چرا اوقاف پیگیر نیست؟ وضع زمین متهم پرونده طبری در لواسان
پریسا صالحی، انصاف نیوز: حسن نجفی متهم ردیف دوم پروندهی اکبر طبری پروندهی دیگری مربوط به دو زمین با متراژ 200 هزار متر و 35600 متر دارد که یکی از آنها اوقافی است. ذکریا اسدیان طرف دعوای او در این پرونده به دفتر انصاف نیوز آمد تا در اینباره توضیحاتی دهد. اسدیان میگوید زمینی 200 هزار متری سالها قبل وقف شده و در ید و اجارهی پدربزرگ او بود و مدارکی هم برای اوقافی بودن این زمین ارائه میکند. به گفتهی اسدیان زمین پدری او هم که در همسایگی آن زمین قرار دارد به تصرف نجفی درآمده، نکتهی حائز اهمیت این است که از سال 84 بارها در مورد این زمینها دادگاه برگزار شده و رایها به نفع اسدیان بوده ولی سال 97 دوباره پروندهی مختومه باز شده، حکم به نفع نجفی داده شده و طی 20 روز اجرا شده است.
رای داور به نفع ما بود
اسدیان در توضیح این پرونده به انصاف نیوز گفت: «آن زمین وقف همهی شیعیان دنیا بود و مال عموم بود. چرا زمینی که وقفنامه وجود دارد را به آقای نجفی دادند و صدایش را هم درنمیآورند؟ در اوقاف چند نفر را گرفتند اما دم او لای تله نرفت چون پارتی خیلی کلفتی دارد. میآید در کلاک شهرک میسازد و فاضلاب آن را به سد لتیان میدهد که اینهمه آدم میخورند. شجرهنامه زمین پدریم، انحصار وراثت، پلاک ثبتی، رای داور به نفع ما، رای قطعی تجدید نظر، محکومیت آنها ورود ثالث در شعبه 13، شعبه 2 و شعبه 15 و شعبه 40 تجدیدنظر محکوم شدند، چطور همهی این مدارک نادیده گرفته شدند؟ قوهی قضاییه یک موضوع را چند بار بررسی میکند؟ چطور با همهی این آرا من را محکوم کرد؟ سه سال پرونده من را در تجدیدنظر نگه داشت بعد بیست روزه این حکم را اجرا کردند. اصلا قاضی با لحن بد با ما صحبت میکند.
این پرونده امر مختومه داشت و اصلا نباید باز میشد. شخصی به نام «پ» -که خود را قاضی بازنشسته معرفی میکند و شریک نجفی است- بسیاری از زمینهای مردم را ضبط کرد. دوازده سال من را چرخاندند و به من سند ندادند. همین آقای «پ» و نجفی در همان زمینهای موقوفی ویلاهای آنچنانی ساختهاند. پدر من را اینها نابود کردند، یک آدم بیسواد کشاورز پیاده را اینها که هم سواددار هستند هم پولدار و هم سواره له کردند.»
او به شخصی به نام ابوالفضل نصیر اشاره میکند و میگوید: «ابوالفضل نصیر سرهنگ زمان شاه بود، حکم تیر مردم در میدان شاه را همین ابوالفضل نصیر داد. نصیر مرد اما دست نشاندههای او هستند. «ص» که زمین موقوفی را به نجفی فروخت در زمانهای قدیم دو گاو داشت الان می گوید لواسان مال من است. تو کجا بودی که الان مالک لواسان شدهای؟ روزی چقدر درآمد داشتی؟ زمینهای دکتر معتمد همه دست اینهاست؛ تعداد زیادی پرونده قضایی دارند اما چطور با آنها کاری ندارند؟ ۱۰ روز پیش من با آنها دادگاه داشتم، حتی نگذاشتند بنشینیم، گفته شد پرونده را میبندند.
زمین موقوفی به پدربزرگم اجاره داده شده بود
زمین موقوفی به پدربزرگ من اجاره داده شده بود و آمده بود که این زمین در ید پدربزرگ من و بعد از آن فرزند ارشد ذکور باشد. در مورد زمین خودمان رای قطعی داشتیم چطور دوباره آن را باز کردند؟ آقای نصیر اول انقلاب زمین موقوفی را بالا کشید؛ یکی از نزدیکانش نقشهکش ثبت بود و زمین ما را در پلاک ثبتی زمینهای موقوفی گذاشت و پدرم را به دادگاه کشید.
سال 84 اینها محکوم شدند؛ ابوالفضل نصیر در رای داوری محکوم شد، بعد از آن «ص» و چند نفر از نزدیکان نصیر وارد پرونده شدند آنها هم محکوم شدند. زمینخوار هستند. در روستای بغل ما 17000 متر زمین سنددار همشهری من را گرفته و خورد. یعنی روی زمین سنددار دوباره سند گرفت. حالا آقای نجفی این زمین موقوفی را از «ص»ها خرید.
آقای طبری در تلویزیون میگوید من اگر بخواهم کل لواسان را به نامم میزنند. شما چه کسی هستید که کل لواسان را به نام شما بزنند؟ اصلا یک گوشه از لواسان هم به نام آقای نجفی باشد چه طور میتواند کل لواسان را به نام تو کند؟»
اسدیان در ادامه اضافه میکند: «از پسرعموی من به طور صوری شکایت کردند و محکومش کردند حالا از همان حکم علیه ما استفاده میکنند. چون فامیلی او اسدیان است و من هم اسدیان هستم ما سردرختیخور هستیم دزدی بلد نیستیم، یک سال مینشینیم پای درخت سم میزنیم کود میزیم میفروشیم، نصفش را میدان میخورد و نصفش را ما یک سال میخوریم.
شب خوابیدند، صبح بیدار شدند، میلیاردر شدند!
این آقایان همه در منطقه زمینخوار هستند، در روستای بغلی هم زمینخواری کردند اصلا بیایند در ثبت ببینند «ص» کیست، کارگرِ دکتر معتمد بود، اینهمه سرمایه را از کجا آورد؟ چطور زمین موقوفه الان مال این شد؟ چرا اداهی اوقاف پیگیر نیست؟ اگر وقت نبود چرا از پدربزرگ من 120 سال پیش اجاره گرفتی؟ آقای «پ» کیست که خود را قاضی بازنشسته معرفی میکند و یک سری کشاورز را میترساند؟ آقای نجفی که رفت خارج اما دم آقای «پ» لای تله نرفت.»
او در پایان افزود: ««خانم […] که مدیر دفتر […] است و نزدیک به اینهاست چرا تعویض نمیشود؟ بومی آنجاست و معلوم است که کار دایی خود را زمین نمیگذارد. آقای فلانی به من گفت پرونده مختومه است و رسیدگی شد؛ چطور رسیدگی نشد؟ چرا وقتی دادگاه از اداره اوقاف استعلام گرفت و اداره اوقاف هم گفت وقف است پرونده مختومه نکرد؟ در رای شعبه 15 امده که جایی که رای داور دارد اصلا به کارشناس مربوط نیست. ما این درختها را اینقدری کردیم، طرف شب خوابید صبح بیدار شد میلیاردر شد. برادر و پدر من در این ماجرا مریض شدند. تو از کجا آمدی که با حمایت دادگاه من را از ده خودم بیرون کردی؟ اصلا نمیگذارند ما در دادگاه حرف بزنیم. بیست تا رای داشتم که محکوم شدند زمین به من تحویل داده شد؛ ساختمان ساختم خرابش کردند، اجناس آن را نیمه شب بردند و فروختند. مردم مال خود را وقف میکنند که ادارهی اوقاف آن را نگه دارد، نمیتوانید بگویید نمیتوانیم کسی وقف نکند.
چند سال است محصول ما را میبرند، زمین ما را آب نمیدهند و از حالت باغ درمیآورند. بالای زمین ما مراتع ملی است، زمین دست ما بود پشت نهر را نمیتوانستیم یک درخت بکاریم، الان اینها جاده درست کردند چطور جنگلبانی و مراتع ملی چیزی نگفت؟ چطور پروندهی ما را سه سال در شعبه 17 نگه داشتند؟ چرا پروندهی ما را از شعبه 15 که آن را میشناسند و 15 رای آنجا دارد به شعبه 17 دادند؟ رای داوری ما را حتی باطل نکردند بلکه روی آن رای دادهاند.»
مدارک مربوط به مالکیت زمین و محکومیت «ص» :
انتهای پیام