جامعه یکدست، خیال محال
علیاکبر گرجی، حقوقدان*، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی بازداشتهای اخیر، نوشت:
جامعه ایران سالهاست که ایستایی و یکدستی خود را از دست داده است. بنابراین، یکدست شدن حکومت نباید زمامداران را به بیراههی یکدستسازی جامعه هدایت کند.
یکدست شدن جامعه فعلی جزو محالات است. این یگانگی که جریان اقتدارگرا سالیان سال برای تحقق آن کوشیده، نه مطلوب است نه ممکن. هوشمندانهترین کار به رسمیت شناختن این تکثر و نگاه کردن به آن به مثابه یک فرصت است. نبوغ، خلاقیت و پیشرفت را باید در دل همین کثرتها و تنوعها جستجو کرد.
سادهلوحانه است که گمان ببرید، با بازداشت مصطفی تاجزادهها یا فیلمسازان و صدها نفر دیگر میتوانید، جامعهای یکپارچه، حکومتپذیر و فرمانبردار درست کنید. جامعه ایران تنها زمانی حکومتپذیر خواهد شد که از جایگاه خود و تضمین کرامت انسانی و حقوق و آزادیهای خود اطمینان حاصل کند. اگر حقوق و آزادیهای خداداد مردم مطابق همین قانون اساسی جمهوری اسلامی هم تضمین شود، ریشه بسیاری از اعتراضها و انتقادها خود به خود خشکانده میشود.
اکنون که عموم مردم ایران مصائب و بحرانها را از عمق جان حس میکنند، نادیده گرفتن تفاوتها و تکثرهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اتخاذ رویکردهای انقباضی مانند ریختن بنزین بر روی آتش سوزان است.
تاجزاده، مصلحی نیکاندیش، شجاع، صادق، شفاف، پاکدست، خشونتپرهیز و مخالف رفتارهای براندازانه است. دقیقا، به خاطر همین ویژگیهاست که تندروهای داخلی و براندازان با صدایی واحد به دنبال قیچی کردن بالهای پرواز او بودند. از این منظر، بازداشت تاجزاده را میتوان نشانهای از دود شدن آخرین لایههای قوه مصلحتاندیشی و مصلحتبانی در اریکه قدرت دانست. اکنون اقتدارگرایان داخلی، دست در دست براندازان خارجنشین، غریو شادی سرمیدهند که رهبر بالفعل اصلاحجویی در ایران به محبس رانده شد.
وانگهی، سیاست انقباضی در چهار دهه گذشته هم، کم و بیش، اعمال شده است. از همان زمانهایی که برای قتل و طرد روشنفکران و منتقدین نقشههای اتوبوسی و زنجیرهای میکشیدند. پرسش این است که آیا این سیاستها به حذف تفاوتها منتهی شد؟ ایمان دارم که رویکرد سرکوب و طرد به هیچ عنوان نفع بلندمدتی را عاید حکومت نخواهد کرد، گرچه، در کوتاهمدت اقلیت اقتدارگرای خردستیز را سرمست خواهد کرد.
منفعت ماندگار، اما، در محبت است و محبت است و محبت. لسانالغیب نیز همین را به ما میگوید:
به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
با مردم خود مهربان باشید و مدارا پیشه کنید تا مردم هم در روزهای سخت پشت شما را خالی نکنند. سعدی، علیهالرحمه، میفرماید: «ملوک از بهر پاس رعیتاند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک».
پادشه، پاسبان درویش است
گرچه رامش به فر دولت اوست
گوسپند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست
* معاون پیگیری اجرای قانون اساسی ریاستجمهوری در دولت روحانی
انتهای پیام
واقعا برای آقای دکتر گرجی خیلی متاسفم که در قرن ۲۱ در جایی که بحث حاکمیت قانون مطرح است و در همه جای دنیا به ویژه در فرانسه که ایشان تحصیلات خود را در آنجا انجام داده اند این شعار مطرح است ؛ هیچ کس بالاتر از قانون نیست و همه در برابر قانون برابر هستند ؛ شعری از سعدی می خوانند که مردم را گوسفند و حاکمان را چوپان تلقی می کنند.نه برادر بزگوارم دیدگاه شما دراین مورد درست نیست. مردم حاکمان واقعی هستند و رهبران کشور ها باید منتخب مردم باشند و در برابر مردم پاسخگو باشند .