پیشرفت در جهان سوم
الهه اجباری، دانش آموخته دانشگاه تهران در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «پیشرفت در جهان سوم» نوشت:
هانتینگتون از جمله نظریه پردازان نوسازی می گوید: اول باید تکنولوژی و نیروی انسانی متخصص ایجاد کرد، این نیروی انسانی متخصص و تکنولوژی پیشرفته، فرهنگ مشارکت سیاسی را با خود می آورد، چرا که اقتصاد سرمایه داری به همین شیوه شکل گرفت.
وقتی به تاریخ ایران می نگریم نشانه های زیادی از توالی اتفاقاتی می بینیم که نشان از تلاش برای پیشرفت است، افراد زیادی در هر دوره تاریخی که به قدرت رسیده بودند سعی داشتند اصلاحاتی در ایران به وجود بیاورند، از این دسته افراد کم نیستند من جمله امیرکبیر. اگر از چارچوب نظری هانتینگتون به آن دوره
بنگریم میبینم اصلاحات عمرانی و اقتصادی امیرکبیر زمینه های ایجاد جنبش 28 مرداد را فراهم کرد. بنابراین میبینیم در پس هر تحول فکری و فرهنگی یک تحول اقتصادی قرار دارد، اگر بخواهم به زبان ساده بگویم: با شکم گرسنه نمی توان به پیشرفت فکر کرد.
اما فکر می کنم علاوه بر مسائل اقتصادی که عامل پیشرفت در جهان سوم محسوب می شود ما هنوز به سلسله مراتب دیگری نیاز داریم، صرفا داشتن سرمایه برای پیشرفت کافی نیست، قشر جوان به عنوان یک نیروی نخبه یا یک نیروی ابزاری وسیلهای مهم برای پیشرفت جامعه است، اما این پیشرفت چگونه شکل
می گیرد؟
یک جوان بایستی در وهله اول اهمیتی به کشور و پیشرفت آن بدهد و این در مسیری جز وطن پرستی ممکن نیست، وطن پرستی و ناسیونالیسم هیچوقت به معنای نفرت از سایر ملت ها نیست بلکه توجه به اهمیت پیشرفت کشور به عنوان زادگاه و اهمیت روابط انسانی و جایگاه انسانیت درون مرزها حائز اهمیت
است، البته در این مورد ما نباید هیجانی عمل کنیم وگرنه این ایده بجای آبادانی ویرانی به بار می آورد. همیشه باید به وجود قومیت های مختلف در ایران و اهمیت هر یک در آموزش و پرورش تاکید کنیم، بایستی نخست بیندیشیم که یک جوان ایرانی به چه امکانات و تسهیلاتی نیاز دارد تا بتواند خود را در مسیر آبادانی کشور توسعه بخشد، مشکلات جوانان ایرانی یا بحران در افکار و پارادایم های فکری و تشویش برای آینده یا بحران شخصیت، خلقیات، روحیات و غیره است که ناشی از همان بحران اول است، همه این موارد می تواند منشاء زیستی داشته باشد یا مربوط به نهاد های آموزشی و تربیتی باشد (خانواده، مدرسه، همسالان).
تاکید زیادی که در این موضوع وجود دارد آموزش و پرورش است، این نهاد بایستی بتواند خلاء به وجود آمده بین نخبه فکری و نخبه ابزاری را پر کند، نخبه فکری همانطور که از اسمشان پیداست به گروه های تحصیلکرده و متفکر گفته می شود و نخبه ابزاری به افراد کارآفرینی گفته می شود که توانسته اند سهمی در
اقتصاد داشته باشند.
حس میهن پرستی می تواند همان عاملی باشد که جای خالی بین این دو گروه را پر کند. در ابتدا باید جایگاه افراد حاضر در این گروه ها مشخص شوند، متاسفانه امروزه به دلیل سلطه مدرک گرایی بر جامعه قشر نخبه ابزاری کاهش یافته و سطح کارآفرینی به همان اندازه نزول پیدا کرده، سیستم آموزش و پرورش بایستی توجه عمیق به توانایی و مهارت های دانش آموزان داشته باشد تا با یاد دهی مهارت دانش و اخلاقیات بتوانند مردمانی مایل به پیشرفت وطن بپروراند، و گسست بین دو گروه نخبه را با حس وطنپرستی و ایجاد حس همکاری گروهی برای پیشرفت ایرانمان به حداقل برساند.
انتهای پیام