در پی قتل هشت نفر در خوزستان…
عباس مدحجی، روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «در پی قتل هشت نفر در خوزستان…» نوشت:
صبح دوشنبه شانزدهم فروردین ماه ۱۴۰۰ برای خوزستانیها با خبری شوم آغاز شد. مردی پنجاه ساله در اهواز در پی اختلافات خانوادگی دست به جنایتی هولناک زد و در نهایت خودش را هم راهی دیار باقی کرد. خبری که به سرعت رسانهها را در آستانهی سال جدید درنوردید و چراغهای هشدار را برای همه بیش از پیش روشن کرد.
فایز کربلاوی ساعت ۶:۴۰ صبح به شهرک انديشه شيبان در حوزه کلانتري 18 اهواز میرود و با يک قبضه اسلحه کلاشينکف وارد خانه خانواده همسر اولش شده و ۴ نفر از اعضايش به نام جعفر کربلاوي ۶۵ ساله، جسيمه جميلي ۶۰ ساله، عبدو کربلاوي ۴۵ ساله نابينا، ثمين کربلاوي ۳۳ ساله را به گلوله بسته و پدر، مادر، برادر و خواهر همسر اولش را به قتل میرساند.
تا همین جای ماجرا هم مشخص است که با یک فاجعه طرفیم. در دسترس بودن سلاح جنگی یکی از بزرگترین مشکلات دههی اخیر خوزستان بوده است که آثار زیان بارش بارها یقه خوزستانیان را گرفته. از تیراندازیهای مکرر در مراسم جشن و عزا بهصورت نمادین و سلب آسایش و آرامش گرفته تا اصابت تیرهای بی هدف یا کمانه کرده به شهروندان. همین سهل الوصول بودن اسلحه است که همه را با دلیل و بی دلیل برای تهیهاش تحریک میکند. اسلحههایی که از مرز وارد میشوند و مشتریهای دست به نقد و زیادی هم دارند و در نهایت از خانهها و خیابانها سر در میآورند یا مثل این مورد باعث ناامنی در یک شهر و ناامن جلوه دادن یک استان میشوند. جالب اینکه مجازات اسلحه ها زیاد است و هزینه تهیه سلاح و مهمات هم کم نیست اما این تاثیری در کاهش تقاضا نداشته است.
متاسفانه اما فاجعه به همین جا ختم نمیشود. فایز پس از چهار قتل از خانواده همسر اولش در شیبان راهی منزل خانواده همسر دومش در شهرستان کارون شد. (کارون قبلا یکی از مناطق اهواز بنام کوت عبدالله بود که در روزهای پایانی سال ۹۱ با تصویب هیئت وزیران یک شهرستان مستقل با چهار شهر کوت عبدالله، کنعان، ربیع و شیرین شهر شد). به محض رسيدن به محل سکونتِ زن دوم خود، ۴ نفر دیگر از جمله پدر زن، مادر زن، برادرزاده همسر دوم و پسر ۹ ساله خودش را به گلوله میبندد.
جنایتی مسلحانه، در روز روشن، آشکارا، در دو مرحله و در مرکز استان خوزستان همه را شوکه میکند. شواهد حاکی از آن است که فائز در سال ۸۸ به اتهام حمل سلاح و در سال ۹۴ به دليل ضرب و جرح همسر دوم دستگير شده بود. در تحقیقات اولیه انگیزهی قتل این راننده کاميون و مکانيک ماشين، اختلافات خانوادگي ذکر شده. کسی که تنها در يک واحد مسکن مهر زندگی میکرده، به شیشه اعتیاد داشته، از وضعيت اقتصادی بدی داشته و چند بار هم خانواده هر دو همسر را تهديد کرده است.
روی دوم فاجعه همینجا مشخص میشود. کسی که سابقه ضرب و جرح داشته، تهدید کرده، حمل سلاح در پروندهاش بوده و بنا به اقوالی مصرف کننده کریستال بوده، بازهم توانسته آزادانه به سلاح جنگی دست پیدا کند و آزادانه به زندگی هشت نفر بهجز خود (از جمله یک نابینا و کودک) پایان دهد.
خوزستان ، استانی که طی دو سه دهه اخیر آماج بدترین محرومیتها بوده امروز درحال ظهور نتایج این محرومیتهاست. فقر و بیکاری در کنار منابع غنی طبیعی و پتانسیلهای بالای اقتصادی این تضاد را روشنتر میکند.
این قتل و علت آن باید ریشهیابی شود اما حتی اگر بی ربط به شرایط امروز خوزستان باشد، نمیتوان آثار محرومیت این استان را انکار کرد. از آثار بد روانی و روحی که بر خوزستانیان در سالهای جنگ و پس از آن، یا توسط عواملی چون کاهش کمی و کیفی آب در کنار افزایش کمی و کیفی آلودگی هوا ، عدم مدیریت صحیح منابع، استخدامهای غیرعادلانه و گسترش فقر تحمیل کرده است نمیتوان بهراحتی گذشت.
پیشبینی و اصلاح اینگونه اتفاقات و پیامدهایی که کم هم نیستند باید مدتها پیش صورت میگرفت. اما برنامهریزی آسیبشناسی و کاهش پیامدهای اجتماعی و روانی در خوزستان آنقدر ضعیف است و خلاء دارد که انگار تعمدی برای این ضعف در کار بوده است. روا نیست استانی که بیشترین آسیبها را در جنگ دید اینگونه مورد بی مهری قرار گیرد آن هم در شرایطی که خودش میتواند تنها با تکیه بر داشتههایش هم به بقایش ادامه دهد. همین ماجراها و اخبار مکرر بد است که صبر را لبریز میکند و طاقت را طاق! و در کمال ناباوری و تاسف آنچه نباید حتی تصور شود، بهراحتی و در روز روشن میشود. عملکرد کلیه دستگاهها زیر سوال میرود و چه بسا دستمایه دشمن داخلی و خارجی هم شود.
خوزستان مدتها در معرض آسیبهای جدی بوده و این میطلبد دستاندرکاران برای جلوگیری از تکرار حوادث این چنینی هر چه سریعتر وارد عمل شوند. بهعنوان مثال همزمان با این اتفاق، تصادفی خونبار در جاده اهواز – سوسنگرد با ۸ کشته مزید بر غم شد و لزوم توجه به وضعیت نامناسب جادهها را هم روشنتر کرد. مسولان باید آمار و راهکار ارائه دهند و برنامه تدوین کنند. اخبار خودکشیهای گاه و بیگاه، تصادفات فاجعهبار، دائم الخطر بودن کرونا در خوزستان، تهدید منابع آبی استان به انتقال، ترک تحصیل دانش آموزان و تلاش برای تهیه اسلحه مُشتهای نمونه خروار خروار آسیبهای فشارهای تحمیل شده بر خوزستان است. این اتفاق فقط ۹ نفر را نکشت، بلکه نزدیک به ۵ میلیون خوزستانی را ناراحتتر و شاید ناامیدتر کرد و پالس ناامنی به روان جامعه گسیل کرد. مرددان مهاجرت را مطمئنتر کرد و مدافعان ماندن را ضعیفتر.
خوزستان، ایران کوچک است. با همان اشک ها و لبخندها و با همان استقامتها و بخششها. اما امروز تنهاست و بی ادعا. اگر پیش از این اطلاعات درستی از وضعیت روز خوزستان جمع آوری و به بالا منتقل نشده، این اخبار از نتایج آن اشتباه است. نیازمند نگاه فوری و ویژهایست که مردمش را برای بقا و ادامه مرزبانی ترغیب و امیدوار کند. نگاهی بسیار فوری و بسیار ویژه برای استراتژیکترین استان کشور!
انتهای پیام