درخواستی از اباذر نوری زاد: نهادنِ اسلحه بر شقیقه مریم رجوی!
به گزارش انصاف نیوز، حسین دهباشی، مستندساز در یادداشتی تلگرامی درباره ی اباذر نوری زاد، فرزند محمد نوری زاد از کارگردانان صداوسیما و نویسنده ی پیشین روزنامه ی کیهان، نوشت:
یک:
محمّدآقایِ نوریزاد را هنوز هم دوست دارم. معلّمِ من و دهها آدمِ دیگر بوده. و از ستونهایِ «گروه تلوزیونیِ جهادِسازندگی» در صداوسیما در دههء شصت که مجموعهء تکرارنشدنیِ «روایتِفتح» تنها یکقلم از نتایج آن است. محمّد آقا بود که از همان روزِ اوّلِ انقلاب در موردِ «ادبیاتِ کودکان و نوجوانان» نوشت و با ما «اهلِ مسجدیم» و بعدتر «شبهایِ رمضان»، برایِ نخستینبار برنامهسازی جذّاب و اخلاقی و مذهبی را به تلوزیون آورد و با آثارِ داستانیاش کاری ندارم امّا مستندسازی نمونه و درجه یک بود و سازندهء ازجمله مستندهایِ محشرِ«رویِ خطِ مرز» که بیش از همیشه یادِ آدمهایِ شهرهایِ مرفّه و بزرگ آورد که فقر بر زندگی دههاهزار هموطن محروم چهها که نمیکُند. محمّدِنوریزاد، تجسّمِ هنرمندِ دردمند و متعهّد و مُبتکر و خستگیناپذیر بود. هرچند که… آخر چه بگویم؟ آدم که در مقابلِ برادرِ بِزرگتر و معلّماش، جبهه نمیگیرد. میگیرد؟
دو:
اباذرجانِ نوریزاد، مثلِ داداشِ کوچکتر است برایم. خیلی خوشتیپ، حسابی باهوش، اساسا رفیقدوست، مدّاحِ ارادتمند و خوشصدایِ اهلِ بیت (ع) و هُنرمندی فوقِ تصوّر. در یکی از بهترین مدرسههایِ فیلمسازیِ دُنیا درسخوانده و در خانوادهای سراپا اعتقاد به اسلام و ایران بُزرگ شده. زمینِ بازیِ کودکیاش حیاطِ حوزهء هنریِ سازمانِ تبلیغاتِ اسلامی بوده و عمویشِ جانبازِ هشتادِ درصدِ دفاعِ مقدّس است، مادرش معلّم تربیتی و سردبیرِ انقلابیِ زنِ روز و کلّی از رفقایش فرزندانِ شهدایِ والامقامِ این کشور و بابایِ انقلابیاش، معرّفِ حضورِ همه. هرچند که… آخر چه بگویم؟ آدم که در مقابلِ برادرِ کوچکتر و رفیقاش جبهه نمیگیرد. میگیرد؟
سه:
حکایتِ امروز و دیروز نیست. ذاتِ نفاق همین غُباراندود کردن چشم و به غلیانآوردنِ احساساتِ ساده و گمراهکردنِ آدمهایِ پاک و امّا عجول است و مبادا گمانکُنی که دشمنِ نابکار اصحابِ اصلیِ خود را از میانِ این پسرکان و دُخترکانِ هوسباز و منگول و بیاستعداد و ناباور برمیگزیند! که چون نیک بنگری، جبههء نفاق همیشه از میانِ مومنترینِ مومنین شکار میکرده و سازمانِ منافقین، همیشه از مغز و خون و اعتبار و آبرویِ بهترین جوانانِ ما به حیاتِ سراپا ظُلم و دیوانگی و وطنفروشی و اخلاقستیزیاش ادامه میداده. از سرانِ منافق بگذریم و به اعضایِ سادهشان در بدو عضویت اگر نگاه کنیم، اکثریّتِ آنها را جمعی جوانِ باهوش و ایراندوست و تحصیلکرده و نمازِ شبخوان و مهربان به پدرومادر و همسایگان و همکلاسیها مییابیم که به گمانِ خود میخواستند جان در راهِ آزادی و آرامش و آبادیِ کشورشان فدا کُنند و اصلا با همین نیّت به دامِ اهلِ نفاق اّفتادند و کارشان به جایی رسید که در کشورِ دُشمن اردوگاه ساختند و آنقدر کج رفتند که بر رویِ برادران و هموطنانی اسلحه برداشتند که آخر چه جُرمی داشتند جُز دینداری و آزادگی؟
چهار:
محمدآقای نوریزاد این اواخر چنان مینویسد که روزبهروز و هرروز بیش از دیروز، برادرِ ارادتمند و کوچکتری چون امثالِ من را مبهوتتر و غمگینتر و دلشکستهتر میکُند و اباذرجانِنوریزاد نیز، با اعلامِ علنیِ پیوستن به سازمانِ منحوسِ منافقین، این رفیقاش را به غایتِ آزردگی نشانده. امّا این برادرشان، آن خانواده را میشناسد و به مُعجزهء نانِ حلال ایمان دارد. و این خط و این نشان. که اگر خُدا بخواهد و بختِ یارِ اباذر شود و او را به هرچه اعتقاد دارد قسم، حواسش باشد دستاش به خونِ بیگناهی آلوده نشود و عُمرش به دُنیا باشد و خاصّه حالا که خواسته از نزدیک با آن سازمانِ سراپا گناه باشد و خوب ببیند و لابُد آنقدری آزاده هست که آنچه از این پس مییابد را دستِکم برایِ خود تحریف نکرده و روزی که به زودیِ زود، دستِ تمامی آن نابکارانِ منافق برایش رو شد، دیگر گروگانِ این اشتباهِ وحشتناکِ خود نباشد. بلکه بسماللهی بگوید و از نزدیکترین فاصله، استجابتِ آرزویِ همه ایرانیان قسمتاش شود: نهادنِ اسلحه بر شقیقه و اسارتِ عُصارهء رذایلِ بشری و بدترینِ اشقیا، مریمِ عضدانلویِ ابریشمچیِ رجویِ تُرکیِ بن فیصل. انشالله.
پنج:
یکچیزی به نامِ غُرور، آدمی را کور کرده و به چاه میاندازد. یکی چیزِ دیگری هم هست به اسمِ عاقبت به خیری. خدا کُند قسمتِ همهمان شود.
انتهای پیام
جناب دهباشى، سلام و درود خدا بر شما هنرمند متعهد، فهيم و دردآشنا . حسابى تحت تاثير قلم توانا و نوشته هنرمندانه تان قرار گرفتم، فوراً اين مصرع حكيمانه لسان الغيب در ذهنم تداعى شد كه : هر كه بى هنر افتد نظر به عيب كند ! انصافاً انتخاب چنين زاويه ديدى نسبت به نورى زاد و فرزندش در چنين زمانى هم هنر ميخواهد و هم انصاف، شجاعت و آزادگى كه بحمدالله حضرتعالى به همه اين هنرها آراسته هستيد. آرزو ميكنم اباذر نورى زاد هر چه زودتر توفيق مشاهده اين مقاله ارزشمند، خير انديشانه و خدا پسندانه را داشته باشد. فبشّر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه .
جناب
بنده همچین آرزویی ندارم. قرار نیست تروریست را ترور کنیم. ظاهرا مریم رجوی در رسالتش موفق بوده.آنکه باید به منافقین می پیوست تو بودی. وقتی آرزوی ترور کسی را داری او را ترور کرده ای. چون در تروریسم کشته شدگان مهم نیستند.قاتلان مهم اند که حامل تفکر بسیار نفرت انگیز ترور اند و انرا اشاعه می دهند. مریم رجوی خطرناک نیست.خود بدبختی بیش نیست. اما تفکر او خطرناک و ضد بشری و آلوده است. مانند تفکر تو