خودکشی؛ گذری متفاوت بر عالَم برزخ
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی تلگرامی دربارهی «خودکشی» نوشت:
گفته شده “خودکشی براساس آمارهای بینالمللی یکی از ده علت اصلی مرگ در بیشتر کشورهای دنیا است.”
محکم ترین دلیل زشتی خودکشی؛ “وجدان” است.
خودکشی در قرآن و حدیث
آیه ۲۹نساء میفرماید: «… وَ لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ بِکمْ رَحِیمًا؛ و خودتان را مکشید، زیرا خدا همواره با شما مهربان است»
تفسیر مجمع البیان؛ مقصود از آیه را “دگر کشی” دانسته، ولی محقق اردبیلی در کتاب زبده الیان؛ به “خودکشی” معنا نموده. و البته حق با علامه طباطبائی در “المیزان” است که آیه؛ هم دگر کشی میشود و هم شامل خودکشی است.
امام باقر(ع)فرمود: مؤمن به هر بلائی گرفتار میشود و به هر نوع مرگ و میری ازدنیا میرود اما هیچ وقت دست به خودکشی نمیزند. = إن المومن یبتلی بکل بلیه وَ یموت بکل میتة الا انه لایقتل نفسه. (کافی، ج ٣، ص ١١٢)
خودکشی در ادیان
علامه طباطبایی در “المیزان”، مینویسد؛ خودکشی را بر اساس آموزههای تمام ادیان الهی ناروا و حرام است.
این مذمومیت؛ تا دفن افرادی که خودکشی کردند را گرفته، مثلا مرسوم است دفن خودکشیکنندگان در قبرستان یهودیان ممنوع است. و یا در کتاب مقدس مسیحیت است؛ بعد از تقبیح خودکشیکنندگان، خودکشی را در حکم قتل دانسته و از دفن طبق مراسم رسمی مذهبی محروم هستند.
عوامل خودکشی
در زمینه علت خودکشی میتوان گفت؛ علت خودکشی متمرکز در نقطه خاصی نیست. علت برای برخی؛ زشت دیدن زندگی است. و برای برخی درونگرایی و یا اختلالات روانی است. و یا خودکشی ریشه در جهت مسائل آبرویی داشته است.
و خلاصه عوامل خانوادگی، و یا آسیبهای اجتماعی در خودکشی یک فرد میتواند دخالت جدی داشته باشد همانطوری که نمی.توان نقش “دولتها” را در این ناهنجاری منکر شد!
اما وجه مشترک تمام این علل میتواند؛ ضعف اعتقادات دینی ومذهبی دانسته شود.
خودکشی مُرفهان و اندیشمندان!
خودکشی اختصاصی به قشر آسیب پذیر جامعه و توده کم سواد جامعه ندارد. استاد شهید مطهری بر این باور است؛ “خودکشی در میان روشنفکران هست در میان سوییس که ما مرفه میدانیم خودکشی دیده میشود. اینکه خودکشی در طبقات مرفّه زیادتر است یکی از این است که معمولا بیایمانی در طبقه مرفّه بیشتر است، و دیگر از این است که طبقه مرفّه، لذّت حیات و ارزش زندگی را درک نمیکنند؛ زیبایی عالم را احساس نمیکنند؛ معنی حیات و زندگی را نمیفهمند. لذت و رفاه بیش از اندازه، انسان را بی حس کرده و به صورت یک موجود کرخت و ابله در میآورد. چنین انسانی بر سر موضوعات کوچکی خودکشی میکند.” (عدل الهی/۱۶۲)
علت خودکشی چنین افرادی که از نظر ظاهری صاحب مدرک علمی هستند و یا از نظر امکانات مادی کمبودی ندارند چیست؟
واقعاً چگونه یک جوان غوطهور در ناز و نعمت، در مواجهه با یک مسئله کوچک، خودکشی میکند؟
آری، سوال زیبایی است؛ حق مطلب این است که این افراد شاخص و یا این جوان؛ از یک گوهر و بلکه نیروی بزرگی بنام “اتکاء به معنویت” محروم بوده است!
شهید مطهری به پیروی از فیلسوفانی نظیر صدرالمتالهین؛ برای نفسِ آدمی یک “نیروی مقدسی” قائل است که میتواند در برابر سختیهای خرد و کلان آسوده شود. (آزادی معنوی/۱۱۶)
فقط علت خودکشی روی حوادث و کم آوردن آدمی در برابر آنها نیست. چرا که درجهان فیلسوفانی بودهاند که معروف به «فیلسوفان بدبین» بوده و سرانجام خودکشی کردهاند!
این روش غلط در برخی نویسندگان غربی رسوخ کرده و طلایهدار تئوری پردازی برای خودکشی شدند!
اندیشمندان اسلامی ما “صادق هدایت” را یکی از پیروان آنان دانسته که بهسبب تحت تأثیر این فکر بودنش دست به خودکشی زد و قبل از خودکشی هم به پیروی از آن نویسندگان با افتخار میگوید؛ به مرحلهای از بلوغ فکری رسیدهام که راهی جز خودکشی ندارم!
و منحرف از این عدهای کسانی هستند که بزرگترین خدمت به بشریت را در این میدانند که ریشه بشر از روی زمین برداشته شود!
آیتالله مطهری با عصبانیت؛ این طرز تفکر را ابلهانه معرفی نموده. (آشنایی با قرآن، ج۲ ص۱۰۵)
به خود بازگردیم
بیاییم کمی معقول فکر کنیم؛ آیا با خودکشی میتوان روح که مرکز فهم و دریافت خوبی و بدیها و یا آرامش و سختیهاست را از بین برد؟
آیا اطمینان داریم این مشکل دنیا؛ از حوادث گرفته تا مسائل آبرویی و… در جهان بعدی وجود ندارد؟
ازسوی دیگر؛ با آن عذابی که خدا برای کسانی که خودکشی کردهاند، چگونه میتوانند کنار آیند؟
پس؛
باید پذیرفت؛ خودکشی به معنای تباهی ابدی است.
و باید پذیرفت؛ خودکشی از دست دادن فرصتهای بعدی است که ممکن است تمام زندگی دنیا و ابدیت آدمی را بهشکل متفاوتی درآورد.
و بایدپذیرفت که با خودکشی فرصت انجام تکلیف و ایفاء نقش درهر مسؤولیت بزرگی از دست میرود.
انتهای پیام