خرید تور تابستان

«تغییرات صوری در دولت‌ها دردی را درمان نمی‌کند»

رامیز قلی‌نژاد، کارشناس رسانه در یادداشتی نوشت: تغییر و مدیریت آن، از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین فرآیندهای اجتماعی‌ست؛ چه در ابعاد جوامع و چه در ابعاد سازمانی. برای تغییر و مدیریت آن، شاخص‌ها و پارامترهای زیادی هستند. براساس مدل لیپیت – نوستر(lippitt-knoster) شش عنصر و شاخص اساسی برای تحقق موفقیت‌آمیز و اثربخش یک تغییر ضرورت دارد. داشتن «چشم‌انداز» مهم‌ترین و اصلی‌ترین شاخص است. دانستن آن که از چه به چه تغییر خواهیم‌یافت یا پس از تغییر در چه جایگاه یا نقطه‌ای خواهیم‌بود.

«اجماع» و وفاق و همدلی دومین عنصری‌ست که تغییر اثربخش ‌و موفق نیاز دارد. هم‌چنین برای تغییر باید «مهارت» و توانمندی‌ و «انگیزه» و خواست درونی و اراده‌ی کافی داشت.اما این‌ها کافی نیست؛ باید «منابع» و «برنامه»ی مدون و دقیق هم باشد.

متاسفانه در جوامع -یا سازمان‌هائی- که دچار ایستایی فرهنگی (آگوست کنت؛ جامعه‌شناس فرانسوی) و تاخر فرهنگی (ویلیام اگبرن؛ جامعه‌شناس آمریکایی ) هستند، تغییرات یا اتفاق نمی‌افتند یا به سختی شکل می‌گیرند.این امر به‌جز ابعاد و دلایل جامعه‌شناختی و فرهنگی، ناشی از فقدان یک یا چند مورد از شاخص‌های مورد نیاز برای تغییرات موفق و اثربخش است.

فقدان هریک از این شاخص‌ها، عوارض و تبعاتی را ناشی می‌شود. مثلا فقدان چشم‌انداز، سبب می‌شود در فرآیند تغییر، دچار سردرگمی و حیرانی باشیم. نبود اجماع و همدلی و وفاق، منجر به تخریب، خراب‌کاری، عدم همکاری و زیرآب‌زنی می‌شود. فقدان برنامه، باعث شروع نادرست و اتلاف منابع و گم‌کردن مسیر و هدف می‌شود؛ فقدان منابع (پول، امکانات، تسهیلات و…) جامعه را به عارضه‌ی ناامیدی و بی‌آینده‌گی مبتلا می‌کند؛ نبود انگیزه، مقاومت و سرسختی در برابر تغییر ایجاد می‌کند و سرانجام نبود مهارت، موجب اضطراب، استرس و آشوب ذهنی و روانی می‌شود.

آن‌چه در جامعه‌ی ما (و سازمان‌های‌مان) مشهود است، این‌است که متاسفانه ما در همه‌ی این شاخص‌ها دچار نارسایی و کاستی هستیم: نبود چشم‌انداز واقع‌بینانه و منطقی و منطبق بر واقعیت‌ها و توانایی‌های کشور (تدوین اسناد استراتژیک با مبانی غیرواقعی: تبدیل ایران به قدرت اول منطقه در افق ۱۴۰۴!!)، عدم همکاری و اجماع و تخریب یکدیگر در همه‌ی عرصه‌ها و سطوح تصمیم‌گیری و اجرایی (ماجرای FATF یا برجام)، فقدان مهارت و تخصص یا بی‌اعتنایی به امر تخصص (فقدان شایسته‌سالاری در مدیریت سازمان‌ها و نهادهای حاکمیتی و دولتی)، بی‌انگیزه‌گی و ناامیدی (سرخوردگی مردم به‌ویژه جوانان و زنان از بهبود شرایط مادی و معنوی زندگی)، کمبود شدید منابع به‌ویژه مالی (نداشتن سرمایه و امکانات برای تشکیل خانواده، راه‌اندازی کسب‌و‌کار و …) و بی‌برنامگی و روزمرگی در کارها (نمونه‌ی مدیریت کرونا).

تحقق توسعه، نیازمند تغییرات اساسی در بسیاری از حوزه‌های ذهنی (تفکر، استراتژی و برنامه‌ریزی) و عینی (ایجاد زیرساخت‌ها، تهیه و تمهید منابع مالی و انسانی و توسعه روابط حسنه و اصولی با سایر کشورها و ملل) است. تغییرات شکلی و صوری در دولت‌ها و مدیران، دردی را از کشور درمان نمی‌کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا