چرا مسلمانان از مسیر رشد بشری عقب ماندند؟
خلاصه سخنرانی دکتر ناصر مهدوی در شب سوم ماه مبارک رمضان را به نقل کانال کانون توحید میخوانید:
یک سوال این است که مسلمانان چرا از مسیر رشد بشری عقب ماندند و بسیاری جوامع اسلامی در فقر و رنج به سر میبرند؟ بخشی از وضعیت موجود جوامع ریشه در آموزههای سنتی و دینی دارد که قسمتهای مثبتی دارد و برخی از برداشتهای اشتباه موجب پیامدهای منفی شده است.
خانواده، نظام آموزشی، فضای عمومی جامعه و تریبونهای دینی در ساخت ذهن ما موثرند و ما دنیا را از نگاه ذهنیت، تعصبات و نگرشهای خود میبینیم.
یکی از آموزهها که بر ما تاثیر منفی گذاشته، بیارزش بودن و بیتوجهی به دنیا در برابر اهمیت دادن به آخرت است، صوفیان و معلمان اخلاق نیز بر این تاکید کردند، به اسم آخرتگرایی، دنیا را بیاهمیت و کوچک شمردند و از لغت دنیا هم استفاده تحقیری و تخفیفی کردند، از جمله امام محمد غزالی است که با همه نبوغ و عظمت فکری و عمق نگاهش، به این مساله اشاره داد که دنیا اهمیت و ارزش ندارد و پرداختن به دنیا و خوب زندگی کردن، ما را از آخرت غافل میکند.
علما و حکمای ما، سلاطین و حاکمان را نصیحت میکردند و وقتی سلاطین به ظلم ادامه میدادند، برخی از اینها اهمیت نمیدادند، چرا که دنیا را بیارزش و بیاهمیت میخواندند حتی شادی و شور وهنر و نشاط را تکفیر و تفسیق میکردند، چرا که دنیا را قفس میدانستند که باید از آن گذر کرد و نباید در آن شاد بود.
هنوز هم مبلغان رسمی، نماز و روزه را برای آن جهان معرفی میکنند، نه اینکه نماز به کار این دنیا بیاید و ما را در همین جهان به انسان دیگر و انسان بهتری تبدیل کند.
البته در قرآن، آخرت بعنوان هدف و غایت انسان معرفی شده است، اما خداوند دنیا را بیاهمیت معرفی نمیکند، برعکس بر اهمیت و حساسیت زندگی و دنیا که باید قدر لحظات آن را دانست تا زندگی را ساخت، تاکید دارد. در دوره معاصراندیشمندانی نظیر عبده و رشید رضا به اهمیت این دنیا و جهان و آبادی و توسعه و پیشرفت دنیا پرداختهاند.
باید بدانیم که غایت آخرت است، اما کیفیت و چگونگی آخرت را زندگی ما در دنیا میسازد و محتوای آخرت در همین دنیا و جهان خاکی تعیین میشود، آخرت آینهای است که زندگی این دنیا را در قاب تصویر عقبی نشان میهد.
آدمی که در دنیا انگیزه و نشاط ندارد و صرفا پی گذران عمر و عبور از جهان است، آخرتش هم همین گونه خواهد بود.
سوره کهف میفرماید مجرمین در روز قیامت کارنامه عمل خود را حاضر میبینند و فریاد میزنند که این کتاب هیچ کوچک و بزرگی را باقی نگذاشته و همه را ثبت کرده است. خداوند در اینجا میفرماید: هرچه را شما در دنیا انجام دادید در این کارنامه ثبت و آشکار شده است یعنی در قیامت ما انعکاس همین زندگی را میبینیم.
در جای دیگر میفرماید انسانها در آخرت به جایی میروند که برایشان آشناست، یعنی همان زندگی خود را میبینند و به انسان به این مضمون میگوید که تو به زندگی خود اهمیت نمیدادی و به هرکاری دست میزدی اما حالا همین زندگی گریبانت را گرفته است.
حکایت بنده ای است که برای مولایش میخواست آخرین خدمت را انجام دهد و به او امر میشود خانه خوبی بساز، اما این فرد خانهای را با کاهلی و سرسری میسازد و وقتی کلید خانه را به اربابش تحویل میدهد، مولا میگوید این خانه را به خودت میدهم و آنجا زندگی کن، بنده افسوس میخورد که ای کاش این خانه را خوب میساختم، این خانه همان زندگی ماست که باید تا ابد با آن زندگی کنیم.
ما باید با قرآن مسلمانان را دعوت کنیم که مسئولیت اجتماعی بپذیرند و زندگی و جامعه خود را بسازند، وگرنه بدون ساختن این جهان با عقب افتاده و جاهل و تنبل بودن، آخرت هم همین خواهد بود، به تعبیر قرآن هر کس در این دنیا کور (روحی) است، در آخرت هم کور خواهد بود.
حتی شفاعت مسیری است که از زندگی میگذرد، وگرنه پسر نوح به شفاعتش نجات نمییابد، به پیامبر خدا میفرماید که اگر هفتاد سال برای این مشرکان استغفار کنی، آنها نجات نمییابند.
انتهای پیام
خود گویی وخود خندی. مباحث اینچنینی نیاز به دو طرف گفتگو دارد نه اینکه خطیبی ببافد وبلافد، که متاسفانه جوابش در اینجا مقدور نیست.اگر ایشان کمی مطالعات جامعتری داشتند عوامل کلیدی دیگری مشاهده می کردند.همه چیز ما اخ نیست جناب.