خرید تور تابستان

علت اخراج محمد دانشگر از استقلال چه بود؟

محمد دانشگر در گفت‌و‌گو با فارس، در مورد اتفاق رخ داده در تمرین روز گذشته صحبت‌هایی را انجام داده که متن این گفت‌و‌گو را در زیر می خوانید:

* از اتفاق رخ داده در تمرین روز گذشته صحبت کن. ماجرا چه بود؟

یک بحث درون تیمی اتفاق افتاد. ما مشغول فوتبال درون تیمی بودیم که یکی از بازیکنان جمله‌ای گفت که ناراحت شدم.

* کدام بازیکن؟

بگذریم. نمی‌خواهم ماجرا را ادامه بدهم. فقط حرفی که شنیدم ناراحت کننده بود.

* به هر حال هواداران باید بدانند چه اتفاقی افتاده؟

بله، باید بدانند ولی مساله مهمی نیست.من در بازی درون تیمی یکی از یکی دو بازیکن تیم عبور کردم و به یکی از بازیکنان تیم پاس دادم ولی دیدم او پاس من را نگرفت و توپ را ول کرد تا به اوت برود. وقتی این اتفاق افتاد تعجب کردم. آن بازیکن گفت مدافع را چه به حمله؟! در پست خودت بمان. من سبک بازی‌ام همینگونه است،بارها در تمرینات و بازی‌ها جلو رفتم و پاس داده‌ام آن هم در حضور مربی، نمی‌دانم چرا این حرف را به من زدند ولی وقتی آن حرف را از هم تیمی‌ام شنیدم شوکه شدم. آنقدر ناراحت شدم که مستقیم از زمین بیرون رفتم.

* قبول داری نباید این کار را می‌کردی و از زمین بیرون می‌رفتی؟

شاید الان که فکر می‌کنم نباید این کار را می‌کردم ولی در آن لحظه چیز دیگری به ذهنم نرسید. از نظر خودم در آن لحظه نباید در زمین می‌ماندم.

* با مجیدی صحبتی نکردی؟

نه اصلا فرصت نشد. وقتی به خانه رسیدم چند نفر از دوستانم تماس گرفتند و گفتند با مجیدی بحث کردی و اتفاقی بین شما افتاده؟ من از این حرف‌ها شاخ در آوردم! مجیدی سرمربی تیم و بزرگ‌تر من است، به تصمیمی که او گرفته احترام می‌گذارم و گله‌ای هم ندارم. من بازیکن هستم و یاد گرفته‌ام حرف مربی‌ را گوش کنم و اینکه یک عده شایعه درست کردند که من با آقا فرهاد بحث کردم دروغ است. نمی‌خواهم خدای ناکرده کسی حس کند من می‌خواستم بی احترامی کنم.

* پس چرا اینقدر در تمرین ناراحت بودی؟

بگذریم.

* با این حال در اختیار باشگاه قرار گرفته‌ای…

گفتم که! نظر کادر فنی این بوده و به هر چه آنها بگویند احترام می‌گذارم.

* ماجرای آن استوری بعد از تمرین چیست؟ واقعا به بازار رفته بودی؟

کدام بازار؟ آن عکس مربوط به ظهر دیروز بود. عکسی که در استوری اینستاگرامم منتشر کردم فروشگاه یکی از دوستانم بود که به تازگی آن را افتتاح کرده. من چند روزی بود به او قول داده بودم که به مغازه‌اش می‌روم و ظهر دیروز این کار را انجام دادم. بعد از اینکه از تمرین به خانه رسیدم عکس را استوری کردم، اصلا روحم خبر نداشت که رسانه خودِ باشگاه اعلام کرده من در اختیار باشگاه هستم. اصلا نمی‌دانستم آقا فرهاد چنین تصمیمی گرفته. استوری را منتشر کرده بودم که متوجه شدم سرمربی من را در اختیار باشگاه گذاشته. بعد از یکی دو ساعت باز چند نفر از دوستانم تماس گرفتند که عکس را حذف کن. من هم گفتم اگر عکس را حذف کنم همه فکر می‌کنند واقعا بعد از تمرین به مغازه دوستم رفتم. به همین دلیل مخصوصا آن را پاک نکردم.

* حالا تکلیف چیست؟

واقعا نمی‌دانم. منتظرم تا ببینم چه می‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا