نجات زیست جهان از سیطره سیستم
سه نکته در باب رد جایزه بن زاید توسط یورگن هابرماس
دکتر عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی دربارهی رد جایزه بن زاید توسط یورگن هابرماس نوشت:
موضوع سزاوار مکث و تأمل است.
یورگن هابرماس شاخص ترین جامعه شناس و فیلسوف کنونی آلمان جایزه فرهنگی شیخ زاید را رد نمود. در یادداشتی که ناشر هابرماس روز یکشنبه دوم ماه مه منتشر کرد از تجدید نظر در تصمیم قبلی خود مبنی بر پذیرش جایزه شیخ زاید خبر داد. ا اما ما درباره این جایزه چه می دانیم؟ به گزارش دویچه وله این جایزه از سال ۲۰۰۷ به این سو در جریان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب ابوظبی به یک شخصیت فرهنگی جهان اهدا میشود و هابرماس به عنوان برنده امسال آن معرفی شد.
جایزه شیخ زاید به نام پدر ولیعهد کنونی ابوظبی، محمد بن زاید نامگذاری شده که حامی اصلی آن و حاکم واقعی امارات متحد عربی به شمار میرود. مبلغ این جایزه ۲۲۵ هزار یورو و از این نظر یکی از بالاترین رقمها در میان جایزههای فرهنگی در جهان است.
نکته اینکه انصراف مذکور پس از مقاله انتقادی هفته نامه اشپیگل رخ داد. اما اشپیگل چه نوشته بود؟ دیتمار پیپر در مقاله “یورگن هابرماس و تبلیغات اماراتی” به موافقت هابرماس با حضور در انتقاد نمود با این مضمون که «قواعد دموکراتیکی که برای هابرماس روشنگر مقدس هستند در آنجا به طور سیستماتیک نادیده گرفته میشوند».
لذا متفکر آلمانی در بیانیه خود نسبت به اصلاح تصمیمش خبر داد و تاکید نمود که ارتباط جایزه و حاکمیت امارات برایش نامشخص بوده است.
در این رویداد سه نکته مهم وجود دارد که سزاوار تأمل است:
۱.هابرماس واضع نظریه زیست جهان و سیستم است یعنی جایی که بر کنش ارتباطی تاکید می نماید. ریشه های او نیز در مکتب فرانکفورت یا مکتب انتقادی قرار دارد. اگرچه می توان نشان داد که او از نسل های پیشین این مکتب عبور نمود. آنچه او به ما آموخته – و من تعلق خاطرم به آن دستگاه نظری را بارها در مقالات و سخنرانی هایم آشکار نموده ام – همانا تفکیک عرصه عمومی از عرصه دولتی و خصوصی است. زمینه ای مهم برای به کارگیری عقل نقاد و گفتگو و مفاهمه. اینها همه شرایطی فراهم می نماید در جهت تقویت جامعه و بالندگی خرد و آزادی در مقابل سیستم حاکم که متوسل به قدرت و ثروت است. از این حیث اجتناب او از پذیرش چنان جایزه ای وجه نمادین دارد. این وجه نمادین مهم است بدین معنا که به عنوان یک الگو و تذکر اجتماعی عمل می کند. کما اینکه پذیرش آن می توانست نقض نظریه خویشتن باشد.
۲.در اینباره نقش مقاله اشپیگل مهم است. مقاله به گونه ای جالب درون دستگاه نظری هابرماس عمل نموده تا نشان دهد که مرد متفکر دچار خطاست. نقش آفرینی مقاله هم از #خردانتقادی بهره برده هم در #عرصه_عمومی ایفا شده است. ابزار مقاله#زبان و گفتگو بوده و لحن نیز هدفگذاری #مفاهمه را نشان می دهد. متن عاری از نشانه های تحقیر و تخفیف و توهین سوژه بود و ضمن نقد راسخ و مستقل واقعه، مفاهمه را ردیابی نمود. نویسنده اشپیگل اینگونه به درستی انتخاب او را نقد نموده و به دستگاه قدرت هشدار داده است.
۳.مقاله اشپیگل با این عبارت خاتمه یافته که «به طور معمول وقتی ذهن و قدرت با هم برخورد میکنند، قدرت پیروز میشود». اما آیا اینچنین است؟ این سوال به طرز تنگاتنگی با جایگاه عرصه عمومی در بحث ما مربوط می باشد. نکته اینجاست که احتمالاً نجات آنچه استقلال جامعه و حیات اجتماعی نامیده می شود در گرو تقویت عرصه عمومی است. زیرا از یک سو سیستم های حکمرانی میل به گسترش نفود و امیال خود بر زیست بشری دارند. حاکمان سیاسی و غیر سیاسی با ابزار های قدرت و پول و اخیرا تبلیغات، در تلاش برای اعمال هژمونی خویش بر عموم مردم هستند. آنها منافع خود را ردیابی می نمایند. از سوی دیگر نیز عرصه خصوصی فاقد خصلت مفاهمه است. در عرصه خصوصی نمی توان جایگاهی موثر برای تحولات اجتماعی قائل شد. تمدن به مثابه امر بین فردی این مدعا را تایید می نماید. صعود و افول تمدن ها (در تحلیلی کلان) و اجتماعات مردمی (در تحلیلی متوسط) به عرصه عمومی گره خورده است. پروژه روشنگری جهان جدید این امر را پیگیری می نماید اگرچه در سطوح متمایز.
در یک جمع بندی می توان بیان داشت که انصراف یورگن هابرماس از پذیرش جایزه ابوظبی ذیل اصول روشنگری قرار دارد. خاصه اینکه حاکمان امارات متحده عربی به عنوان یکی از ناقضان سیستماتیک اصول دموکراتیک در جهان مطرح هستند. نقش آفرینی مقاله اشپیگل نیز در اینباره دقیق و به موقع بوده است. نهایتا اینکه پروژه زیست جهان یا عرصه عمومی-کنش ارتباطی می تواند راهبردی برای ارتقای روشنفکری و پیشبرد جامعه در مقابل سرکوب تاریخی امر اجتماعی توسط امر سیاسی باشد.
انتهای پیام
امیدوارم فشار ناشر جواب نده و هابرماس در تصمیمش بر عدم قبول جایزه استوار بمونه. جالبه مقالهی اشپیگل و تأثیرش بر خود هابرماس، مثالی جالب از کارکرد مقابلهای گردش اطلاعات در گسترهی عمومی است.