خرید تور تابستان

به جای باج دادن به گروهی خاص در سینما باید تعامل کنیم

کافه سینما : گفتگوی امیر قادری روی آنتن زنده، درباره‌ی چهلمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر، که این دو فیلم‌اش، هیچ ربطی به‌سینمای امروز ایران، در ترسوترین و توسری‌خورده‌ترین و بودجه‌بگیرترین دوران تاریخ‌اش نداشتند/ حالا جای “سینمای نفتی”، باید از “سینمای رانتی و هولدینگی” با روابط غیرشفاف صحبت کنیم/ حاکمیت باید این نکته را متوجه شود که عوض باج دادن به‌گروه‌های خاص در سینما، با مردم تعامل کند/ در دوئل میان مردم-تماشاگر-مخاطب با این سینما، قطعن، مردم پیروز خواهند شد/ بخوانید

موقعیت مهدی و خائن کشی دو فیلم خارج از مناسبات امروز سینمای ایران بود که مرا شگفت زده کردند/ فردگرایی افسارگسیخته این دو فیلم در خدمت مردم و وطن بود / ملاقات خصوصی تنها فیلمی ست که با خیال راحت می توان به مخاطب  سینما توصیه کرد/ در این شرایط دیوید سلزنیک هم بیاید اتفاقی نمیوفتد/فاصله سینما و مردم در یکی دو سال اخیر کهکشانی شده/  امروز فیلم هایی می فروشند که بیشتر از اینکه فیلم باشند شبیه به جنگ شادی هستند! / کیمیایی در خائن کشی در فردگراترین مرحله زندگی کاری خود قرار گرفته که داستان عمر خود را روایت می کند/ وقتی فیلمساز لوس پرورش میدهی همیشه باید توقعاتش را برآورده سازی

 امیرقادری در تحلیل و جمع بندی از چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر در گفتگو با امیرعباس صباغ مجری و سردبیر برنامه سینمامعیار به رادیو گفتگو گفت:

– موقعیت مهدی و خائن کشی بهترین فیلم های جشنواره امسال بودند که علی رغم تمام تفاوت هایی که با هم دارند (چه ساختار، چه روایت و چه داستان) یک فردگرایی افسارگسیخته ای در جهت منافع مردم دارند که هیچ ارتباطی با جریان اصلی سینمای ایران ندارد و هم به نهادهای قدرت و هم به سیاستمداران بدبین هستند.

– برخلاف ساختار سینمای بودجه بگیر امروز که در جهت منافع گروه های خاص حرکت می کند، فردگرایی حاکم بر موقعیت مهدی و خائن کشی دو مفهوم را نشانه می گیرد: وطن و مردم و قهرمانان این دو فیلم فردگرایی خود را در جهت منافع ملی و مردم خود تعریف می کنند و هرقدر قهرمانان خود را بزرگ جلوه می دهند نتیجه را برای مردم و وطن اش می خواهد.

– سینمای ایران همیشه مخاطب مهم داشته اما مخاطب گسترده نه! ولی در یکی دو سال اخیر شاهد قهر مخاطب از سینماها هستیم و مردم به دلایل متنی و فرامتنی دیگر این سینما را دوست ندارند و در جشنواره سال قبل دیدیم که شخصیت منفی خیلی از فیلم ها مردم بودند و برخی فیلمسازان وارد دوئلی با مردم شدند که نتیجه آن در نهایت مشخص است و مردم قطعا پیروز خواهند شد.
 
– کیمیایی در خائن کشی نسبت به تمام فیلم های قبلی خود فردگراتر بود و سراغ گروه ها و جناح های سیاسی که معمولا به آنها امتیاز می دهد، نمی رود. او در خائن کشی داستان عمر زندگی خود را روایت می کند و قهرمانش شاید با مردم موافق نباشد اما مسیری می‌رود که به‌نفع مردم و کشورش باشد.

– کلیت سینمای امروز ایران اینقدر توسری خور شده است و از مردم فاصله گرفته که در دو سال اخیر این فاصله کهکشانی شده است، و روح جمعی مردم به چیزهایی فکر می کند که فیلمساز امروز ما اصلا آن را نمی بیند.

– راجع به خداحافظی های بعد از جشنواره باید بگویم وقتی فیلمساز لوس پرورش می دهی، بودجه اش را می دهی و در تقسیم جوایز برایش دنبال سهم خواهی هستی و بجای اینکه کنار مردم ات باشی خودت را ذیل گروه های خاص تعریف می کنی نتیجه همین می شود که فرد اینقدر متوقع می شود که همیشه از شما انتظار بیش‌تر و بیش‌تر دارد، مثل پسری که پدرش همیشه به او پول توجیبی داده و کارت ۱۰۰ آفرین هم خریده و به مدرسه داده که او را مدام تشویق کنند و تغذیه هر روزش را هم تامین کرده و این آدم فقط توقعاتش بالا می رود و همیشه بیشتر می خواهد! تازه در همین شرایط هم حرمت نگه داشته‌اند. وای به حال روزی که بودجه اینها قطع شود. سیاست امسال جشنواره هم این بود که پدر خانواده به همه فرزندان خود قاقالی‌لی بدهد و کسی دست خالی از مراسم خارج نشود.

– قصه حاکمیت و این گروه های خاص شبیه به همان حکایت پدر و فرزندی شده است که می خواهند خری را به بازار ببرند و هر کاری می کنند یک سری اعتراض می کنند تا اینکه آخرسر بجای اینکه سوار خر شوند مجبور می‌شوند آن را روی کول خودشان بگذارند.

– فیلمسازان جوان این دوره اغلب کپی های درجه چندم فیلمسازان موفق یکی دو دهه قبل را ساختند و فکر نمی کنم فیلمسازانی که آغاز کارشان با کپی کردن شروع شده تغییری در شرایط سینما بوجود آورند.

– امیدوارم هادی حجازی فر همین مسیر فردگرایی افسارگسیخته اش را به نفع مردم و وطن اش ادامه دهد و مانند دیگرانی که روزگاری تحسین شان کردیم و بعدا همگی فروشنده شدند! تغییر مسیر ندهد

– فیلم های جشنواره امسال تغییری در خط قرمزها نسبت به گذشته نداشت و درباره خط قرمز ها و ممیزی فکر می کنم با این حجم آگاهی امروز جامعه صحبت از بود و نبود خط قرمزها چیزی را درمان نمی کند.

– شرایط امروز سینمای ایران به جایی رسیده که همان تعداد فیلم هایی که می فروشند به واقع فیلم نیستند و بیشتر شبیه به جنگ شادی هستند که مخاطب کمی آهنگ گوش می کند و کمی می خندد و چند تا خط قرمز رد می کن و ….

– ملاقات خصوصی تنها فیلمی در جشنواره‌ی امسال است که شاید بتوان به مخاطب عادی سینما توصیه کرد آن را ببیند.
 
– در شرایط فعلی، شما دیوید سلزنیک را هم در راس مدیریت سینمایی بیاوری اتفاقی نمی‌افتد چون اول باید شرایط تولید فیلم در ایران تابع عرضه و تقاضا باشد و بساط سهم خوران و رانت خواران جمع شود تا روی پای خودشان بایستند. و هم‌چنین با اکران فیلم خارجی، جدا از به‌جا آوردن حق مردم برای مصرف محصول باکیفیت، باید کاری کرد که این سینما، وارد رقابت با محصولات با کیفیت بالا شود، در چنین شرایطی می توان به آینده سینما امیدوار بود. این سه پیشنهاد من برای آینده‌ی سینمای ایران است تا حافظان واقعی این سینما، خود مردم باشند.

– حاکمیت باید به این نتیجه برسد امنیت ملی واقعی در تعامل با مردم است نه تعامل با گروه های خاص.

سینمامعیار با اجرا و سردبیری امیرعباس صباغ و تهیه کنندگی محمدجواد طالبی پنجشنبه ها ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۵:۴۰ بصورت زنده از رادیو گفتگو پخش می شود

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا