قلم است آنچه به دست دارید، چکش نیست!
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «قلم است آنچه به دست دارید، چکش نیست!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اشرافیت فقط رفتاری اجتماعی نیست که از اشراف و سرمایهسالاران سر زند. گاه اشرافیتِ عمیقتر را در رفتار کسانی میتوان رصد کرد که اگر چه به ظاهر با اشرافیت زاویه دارند و حتی ادعای مقابله، اما خودشان، برجنشینِ یک اشرافیت متفاوت هستند. گرفتار یک خودبرتربینی مطلق. خود را معیار حق و باطل میپندارند و در توهمی گسترده خود را مالک والرقاب قلم و نقد و آزادی و کلمه و… میدانند. منطق که نه، منطق پنداشتهشان این است که؛ شما آزادید انچه ما میگوییم را بنویسید! آزادید آنچه ما خوشمان می آید را بیان کنید، آزادی از این بیشتر که شما حق داشته باشید انچه پسند ماست را بنویسید و آنجا که ما را خوش نیاید، آزادانه حریم و حرمتتان را ” قلمکوب” کنیم. حرمتگذاری از این بیشتر که شما باز آزادید حرفهای ما را بخوانید!
بله، در رفتارِ به قلم درآمدهشان، حتی نقد کردن هم قبیلهای است. متوهمانه بر قلمهای نجیب و نقاد میتازند و غافلند که در حقیقت اندک حرمتِ باقی مانده خود را میبازند. نمیفهمند که نقد، آینهگردانی صادقانه است و بهترین هدیهای است که میتوان به مسئولان اهدا کرد. چون خود تخریب را به جای نقد نشانده و به عادت مباهته هر دروغ و تهمتی را در حق دیگران روا میدارند، میپندارند که دیگران هم از نقد چنین قرائتی دارند حال آنکه اهل قلم به سنتِ مرضیه نظارت ملی و ذیل واجبِ جامعهسازِ امر به معروف و نهی از منکر، کلمه بر کاغذ مینشانند. نخواندهاند انگار این حدیثِ جعفری را که حضرتِ امام صادق(ع) میفرماید:” أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی؛ محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که عیوبم را به من هدیه کند.” و این جز به نقدِ صادقانه میسر نیست. اشرافیتِ خودانقلابیپندار اما نقد را تاب نمیآورد که در دفاع از رفتارهای نسنجیده هم به زیانبارترین شیوه ممکن، پای مقدسات را به میان میآورد.
وقتی از فامیلگرایی و دامادمحوری در انتخاب مسئولان انتقاد میشود، به مدینه گریز میزنند و دامادی حضرت علی برای پیامبر اعظم(ص) را “قیاس” میکنند و نمیخواهند “مع الفارق” بودن آن را و شان الهی آن را بپذیرند. نمیدانم اینان با روایتی که آیتالله خامنهای از نگاه امام خمینی(ره) ارائه میکنند چه میخواهند بگویند که؛ ” اصرار داشت امام که مسئولین از میان مردم انتخاب بشوند. از خود مردم باشند، وابستگیها، ملاک قبول مسئولیتها نباشد. وابستگی به شخصیتها، به فامیلها. بلای هزار فامیلی که در دوران قاجار و دوران پهلوی بر سر این کشور آمد، امام بزرگوار ما نسبت به این قضیه حساس کرده بود. گاهی در مقام تعریف از یک مسئول، میگفتند، آقا، این از دل مردم برخاسته است.ملاک را این میدانستند!”
راستی چه میگویند در باره آنچه رهبر معظم انقلاب از سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی گفتند؟ بگذریم، سخن در باره ضرورت نقد به عنوان یک وظیفه حرفهای بود و انتقاد از آنان که از کلمه، “بدافزار” میسازند برای “هک” کردنِ سیستم نقد. باید گفت شان که، قلم است – علی الظاهر-، آنچه به دست دارید، چکش نیست که همه چیز را میخ، توهم میکنید و برای کوبیدن بر آن، با چشم بسته، دستتان بالا میرود که چون فرود میآید، شستِ خودتان را هم میگیرد! به تکرار هم باید تاکید کرد که شما به تملقِتان بپردازید و به همان جایزه مشهورِ “منتقد منصف؟!” از دست احمدینژاد، دلخوش باشید. سرجایتان بنشینید تا فرزندان انقلاب، به نقد، نظام را یاری و مسئولان را کمک کنند، همین!
انتهای پیام