خرید تور تابستان

آبادان فراموشخانه‌ی خوزستان

گزارشی تحلیلی پیرامون انتخاب مجدد شهرداری که عزل شد

ماندانا صادقی، روزنامه‌نگار خوزستانی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به انتخاب مجدد شهردار سابق آبادان -محمودرضا شیرازی- پرداخته است که در ادامه می‌خوانید: از روزی که محمودرضا شیرازی در دی‌ماه ۸۹ پا به شهرداری آبادان گذاشت تا ۲۰ خرداد ۹۵ که رفت، شهر آبادان ۶۵ ماه درگیر حاشیه‌های شهردار بود.

 

دونده‌ی همه‌ی میدان‌ها

محمودرضا شیرازی که در میانه‌ی شورای شهر سوم و در دوره‌ی ریاست جمهوری احمدی نژاد، به جای شهردار استیضاح شده‌ی قبلی آمده بود؛ درحالی توسط شورای چهارم در سمت خود ابقا شد که در روز جلسه انتخاب، رقیبش «محمد نظارات» به دلیل آنچه مصاحبه‌ی بعضی از اعضاء شورا با یکی از هفته‌نامه‌ها مبنی بر اجماع‌شان در انتخاب شیرازی بیان کرد، چند دقیقه قبل از شروع جلسه از حضور در برنامه انصراف داد و میدان ِ «ارائه‌ی کارنامه و برنامه برای انتخاب شهردار» را به شیرازی واگذار کرد. اما این «زینب حیاوی» عضو جدید شورا بود که بر گمانه‌ی «نظارات» صحه گذاشت وقتی قبل از ارائه‌ی برنامه توسط شیرازی و رای‌گیری اعضا گفت: «همه‌ی ما هشت نفر دست به دست هم دادیم و شیرازی را انتخاب کردیم».۱*

شیرازی در جلسه اعلام کرد برنامه‌هایش را به تنهایی و طی دو ساعت نوشته است که از نظر صاحب‌نظران محلی شایعه‌ی از قبل تعیین شدگی‌اش را تقویت کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. انتخاب شیرازی سرآغاز شکاف عمیقی در شورای چهارم بود که تا آخرین روز عمر شورا گریبان اعضای آن را رها نکرد.

حمیدحنظل عیدانی عضو جدید شورا بعد از انتخاب شهردار گفت: «من از آقای پورحسن (رئیس شورای سوم) خواستم بگوید برنامه‌های شورا چند درصد عمل شده است. جواب نگرفتیم. از آقای شیرازی هم کتباً خواستم که گزارش عملکرد بر مبنای شاخص‌ها دهد، این را در قالب یک کتابچه به ما ارائه کرد که شامل مجموعه‌ای عکس و برخی آمارهای محدود بود»*۲

خلیل جنامی عضو دیگر شورا دلایل مخالفتش با شیرازی را اینگونه بیان کرد: «بعضی از مدیرانی که آقای شیرازی با خودآورده حتی حاضر نیستند یک شب در آبادان بخوابند، محل سکونت‌شان جای دیگری است»*۳

جنامی از وضعیت مناطق حاشیه شهر همچون سلچ، علوانیه که ازخدمات شهری بهره نمی‌بردند انتقاد کرد و تلویحا ادامه داری محرومیت این مناطق را ناشی از کم کاری شهردار دانست. اما «مریم انصاری» یکی دیگر از اعضای شورا شائبه‌ی انتصاب به جای انتخاب را با این جمله تقویت کرد: «انتخاب شهردار پشت درهای بسته انجام گرفت. چرا؟»*۴

شیرازی بعد از انتخاب دوباره‌اش در جلسه‌ی علنی و در حضور رسانه‌ها اعلام کرد که هیچ قصدی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی ندارد و به هیچ جناح سیاسی هم وابسته نیست. اما ابهام ماجرا در نقطه عملکرد شهردار و همچنین گفته‌های رییس شورا بود.

شیرازی در دوره‌ی اول ریاستش بر شهرداری آبادان با بکارگیری تیم رسانه‌ای و حضور بی‌وقفه در همه‌ی افتتاح‌ها و مراسم‌های مربوط به شهرداری یا نهادهای دیگر، در صدر اخبار تصویری رسانه‌های محلی و حتی استانی قرار گرفت و باهزینه کردهای فراوان برای تولید محتواهای انواع رپرتاژ آگهی‌ها که اغلب درحد کلنگ‌زنی و پیش برنامه بودند، بخشی از جامعه مدنی آبادان را چنان تحریک کرد که هزینه‌های تبلیغاتی شهر را زیر سؤال بردند و از شهردار انتقاد کردند که هزینه‌های تبلیغاتی را صرف نظافت و بازسازی کوچه و خیابان‌ها بکند. روابط عمومی شهرداری به شکلی بی‌سابقه و دور از انتظار عملاً به ماشین تبلیغات شهردار تبدیل شد و نوع پوشش اخبار شهردار از دید صاحبان رسانه و چهره‌های سیاسی مورد انتقاد قرار گرفت. تصویر تمام قد شهردار در بنرهای بزرگ برای افتتاح بوستان محلی یا خبر آسفالت یک خیابان در آینده‌ای نامعلوم حتی خبرگزاری‌های دولتی را هم به واکنش واداشت. با این همه شیرازی نه تنها روش‌های تبلیغاتی‌اش را تغییر نداد، بلکه همچنان درِ شهرداری را برپایه شخص خودش چرخاند.

در آبادان چه خبراست

اما تحرکات سیاسی در آبادان از سوی همه‌ی جناح‌ها، گروه‌ها، قومیت‌ها و چهره‌های صاحب نفوذ زیر ذره‌بین بود، و آنچه را که «سیدفیاض موسوی» در روز انتخاب مجدد شیرازی گفته بود را فراموش نکرده بود: «انتخابات ارث پدری کسی نیست و دو کرسی از سه کرسی نماینده‌های آینده آبادان در مجلس، مال من است و اگر بخواهم شیرازی را می‌فرستم مجلس»*۵

سیدفیاض موسوی که در یک دوره رییس دفتر محمدجواد سعدون زاده بود (نماینده دوره‌های هفتم و نهم) و با حمایت او به شورای سوم راه پیدا کرده بود، در شورای چهارم با لیست محمدسعید انصاری (نماینده دوره‌های سوم؛ چهارم، هفتم، نهم) وارد شورا شده بود و می‌خواست با تکیه به آراء قومی و آراء نمایندگانی که تا دیروز زیر سایه‌شان سیاست‌ورزی کرده بود و حالا امید چندانی به رأی آوری و حتی تاییدصلاحیت‌شان برای مجلس آینده نبود، از فرعی خیابان زند آبادان یک راست بپیچد به بهارستان. و چه همراهی بهتر از محمودرضا شیرازی.

شایعه‌ی کاندیداتوری محمودرضا شیرازی با لیست «جبهه پایداری» مثل بمب در شهر ترکید. پایگاه خبری «فیدوس» در یک یادداشت وضعیت تازه را با تاکید بر«گمانه» تحلیل کرد. اما شیرازی کاندیداتوری‌اش را قویا تکذیب کرد و از فیدوس رسما شکایت کرد*۶

سقوط آزادِ انتخابات

حالا دور تازه‌ای از مناسبات میان کاندیداها، شیرازی و رسانه‌ها شروع شده بود. سردار غلامرضا شرفی که به عنوان تنها کاندیدای جبهه پایداری در رقابت قبلی شکست خورده بود و ظن قوی وجود داشت که در انتخابات پیش رو تنها کاندیدای جبهه پایداری خواهد بود، به شدت بهت زده شد. اصلاح طلبان قدیمی که هنوز در شوق همراهی با دولت اعتدال برنامه مشخصی برای سهم خواهی از بدنه قدرت محلی نداشتند، یک باره به فکر چاره جویی افتادند. از آنجایی که آبادان سابقاً و در دو دوره‌ی مختلف دو کاندیدای غیربومی را راهی بهارستان کرده بود، ترس از پروپاگاندای شهردار غیربومی، ناظران سیاسی و تحلیل‌گران اجتماعی را از هر جناحی بر این باور کرد که زنگ خطر برای مهم‌ترین نهاد انتخاباتی شهر نواخته شده است. یعنی همان مرحله‌ای که شیرازی هوشمندانه انتظارش را می‌کشید و در نهان از آن استقبال می‌کرد. او تصمیم داشت تا در روز موعود شهر را در دوراهی تصمیم‌گیری قرار دهد: یا از او حمایت کنند و در مقابل یارکشی‌اش از درون نهادهای دولتی و غیر دولتی سکوت کنند یا اگر تصمیم به حذفش دارند منتظر بمانند تا ببینند چگونه تبلیغات شهری و پروژه‌های رنگ‌آمیزی جدول‌ها و زمین چمن مصنوعی در منطقه حاشیه نشین و بنرهای تشکر و قدردانی جمعی از مردم محله…. او را راهی بهارستان خواهد کرد.

 

درعین‌حال به روشنی می‌شد پیش بینی کرد که اگر برنامه‌هایش برای رسیدن به بهارستان محقق نشود بازهم پیروز میدان خواهد بود چرا که توانسته بود با شکاف در سبد رای بومی‌ها، هژمونی قومیت، شیخونیت و همینطور جناح‌های سیاسی اعم از اصول گرا و اصلاح طلب، یک باره بشکند و فصل تازه‌ای را در کتاب سیاست ورزی بومی آبادان بنویسد.

شیرازی به قولی که داده بود وفا نکرد. و به اعتماد مردمی که به آنها مرتب قول می‌داد که فقط شهردار شهر خواهد بود و هیچ سودایی جز خدمت ندارد، پشت کرد و در ۲۰ خرداد ۹۴ استعفایش را به شورا تحویل داد و تا توانست از حق قانونی‌اش برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی سخن گفت و حامیانش را در به حاشیه بردن موضوع «نماینده غیربومی» تشویق کرد.

اماشیرازی به یادنداشت که «دوقطبی شورای شهر» و اقلیت مخالف، امتیازی است در دست چهره‌های جوان ِبومی و قومی که در دوره‌های گذشته به رغم آراء مناسب از رفتن به بهارستان بازمانده بودند و حالا برنامه داشتند تا به جای آنکه مردم شهر را در تقابل انتخاب میان شهردار غیربومی و کاندیدای بومی قرار دهند، قصد دارند با استفاده از دوقطبی درون شورا و با قول حمایت برای رأی آوری (و حتی تأیید صلاحیت) در انتخابات پنجمین دوره شورا، میدان بازی را روز به روز کوچکترکنند تا «شهردار شیرازی» مجبور باشد به جای بازی در خیابان‌ها و محافل تصمیم گیر، در «درون شورا» بازی کند.

آنان امیدوار بودند با در دست گرفتن اداره‌ی بازی با بازیکنان کمتر، اما قوی‌تر و استفاده از تماشاگران بی‌هیاهوتر و به موازات آن جابجایی و لابی‌گری میان طرفداران پروپاقرص شیرازی در شورا؛ بخشی از اعضای شورا را به تماشگرنما تقلیل دهند یا کاری کنند که خودشان به مرور به صف مخالفان بپیوندند.

و اینگونه بود که شهردار بی آنکه خود بداند به عنوان یک کاندیدای صاحب رأی از زیر عنوان رعب آور و غیرقابل تحمل ِ «غیربومی» بیرون آمد و سرنوشت آینده‌ی سیاسی‌اش نه به دست شورای نگهبان بلکه به دست چندتن از اعضای شورای شهر آبادان رقم خورد. با استعفای او مخالفت شد.

قیچیِ شهردار، چاقویِ شورا

درپی نپذیرفتن استعفای شهردار توسط فراکسیون اقلیت شورا با دلایلی همچون «ابهامات مالی، پروژه‌های ناتمام و طلب پیمانکاران»*۷ مهلت ثبت نام به پایان رسید و شیرازی اینبار با توصیه‌ی شورا مبنی بر «دورشدن فضای شهرداری آبادان ازحاشیه‌های سیاسی» اجباراً به «شهردار» شدن دوباره تن داد. داستان انتخابات دهمین دوره مجلس روی دور تازه‌ای افتاده بود. قوت گرفتن شایعه‌ی رد صلاحیت دو نماینده مجلس نهم (سعدون زاده -انصاری) که بخشی از شورایی‌ها در گذشته یا با لیست آنان وارد شورا شده بودند یا از حمایت آنان برخوردار بودند، جناح اکثریت شورا را بر آن داشت تا بانزدیک شدن به چهره‌های جدید و تازه نفس و شراکت در سبد رای بتوانند در شورای پنجم جایی برای خود دست و پا کنند. و برای به دست آوردن محبوبیت چه قربانی بهتر از محمودرضا شیرازی.

یکی دو ماه مانده به انتخابات رسانه‌های خوزستان پر بود از گلایه و شکایت و نقد اعضای شورای آبادان از عملکرد شهردار. آنان می‌خواستند با نقد شهردار از حمایت‌های بی چون و چرای گذشته‌شان برائت بجویند و تا توانستند با نقد شهرداری به سبد رأی کاندیداهای مجلس اضافه کردند.

توقف پروژه‌ها، عدم پاسخ گویی شهردار، زیرسوال بردن پل کابلی، نظافت شهر، عدم استقرار و سکونت شهردار در آبادان، نیمه تمام ماندن بوستان‌های محله‌ای کلنگ خورده…. حالا موضوعاتی بودند که توسط موافقان قبلی‌اش در رسانه‌ها مطرح می‌شد که نشان‌دهنده ریزش آراء ‌شهردار در همان میدانی بود که رقیبانش از قبل برای او تدارک دیده بودند.

اما حامی بزرگ شهردار (سیدفیاض موسوی/ رییس شورا) عقب نشینی نکرد. به محض پایان یافتن انتخابات (انتخابات برای تعیین نماینده سوم به دور دوم کشیده شد) برای اولین بار در تاریخ شورا، «نشان لیاقت» را به شهردار آبادان اعطا کرد. نشان لیاقت و قدردانی درحالی به سینه‌ی شهردار زده شد که سیدفیاض موسوی برای این تجلیل فقط توانست دو مصداق معرفی کند: «انجام پروژه‌های همچون بلوارهای مناسب؛ ساختمان سازمان اتوبوسرانی»*۸

اما «نشان لیاقت» چیزی نبود که محمودرضاشیرازی می‌خواست. رویای بیست هزار رأی از دست‌هایش پریده بود و تحمل شورای شهر دیگر برای او کابوس بود.

۲۰ خرداد ۹۵ یک بار دیگر شیرازی به صحن شورا آمد و به دلیل قانع نشدن برخی از اعضا از پاسخ‌هایش بعد از حدود شش سال حضور در آبادان با در دست داشتن ده رأی موافق (برای عزل) آبادان را ترک کرد.

او بعد از عزلش وقتی که به عنوان کارشناس در دفتر فنی استانداری خوزستان مشغول کار بود در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «هیچ برنامه‌ای برای کاندیدا شدن در عرصه انتخاباتی شورای شهر پنجم ندارم اما برای مجلس شورای اسلامی در زمان مقرر حتماً برنامه ریزی‌هایی خواهم داشت»*۹

و حالا دقیقاً در بحبوحه‌ی انتشار ویروس کورنا و در غیاب دو تن از رقیبانش (عامرکعبی- غلامرضا شرفی) که از رفتن به مجلس یازدهم بازماندند، توسط شورای پنجم بی‌صدا انتخاب شده است و به آبادان بازگشته.

شیرازی قویا برای شرکت نکردن در انتخابات یازدهمین دوره مجلس دو دلیل مهم داشته است یکی آگاهی از پایین بودن نرخ مشارکت مردم و دوم عدم دسترسی به آرای مناسب. و از آنجایی که خوب می‌داند چهره دولت آینده چگونه خواهد بود ظن این می‌رود که باحضور در آبادان چهارسال وقت داشته باشد تا در نقش شهردار شاید صندلی‌اش را در بهارستان معلوم کند.

آبادان و آزمون‌های تکراری

وقتی شهردار شیرازی از آبادان رفت همه‌ی مسئولین در غیابش بی‌مهابا به او تاختند. تاجایی که امام جمعه‌ی شهر گفت: «پس از رفتن شهردار پیشین، نیروهای توامندی در شهرداری آبادان شناخته شدند».

عبدالحسن مکوندی از موافقان پروپاقرص شهردار در شورا گفت: «شیرازی شهردار قبلی در سال آخر مدیریتش عملکرد ضعیفی داشت و همین عامل استیضاحش شد»*۱۰

مریم نصاری یکی دیگر از اعضا اعلام کرد: «شیرازی شهردار سابق در زمان تصدی‌گری پست شهرداری هیچ شق‌القمری نکرد».*۱۱

خلیل جنامی که امروز به عنوان عضو شورای پنجم مشغول کار است، یکی از کسانی است که به انتخاب شیرازی رأی مثبت داده است و در بیانیه‌ای از مقام قضایی خواسته است که با منتقدان شیرازی در فضای مجازی برخورد شود*۱۲

در دوره‌ی چهارم شورا از همین شهردار بابت عدم صداقتش در پیشگاه مردم، امام جمعه و فرماندار بابت کاندیداتوری برای مجلس انتقاد کرد و از شائبه‌ی هزینه چند صد میلیونی شهرداری برای تبلیغات شهردار سخن گفت. او از همکارانش پرسید: «چنانچه شهردار آبادان عملکرد مطلوبی داشته است چرا دوستانی که وی را انتخاب کرده‌اند اجازه می‌دهند کار اجرایی را ترک کند؟»*۱۳

بعد از رفتن شیرازی گلایه‌ها از او کم نبود؛ عامر کعبی نماینده‌ی آبادان در مجلس دهم اعلام کرد: «شهرداری آبادان ۸۶۰ میلیارد بدهی دارد»

حسن کمری در بدو ورود به شورای پنجم به خبرگزاری ایسنا گفت: «در حال حاضر ۲۵۰ میلیارد تومان بدهی در بخش حقوق و مطالبات کارگران و پیمانکاران و بحث تأمین اجتماعی که از «شهردار سابق» بجا مانده و ثبت شده است روبرو هستیم که این رقم با احتساب جرائم بیشتر می شود.» او در بخش دیگری از مصاحبه‌اش درباره‌ی مجموعه‌ای که از شیرازی تحویل گرفته بودند، می‌گوید: «ما در شرایطی روی کار آمدیم که بیمه‌ی کارگران شهرداری آبادان ۲۰ ماه بود که پرداخت نشده بود و کارگران ۱۱ ماه حقوق خود را طلب داشتند و مرتب تحصن می‌کردند.»

حسن کمری در گفتگویش تا جایی پیش رفت که «بازخواست و پیگری قضایی «شهردار سابق» و تعیین تکلیف مطالبات کارگران» را خواستار شد. و فقط چند روز قبل از خودکشی «زامل آذربایجانی» کارگر شهرداری در رسانه‌ها از «درخواست یک حسابرسی مستقل برای رسیدگی به دخل و خرج‌های بدون سند شهرداری» صحبت کرده بود.

یادآوری یا فراموشی؟ مسئله این است

محمودرضا شیرازی که امروز مجدداً به آبادان برگشته است همان کسی است که بعد از افشای نامه‌اش به ۸ مقام مسئول در مخالفت با منطقه آزاد شدن شهر آبادان *۱۴ بدون ذره‌ای شرم یا ندامت و با بدقولی نسبت به اظهارنظر خودش، از منطقه آزاد شدن آبادان اظهار خوشنودی کرد. اما تا روز رفتنش نتوانست ساخت ۲۵ پارک به اعتبار ۷۰۰ میلیارد ریال منطقه آزاد را به سرانجام برساند.

شیرازی با بی‌اعتنایی به هنرمندان و نخبگان آبادان در اسفند ۹۲ در یک اقدام بی‌سابقه مشاور جوان استاندار دولت احمدی نژاد را بدون هیچ سابقه‌ی فرهنگی از اهواز به آبادان آورد و مدیریت فرهنگی شهر را به او سپرد و در پاسخ به منتقدان گفت: «هنرمندان آبادان وابسته‌اند و مستقل نیستند.»*۱۵

او تنها کسی است که قول داد «آبادان را سنگاپور» می‌کند و وقتی با اولین بارش باران رسانه‌ها از «ونیز» شدن آبادان گلایه کردند و عکس‌های آب گرفتگی معابر و ورودی مدارس حتی به رسانه‌های خارج ازکشور رسید، سکوت کرد.

وقتی در سال ۹۳ ادعا کرد به اندازه‌ی ۲۵ سال در آبادان کار انجام داده است و یکی از مدعایش «بلوار شهدای هسته‌ای» بود که اعتقاد داشت هواپیما هم می‌تواند روی آن فرود بیاید، بعد از مدت کوتاهی نشست کرد، در پاسخ به نقد رسانه‌ها و شهروندان گفت «نشست نکرده فقط «پوست ماری» شده.»! اینها را گفت و کسی او را مواخذه نکرد. او در یکی از رسانه‌های استان اعلام کرد: «فرانسوی‌ها پل کابلی آبادان را یکی از زیباترین پل‌های خاورمیانه دانسته‌اند» و این همان پلی است که انتقادهای کارشناسان و شهروندان هنوز در مورد آن ادامه دارد و از آن به عنوان «بلندترین سرعت‌گیر جهان» نام می‌برند.

محمودرضا شیرازی که موضع گیری‌اش در مقابل کنسرت‌ها این جمله بود: «نه موافقم، نه مخالف» امروز در حالی مجموعه‌ی نود و چند ساله‌ی شهرداری آبادان را به دست می‌گیرد که به شهادت رسانه‌ها و برخی از اعضای شورا چک‌های فله‌ای به مبلغ ۲۵۱ میلیون تومان در دوران صدارتش کشیده.*۱۶

شهردار امروز آبادان همان کسی است که شهر در دعوای میان او و اعضای شورا یکی از مهم‌ترین و نوسازترین پاساژهایش (کادوس) در آتش سوخت و تماماً فروریخت و نیمی از پاساژ افتتاح نشده‌ی برلیان هم به همین سرنوشت دچار شد و نیمی از بازار اروند هم دچارحریق شد. شیرازی کسی است که در هربار نقش آفرینی‌های حاشیه‌ای‌اش شهر زیر فشار ناشی از بافت فرسوده و بازسازی ناقص، مسکن مهر بی‌سرانجام، پروژه‌ی پرحاشیه‌ی مسقف نمودن خیابان امام و هزینه‌های هنگفت و بی‌دلیل برای وارد کردن مصالح غیر ایرانی، آن هم در دوره‌ی تحریم، معابر و کوچه‌ها و میدان‌های کثیف، عدم نظارت بر ساخت و سازهای منازل، واگذاری شرکت نفت*۱۷ عدم نظارت بر ساخت و سازهایی که حریم کلیسای ارامنه را محدود کردند، طولانی شدن پروژهایی مثل پارکینگ طبقاتی و پارک بانوان، از بین بردن شبانه‌ی نمادهای صنعتی–تاریخی شهر، بی‌سرانجامی دو میلیارد ریال اعتبار برای ۵ فرهنگسرایی که هنوز هیچ‌کس به چشم ندیده است، بسته ماندن بازار هنر از روز افتتاحش از خرداد ۹۵ تا امروز (بااعتباری بالغ بر ۱۰ میلیارد ریال) و بسیار چیزهای دیگر، شهر هر روز رنجورتر، بی‌سامان‌تر و درمانده‌تر شد….


منابع:

۱ پایگاه خبری تحلیلی فیدوس ۱۱-۶-۹۲

۲ همان منبع

۳ همان منبع

۴ همان منبع

۵ فیدوس ۱۱-۶-۹۲

۶ فیدوس ۲۷-۳-۹۳

۷ وبلاگ آبادان دات کام مهردادمهتابی ۵-۴-۹۴

۸ پایگاه اطلاع رسانی شهرداری آبادان ۱۵-۱۲-۹۴

۹ پایگاه خبری منجیق نیوز ۱۸-۱۰-۹۵

۱۰ وبلاگ آبادان دات کام ۲۸-۹-۹۵

۱۱ همان منبع

۱۲ صفحه رسمی اینستاگرام خلیل جنامی

۱۳ خبرگزاری مهر ۲۵-۳-۹۴

۱۴ فیدوس ۲۹-۱۰-۹۲

۱۵ فیدوس ۱۱-۱۲-۹۲

۱۶ پایگاه خبری تحلیلی شوشان ۲۸-۳-۹۴

۱۷ شوشان ۱۸-۶-۹۲ تابوی میراث فرهنگی را شکستم (ازگزارش شهردار)

۱۸ خبرگزاری صداوسیما ۱۹-۳-۹۵

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا