خرید تور تابستان

حاکمان نظام و عدالت‌خواهی و اخلاق‌مداری

رضا سلطان زاده، مدیرمسئول هفته‌نامه آیینه یزد در یادداشتی با عنوان «حاکمان و کارگزاران نظام و عدالت‌خواهی و اخلاق‌مداری» نوشت:

بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است. مدیران، کارگزاران، حاکمان و خطیبان جمعه و جماعات با در اختیار داشتن تریبون‌ها و شبکه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی و با هزینه نمودن بودجه‌های هنگفت در مؤسسات اجتماعی، فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی، نهادها، سازمان‌ها، ادارات، مساجد، حسینیه‌ها و برپا نمودن جلسات و نشست‌ها و همایش‌ها درباره حکمرانی خوب، حاکمیت قانون، عدالت‌جویی و الگو قرار دادن سیرت نبوی و علوی خطابه می‌خوانند و سخنرانی می‌کنند و مقالاتی به رشته تحریر درمی‌آورند در این ایام و لیالی قدر از عدالت‌خواهی مظهر عدالت مولای متقیان حضرت علی‌بن ابی‌طالب سخن به میان می‌آورند امّا تا چه حد توانسته‌اند جامعه را به سوی اهداف متعالی رهنمون باشند و زمامداران و مدیران در رده‌های گوناگون قادر بوده‌اند در مسیر عدالت‌خواهی حضرت علی(ع) گام بردارند و توصیه‌های آن حضرت را به کار بندند.

آیا در محیط زندگی در رفتار و کردار خویش به گذشت و عفو علوی عنایت داشته‌ایم، با مخالفان سیاسی خود چگونه رفتار می‌کنیم؟ گرچه آنها را برادر خطاب می‌کنیم اما وقتی پشت تریبون قرار می‌گیریم آیا تندترین و سخیف‌ترین کلمات و عبارات را درباره آنها بکار نمی‌بریم؟ تا چه حد به فرمایش مولای متقیان عمل می‌کنیم که به فرزندانش فرمود: «با ابن‌ملجم مرادی قاتل من مدارا کنید و از غذایی که به من می‌دهید به او هم بدهید و اگر من زنده ماندم خود درباره او تصمیم‌ می‌گیرم و اگر شهید شدم یک ضربه به او بزنید». آیا اندیشیده‌ایم مسئول این نابسامانی‌های اجتماعی کیست؟ و یا چه کسانی هستند؟

در دارالعباده یزد اوایل پیروزی انقلاب اسلامی حدود بیست نفر زندانی داشتیم و الان که جمعیت بیش از دو برابر شده است آمار زندانیان یزد از چهار هزار نفر تجاوز کرده است. اخیراً یکی از مقامات قضایی استان اعلام کرده است جرم لسانی در یزد حرف اول را می‌زند و زیبنده دارالعباده نیست. گاه آمار تخلفات و جرائم استان‌هایی مثل قم، مشهد، تهران و اصفهان نگران‌کننده می‌باشد. آمار کودکان کار، معتادان، قاچاقچیان، بیکاران، زنان بدسرپرست، کارتن‌خواب‌ها، فسادهای اقتصادی، دزدی‌های کلان، ارتشاء، احتکار، گران‌فروشی، به یغما بردن میلیاردها دلار ارز بویژه در این دوران تحریم، دریافت حقوق‌های نجومی، در اختیار گرفتن شرکت‌های دولتی، دیدن عده‌ای از مقامات و مسئولان بلندمرتبه و یا نزدیکان مقامات عالی کشور که در محاکم دادگستری به جرم دزدی و فساد محاکمه می‌شوند، آمار فقیران و حاشیه‌نشینان به گونه‌ای که مقامات رسمی بیش از هفتاد درصد مردم را مستحق دریافت بسته‌های حمایتی و غذایی می‌دانند، حاشیه‌نشینانی که بعضاً زندگی کردن آنها مردن تدریجی است، گاهی که تعداد فروشندگان کلیه یا تن‌فروشی و فساد و روابط غیراخلاقی دختران و پسران منتشر می‌شود هر انسان با وجدانی را متاثر و غمگین می‌کند.

آیا همه این‌ها و نظایر آن دلالت بر آن ندارد که طی سالیان متمادی عده‌ای از حاکمان و مدیران و دست‌اندرکاران که به زندگی اشرافی و تجمل‌گرایی روی آوردند یا در ویلاهای چند ده و چند صد میلیاردی ساکن و بر مرکب‌های میلیاردی سوار شدند، از بیت‌المال بودجه گزافی صرف دکوراسیون محل کار خود نمودند، با خدم و حشم روزگار می‌گذرانند، فرزندان خود را برای تحصیل و گردش به خارج می‌فرستند، برای آنها آلاف و الوف فراهم می‌نمایند، آیا این عده می‌توانند در ماه مبارک رمضان سخنرانی و یا قلم‌فرسایی کنند و از زندگی مولای متقیان بگویند و مردم را به تقوی و پرهیزگاری دعوت نمایند؟ در این شماره فرازهایی از فرمایش مولای متقیان خطاب به کارگزاران و استانداران و فرمانداران زمان حکومت آن حضرت نقل می‌گردد.

مولای متقیان در آن هنگام که مالک‌اشتر را به فرمانروایی سرزمین مصر تعیین می‌فرمایند از جمله فرمانی که به مالک‌اشتر می‌دهند اینست: «…مالکا، ترا خیلی دوست دارم، و به این محبتی که به تو دارم ارزشی بسیار قائلم، زیرا ترا می‌شناسم همانگونه که خود را می‌شناسم. و این مطالبی را که درباره مدیریت با تو در میان گذاشته‌ام همان‌ها است که با خود در میان گذاشته‌ام. من ترا برای اداره کشور مصر می‌فرستم که چونان باغبان عاشق نهال‌های باغ خود، مردم آن سرزمین را احیاء نمائی و شخصیت آنان را در این گذرگاه معنی‌دار که دنیا نامیده شده است به ثمر برسانی، و از بدبختی‌ها و رذالت‌های اخلاقی و ناگواری‌های جانکاه نجاتشان بدهی، نه چونان درنده‌ای خون‌آشام که قدرت حکومت مستت کند و زندگی و مرگ مردم را به بازی بگیری و برای رسیدن به خواسته‌های جاه‌طلبانه خود حیات مردم را که شعاعی از اشعه الهی در روی این کره خاکی است طعمه‌ای لذیذ برای خود تلقی نمائی. آنکس که با تکیه بر قدرت، انسان‌ها را طعمه خود بداند پیش از آنکه انتقام ماورای طبیعی الهی بر سرش تاختن بیاورد، دیر یا زود لقمه‌ای ناچیز در دهان گرگ‌هایی مانند خودش خواهد گشت، فإنهم صنفان: إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق. زیرا مردم بر دو صنفند یا در دین برادر تو هستند یا در خلقت نظیر تو.»(1)

آن عده از روحانیون و مقامات اجرایی که با زراندوزان نشست و برخاست می‌کنند و حتی از آنان برای احداث ساختمان‌های آموزشی و اداری و مسجد و حسینیه وجوهی دریافت می‌نمایند و بعضاً معلوم نیست آن عده چه بر سر مردم می‌آورند و اجحاف می‌کنند به این نکته توجه داشته باشند که نشستن حاکمی بر سر سفره زراندوز و سرمایه‌داری چه اثرات سویی می‌تواند داشته باشد. مولای متقیان می‌فرماید: «…پس از یاد خدا و درود! ای پسر حُنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایه‌داران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی. خوردنی‌های رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسه‌های پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند. گمان نمی‌کردم مهمانی مردمی را بپذیری، که نیازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‌اند، اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می‌خوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی‌دانی، دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن…»(2)

سیاستمداران و گروه‌هایی که به مخالفان سیاسی خویش دشنام می‌دهند و حتی خانواده‌های آنان را بی‌نصیب نمی‌گذارند به این نکته توجه داشته باشند که آن حضرت در صفین به لشکریان خود می‌فرماید: «…من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، امّا اگر کردارشان را توصیف و حالات آنان را بازگو می‌کردید، به سخن راست نزدیک‌تر، و عذرپذیرتر بود، خوب بود بجای دشنام آنان می‌گفتید: خدایا! خون ما و آنها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق می‌ستیزند، پشیمان شده به حق باز گردند…»(3)

مولای متقیان به یکی از فرمانداران خود هشدار می‌دهد و قاطعانه این‌گونه با آنها برخورد می‌نماید «…به من خبر دادند که خانه‌ای به هشتاد دینار خریده‌ای، و سندی برای آن نوشته‌ای، و گواهانی آن را امضا کرده‌اند. (شریح گفت: آری ای امیرمؤمنان!. امام علیه‌السّلام نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود:) ای شریح! به زودی کسی به سراغت می‌آید که به نوشته‌ات نگاه نمی‌کند، و از گواهانت نمی‌پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده‌ای… همانا پُست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن تو است، باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی؛ تو حق نداری نسبت به رعیت استبداد ورزی، و بدون دستور به کار مهمّی اقدام نمایی؛ در دست تو اموالی از ثروت‌های خدای بزرگ و عزیز است، و تو خزانه‌دار آنی تا به من بسپاری؛ امیدوارم برای تو بدترین زمامدار نباشم، با درود…»(4)

نکته‌ای که لازم است تمام مسئولان و کارگزاران دولت جمهوری اسلامی بدان توجه نمایند این که مولای متقیان درباره حقوق متقابل مردم و رهبری و راه اصلاح مردم و زمامداران می‌فرمایند: «…ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حق شما بر من، آن که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم، و شما را آموزش دهم تا بی‌سواد و نادان نباشید، و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. و امّا حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هرگاه شما را فراخواندم اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنید… پس، خدای سبحان برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب کرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، که برخی از حقوق، برخی دیگر را واجب گرداند، و حقّی بر کسی واجب نمی‌شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در میان حقوق الهی، بزرگ‌ترین حق، حقّ رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حقّ واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پایداری پیوند ملّت و رهبر، و عزّت دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمی‌شود جز آن که زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمی‌شوند جز با درستکاری رعیت…»(5)

ماجرای مردم شهر انبار درسی برای آن عده از حاکمانی است که با خدم و حشم و همراهان به مناطق و شهرها سفر می‌کنند. کارخانه‌ها و مدارس و ادارات و کسب و کار گروه و دسته‌ای از مردم آن شهر را به تعطیلی می‌کشانند مردم را در مسیرها و خیابان‌ها به صف می‌کنند مبالغ قابل توجهی از بیت‌المال هزینه شام و ناهار و پذیرایی می‌نمایند و در واقع دوران شهید محمدعلی رجایی و سفرهای استانی آن شهید بزرگوار را از یاد برده‌اند. مناسب است نظر خوانندگان به فرمایش آن حضرت به مردم شهر انبار جلب گردد: «در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار تا امام را دیدند پیاده شده، و پیشاپیش آن حضرت می‌دویدند. فرمود: چرا چنین می‌کنید؟ گفتند: عادتی است که پادشاهان خود را احترام می‌کردیم، فرمود: به خدا سوگند! که امیران شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می‌افکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت می‌گردید، و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن، امان از آتش جهنّم باشد…»(6)

وظیفه می‌داند در این ایام مبارک یاد همه کسانی را که طی سالیان متمادی در سمت‌های مختلف اداری و مدیریتی و یا از دیگر صنوف و اقشار با نهایت صمیمیت و پاکدستی براساس آموزه‌های ارزنده و تعالیم عالیه اسلام به وظایف انسانی و قانونی خود عمل کردند گرامی بداریم و زحماتی را که برای آسایش و رفاه نسبی مردم متحمل شده‌اند ارج بگذاریم و تلاش‌هایی را که برای پیشرفت و آبادانی سرزمین ایران مبذول نموده‌اند قدر بدانیم ضمناً یادآوری این نکته ضرورتی انکارناپذیر است که این بنده نیز از خطا و اشتباه و لغزش خود را مصون نمی‌داند و شیوه و دأب نگارنده بر این نیست که دایم دیگران را به خلق و خوی پسندیده دعوت کند و خود از خطا و اشتباه مبری باشد. همه ما در معرض آزمایش و امتحان الهی هستیم و باید مراقب و بهوش باشیم که خطر در کمین همه ماست. هر انسانی وظیفه دارد اول خود را به زیور نیکی‌ها و خصال شایسته بیاراید و آنگاه دیگران را به خیرات و اعمال خیر و اخلاق پسندیده و راه و رسم نیکو بخواند و دعوت کند والا به گفته حافظ:

عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس/ که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن

پی‌نوشتها:

1- «حکمت اصول سیاسی اسلام»، ترجمه استاد محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر فرمان علی(ع) به مالک‌اشتر، صفحه 199
2- «نهج‌البلاغه» مرحوم محمد دشتی(ره)، ترجمه نامه 45، صفحه 393
3- همان، صفحه 305، ترجمه خطبه 206
4- همان، صفحه 343 و 345، ترجمه نامه 3 و 5
5- همان، صفحه 61 و 315، ترجمه خطبه 34 و 216
6- همان، صفحه 451، حکمت 37

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا