسبت به حقوق مردمی است که شهروند اویند و حکایتگر سیره پوزش طلبی امام به عنوان «حاکم»، از خدا و مردم در قبال قصور و تقصیر احتمالی است. درست است که امام تمام تلاش خود را می‌کرد تا حقی ضایع نگردد و کسی در حکومتش مورد ستم واقع نشود ولی به عنوان یک حاکم متعهّد، همیشه خود را نسبت به کاستی‎ها مقصر می‌دید و بابت آن علاوه بر اقدام به رفع، به وضوح و صراحت تمام از خدا و مردم پوزش می‎طلبید. امید که حاکمان ما که داعیه «علوی» بودن دارند، به این سیره امام اقتدا کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. نمی دانید چقدر زجر می کشم وقتی می بینم برخی از مردم ناآگاه٬ این حاکمان را با امام علی مقایسه می کنند. خیلی درد آور است. نمی دانم آن دنیا چگونه می خواهم جواب خدا را بدهم وقتی مجبورم از ترس دردسرهای احتمالی از کنار اینگونه حرف های سخیف مومن نماهای جاهل بگذرم….

    2
    1
    1. درود بر شما. این قیاس های زشت و مع الفارق، فقط اهانتی عظیم به آن یگانه دوران است! جناب حیدری، فردی فرهیخته و گاه است اما بنده در مکتوبات ایشان دیده ام که گاها اینگونه قیاس ها را انجام میدهد، میدانم که از سر دلسوزی و برای تأثیر گذاری است، اما متأسفانه اهانتی که به مولی الموحدین با این قیاس ها وارد میشود، بیشتر و بزرگتر از تأثیر آن بر مخاطبان است. امیدوارم جناب حیدری تکرار نکنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا