حمله خبرگزاری مهر به پزشکیان، کرباسچی
رشیدی کوچی، رمضان زاده و خبرنگار صدا و سیما
خبرگزاری مهر در مقاله ای با تیتر «ژست دانای کل و نخستین جرقه اغتشاش» با عکسی از غلامحسین کرباسچی، مسعود پزشکیان و گزارشگر تلویزیون با یک علامت سوال روی او که درباره مهسا امینی گزارش داده بود منتشر کرد. متن این خبر عینا در پی می آید
پس از گذشت دو هفته از فوت مهسا امینی، فرصت مغتنمی است تا نخستین افرادی که با ناآگاهی از تمام ماجرا، ژست دانای کل به خود گرفتند و احساسات مردم را تحریک کردند را بشناسیم.
به گزارش خبرنگار مهر، حدود دو هفته از فوت مهسا امینی میگذرد؛ دو هفتهای که با التهاب شدیدی در سطح کشور همراه شد و منجر به آسیب دیدن دهها نفر شد. همواره در وقایع مختلف شاهد این قضیه بودهایم که تا با دیدن یا شنیدن بخشی از یک ماجرا، کسانی سعی میکنند خود را آگاهتر نشان دهند و از جایگاه قضاوت به قضیه نگاه کنند.
این در حالی است که امام علی علیه السلام میفرمایند: «میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.» از آن حضرت درباره معنای این فرمایش سوال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباندند و آنها را میان گوش و چشم خود گذاشتند و آن گاه فرمودند: «باطل این است که بگویی: شنیدم و حق آن است که بگویی: دیدم.»
چطور میشود هنوز مسؤلین مربوط به پرونده فوت مهسا امینی گزارشهای تکمیلی را ندادهاند، عدهای از مسؤلان سابق کشور یا افراد سرشناس در تریبونهای رسمی و غیر رسمی شروع میکنند درباره این موضوع اظهارنظر کردن؟
کسانی که بدون داشتن اطلاعات از تمام زوایای یک ماجرا، درباره آن نظر میدهند و باعث تحریک و تشویش اذهان عمومی میشوند، به معضل خودقاضی پنداری دچارند.
امیرالمومنین در جای دیگر میفرماید: «لاتخبر بما لم تحط به علما؛ از چیزی که دانشی فراگیر نسبت به آن نداری، سخن نگو». البته نباید از سهم شنوندگان اخبار نسبت به پذیرش و یا رد یک خبر چشم پوشی کرد؛ چراکه حضرت علی اشاره میکند اگر خبری را شنیدید نه کامل آن را بپذیرید و نه کامل آن را رد کنید. این کلام نشان میدهد در هنگام بمباران اخبار باید عاقلانه در مورد صحت و یا عدم صحت یک موضوع باخبر باشیم و بعد اقدام به بازگو کردن آن بکنیم.
در ماجرای فوت مهسا امینی نیز دانای کل بودن عدهای باعث ایجاد جرقه در میان مردم شد. کسانی که قبل از روشن شدن اصل ماجرا با دوپهلو صحبت کردن باعث ایجاد تنش در میان مردم شدند و نخستین جرقههای تحریک مردم و اغتشاش را روشن کردند.
یکی از این افراد مسعود پزشکیان نماینده چند دوره مجلس شواری اسلامی است. پزشکیان دو روز بعد از منتشر شدن خبر فوت مهسا امینی، در اظهارنظری تند در روز اربعین، دوگانه «فوت و کشته شدن» را مطرح میکند و در آتش اختلافات میدمد و احساسات مردم را برمیانگیزد. فیلم این اظهار نظر را در ادامه تماشا کنید.
پزشکیان تقریباً دو روز بعد در صدا و سیما به عنوان مهمان و کارشناس دعوت میشود و این بار مجدد با تکیه بر تخصص خود یعنی پزشکی، سعی در مجاب کردن مخاطبان میکند و میگوید: «من پزشک هستم و میگویم از نظر علمی امکان ندارد فردی همینطوری بمیرد».
این مدل اظهارنظر از زبان فردی که تخصص خود را دلیلی برای اثبات حرفهای خود قرار میدهد باعث باور حداکثری در میان عموم مردم میشود و میپذیرند که حتماً کشته شدن به وسیله ضرب و جرح در کار بوده است.
این اظهار نظر مسعود پزشکیان در فیلم زیر قابل مشاهده است.
مرگ ناگهانی افراد جوان / علائم ناشناخته بیماری
برای اینکه از نظر علمی مشخص شود آیا یک جوان به ظاهر سالم میتواند به صورت ناگهانی سکته کند و فوت شود به سراغ یک متخصص قلب و عروق رفتیم.
بهرام محبی متخصص قلب و عروق در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: مرگ بدون علت نداریم، بلکه ممکن است فرد سابقهای از مشکل قلبی شناخته شده نداشته باشد و به ظاهر سالم است.
وی افزود: بیماریهای زمینهای قلبی حتی در افراد جوان ممکن است علائم زیادی ایجاد نکند و حتی اولین علامت، با مرگ ناگهانی همراه شود.
این پزشک بیمارستان قلب شهید رجایی، ادامه داد: شایعترین مثال در ارتباط با مرگ ناگهانی، ورزشکاران حرفهای هستند که حتی در حین فعالیت ورزشی، دچار مرگ ناگهانی شده اند.
محبی افزود: این افراد، مشکل زمینهای داشته اند ولی شناخته شده نبوده است.
این متخصص قلب و عروق به علائم خفیف بیماری قلبی مثل تپش قلب اشاره کرد و گفت: البته هر تپش قلبی منجر به فوت نمیشود. اما همین علائم خفیف هم در بروز ایست قلبی تأثیرگذار است.
وی با عنوان این مطلب که مشکلات قلبی در افراد جوان هم وجود دارد که میتواند به ظاهر علائم نداشته باشد، افزود: این افراد به ظاهر تصور میکنند سالم هستند، اما ممکن است اولین علامت بیماری با مرگ ناگهانی همراه باشد.
باتوجه به صحبتهای بهرام محبی مشخص میشود اگر جوانی به ظاهر هم سالم باشد و ناگهان سکته کند، احتمالاً قبلاً دارای علائم ناشناختهای بوده که بروز و ظهور نداشته است. هرچند که مستندات مراجعه مکرر مهسا امینی و بیماریهای زمینهای وی بارها در رسانهها منتشر شده است.
به آتش کشیده شدن اموال عمومی در امتداد به آتش کشیده شدن روشنگری و شفافیت
یکی دیگر از کسانی که در روزهای ابتدایی با بکاربردن واژه کشته شده در آتش اعتراضات دمید، غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران بود.
وی در برنامه گفت و گوی ویژه خبری در ۲۹ شهریور، در اظهارنظری حیرتآور و کارشناسی نشده اعلام میکند مهسا امینی را کشتند.
کرباسچی در بخشی از سخنان خود میان احکام فردی و اجتماعی تفکیک قائل نشد و با مغالطه اجرای احکام حجاب و نماز را یکسان دانست.
این در حالی است که اگر کسی نماز نخواند به یک حکم فردی عمل نکرده است و نمیتوان آن را مواخذه کرد، اما زمانیکه حجاب به عنوان قانون رسمی یک کشور مطرح میشود و از سویی دیگر یک حکم الهی اجتماعی است، باید همه افراد حاضر در آن سرزمین به این قانون احترام بگذارند. از این دست صحبتهایی که التقاطی بود در صحبتهای کرباسچی به وفور دیده میشد.
بخشی از این گفت و گو را در ادامه تماشا کنید.
خبرنگار بی اطلاع اما مدعی دانایی
این روزها حرفهایی که از روی عدم آگاهی از جزئیات و به صورت دو پهلو گفته میشد کم نبود. حرفهایی که ثمری جز کاشت بذر شک در قلب و ذهن مخاطب را نداشت.
این مدل حرفها هم از اشخاص مطرح به گوش میرسید و هم از اشخاص غیرمطرح. به عنوان مثال میتوان به استوری علی حمزهای خبرنگار و گزارشگر صداوسیما اشاره کرد که در اینستاگرام نوشت: سخت است، اما اعتقاد دارم ما خبرنگاران بیشتر به خاطر نگفتههایمان در روز قیامت کیفر میشویم تا گفتههایمان.
همچنین برخی از مجریان یا خبرنگاران رسانه ملی از تریبون ملی استفاده میکنند تا نظرات شاذ، غیرکارشناسی و احساسی خود را به مردم القا کنند. به عنوان مثال خبرنگاری در فردای فوت شدن مهسا امینی سعی میکرد تا اینگونه القا کند که هیچ مسئولی پاسخگو نیست.
از نمونههای دیگر میتوان به اظهارنظر جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس، در روز جمعه ۲۵ شهریورماه اشاره کرد که به مردم وعده پیگیری و اطلاعرسانی شفاف در زمینه فوت مهسا امینی را داد.
وی گفت: «این که ما به این راحتی یک دختر جوانی که میتوانسته سالها زندگی داشته باشد و خانوادهاش را با این نوع رفتار آزار دهیم، قابل قبول نیست، حتماً این موضوع را به صورت ویژه پیگیری خواهیم کرد و نتیجهاش را شفاف به مردم خواهم گفت».
یا در همان ایام عبدالله رمضانزاده، دبیر و سخنگوی دولت دوم محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین ایران در یادداشتی نوشت: «این چه ارشادی است که به مرگ منتهی میشود؟ حقیقتاً معنی کلمات را واژگون میکنید.»
این مدل اظهارنظرها که در لفافه به آزار رساندن و کشته شدن یک نفر توسط یک نهاد حاکمیتی اشاره میکند، ثمری جز تحریک احساسات مردم ندارد. تحریکی که منجر به اغتشاشات و کشته شدن تعدادی از هموطنان شد. قطعاً گناه افرادی که به عنوان پیشقراولان و اولین نفرات دمیدن در آتش اختلافات و اعتراضات و در نهایت اغتشاشات هستند، بیشتر از بقیه است.
به جرم افرادی که آب به آسیاب دشمن ریختند، رسیدگی خواهد شد
گفتنی است در هفته گذشته حجت الاسلام محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه در جلسه شورای عالی قضائی گفت: کسانی که با حمایت این نظام مشهور شدند و به جای اینکه در روز سختی در کنار مردم باشند با دشمن همصدا شدند و دشمن از طریق زبان و صفحات مجازی آنها اغتشاش ایجاد کرد و جوانان را بدین وسیله تحریک کردند که به خیابانها بیایند و مسببین این اعمال، پشتیبانان آنها و کسانی که با جعل و نشر مطالب کذب، مردم را تحریک کردند، همه آنها بدانند که خسارتهای مادی و معنوی به بار آمده برای مردم و کشور را باید پس دهند و پرداخت کنند و این بار به کمک مردم و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی عوامل اصلی شناسایی خواهند شد و به سزای اعمالشان خواهند رسید.
رئیس قوه قضائیه ادامه داد: فقط کسانی که به خیابان آمدند مجرم نیستند، آنها که تشویق کردند، پشتیبانی کردند؛ آنهایی که آب به آسیاب دشمن ریختند و نقشههای دشمنان را پیاده کردند؛ آنهایی که با بیگانگان ارتباط داشتند و کسانی که با ضدانقلاب خارجنشین همدست شدند و این جنایتها و خیانتها را علیه مردم و کشور مرتکب شدند، همه آنها مقصر هستند و به تقصیر همه آنها باید به حسب مورد رسیدگی شود و انشاءالله رسیدگی خواهد شد.
انتهای پیام
شاید!!به علت بی اعتمادی به مسولین و ………ورسانه و صدا و سیما ست.البته شاید