خرید تور تابستان

پاسخ عباس عبدی به یک تناقض

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پاسخ یک تناقض» نوشت:

چند روز پیش متن زیر را توییت کردم.

«چرا روحانیون عالی در هیچ مراسمی و دیداری شرکت نمی‌کنند یا دستورالعمل‌های بهداشتی را حتی بسیار فراتر از اندازه مراعات می‌کنند؟ پاسخ؛ اعتقاد ناشی از ندای درونی آنان به دستورات علم پزشکی است. پس چرا مریدانشان در ضدیت با علم پزشکی و تبلیغ مثلا طب سنتی کوتاهی نمی‌کنند؟»

به مناسبتی با یکی از پزشکان برجسته کشور درباره این توییت صحبت می‌کردم. او که بشدت به این بازی طب ایرانی و سنتی نقد داشت در عین حال، نکته مورد نظر توییت را به این صورت تایید کرد و پاسخ داد:

«حالا که این را گفتید من یک اعترافی بکنم که جلوی هر کسی نمی‌توان گفت؛ چون در این فضای مسموم فوری آدم را متهم می‌کنند. من وقتی یک روحانی اندکی رده بالا سیاسی یا غیر سیاسی را معاینه می‌کنم -که خیلی زیاد هم پیش می آید- خیلی راحت تر هستم تا زمانی که یک پزشک متخصص یا یک مهندس تحصیل‌کرده را ویزیت می‌کنم. آنها توی حرف آدم نمی‌پرند اظهار نظر بیخود نمی‌کنند. فقط راجع به موضوع صحبت می‌کنند و دستورات را هم خیلی خوب درک می‌کنند و کامل هم اجرا می‌کنند در حالی که یک جراح عالیقدر اصلا یک لحظه از گفتن نظرات خودش در مورد بیماری اش باز نمی‌ماند.»

واقعیت این است که این شکاف میان عمل و عقیده نه فقط نزد آقایان، بلکه در میان برخی از پزشکان مسیول نیز به شکل دیگری وجود دارد. برخی از پزشکانی که بخشنامه‌های مربوط به طب مثلاً سنتی ایران را صادر می‌کنند، اتفاقاً متخصصان خوبی هستند که بعید است به اندازه سر سوزن به این مثلاً طب ایرانی که معلوم نیست چیه، اعتقاد داشته باشند. ولی هنگامی که در مقام مدیریت قرار می‌گیرند، به نحوی متفاوت از آنچه که آموخته‌اند عمل می‌کنند و حتی ممکن است بودجه و امکانات فراوانی را هم از جیب مردم در این راه هزینه کنند.

راهی که خوب می‌دانند نه علمی است و نه اثر درمانی دارد که اگر علمی بود یعنی «اثر معناداری» داشت، دیگر نیازی نبود آن را با عنوان بی‌مسما و غلط‌انداز طب ایرانی و سنتی معرفی و قالب کنند، بلکه خیلی راحت می‌توانستند از طریق نهادهای علمی آن را به عنوان داروی رسمی معرفی و همه پزشکان نیز آن را تجویز کنند.

ولی کیست که نداند پشت ماجرا منافع کلان مالی خوابیده است. کافی است به این جملات توجه کنیم:

نایب رییس انجمن داروسازان ایران، از «فشارهای سیاسی سنگین برای تائید داروها» خبر داد و گفت: «بعضی جریان‌های سیاسی با سوداگران سلامت مردم همراه شده‌اند و در حال حاضر سازمان غذا و دارو تحت فشار سیاسی سنگین برای تائید واکسن و داروهایی به عنوان دارو و واکسن ضد کرونا است.» وی با تاکید براینکه «بعضی‌ها با سوءاستفاده از تعصبات ملی و مذهبی مردم، پیشینه ایرانی یا اسلامی به این داروها می‌دهند»، وی همچنین گفت: «اگر به اظهارات بعضی افراد درباره تاریخ تولید واکسن ایرانی کرونا و حمایت‌ها از داروهای طب اسلامی توجه کنیم، نگرانی‌ها بیشتر می‌شود.»

این تعارض در وزارت بهداشت و نزد پزشکان متخصص از طریق تأیید چیزی که علمی نیست و خلاف آموزه‌های آنان است ناشی از منافع عده‌ای و حفظ موقعیت مدیریتی گروهی دیگر است که هر دو را می‌توان به حفظ منافع تقلیل داد.

ولی این تعارض نزد طرفداران آقایان، علت دیگری اضافه به منافع مادی برای مریدان دارد، و‌ آن ضدیت ذاتی با علم است، که در عمل با سکوت بالادستی‌ها مواجه می‌شود. حتی بعضاً این ضدیت علیه علم را بطور ضمنی یا با سکوت خود تایید هم می‌کنند، هر چند بر حسب تجربه دوستانشان، هیچ گاه سلامت و جان عزیز خود را به دست متولیان این شبه علم نمی‌سپارند.

بنابراین در حالی که به پزشکان حاذق ارادت می‌ورزند و تمام دستورات آنان را مو به مو اجرا می‌کنند، همزمان دست مریدان را در ضدیت با علم پزشکی باز می‌گذارند و چه بسا برخی از مریدان نیز درستی این راه را باور کنند.

ولی اصل ماجرا در تناقضی است که در بطن این ذهنیت وجود دارد. در سطح اندیشه و تبلیغ ضد علم هستند ولی در عمل و هنگامی که به سلامت شخصی می‌رسند، از بالاترین استانداردهای علم پزشکی تبعیت می‌کنند.

از آنجا که علم کلیتی یکپارچه است، آنان نمی‌خواهند با اذعان به راهگشا بودن علم، به منطق سایر علوم از جمله علوم اجتماعی و مدیریت نیز تن دهند، در نتیجه این دشمنی آشتی‌ناپذیر با علم پزشکی را ادامه می‌دهند. فقط نمی‌دانم چرا چشم مریدان خوش‌باور و بدون نفع شخصی، تا این اندازه کم‌سو است که چنین تناقض آشکاری را نمی‌بیند؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا