روایت فارس از افرادی که به رهبری نامه ای درباره وضعیت کشور نوشتند از نهضت آزادی تا ابوالفضل قدیانی
چندین روز پیش در سخنرانی آیت الله خامنه ای اشاره ای به نامه ای در دهه شصت شد که وضعیت کشور را در آن بحرانی ارزیابی کرده بودند. این نامه عمدتا شامل اعضای نهضت آزادی و گروه های ملی مذهبی بود. در مورد ششم متن از انصاف نیوز به عنوان منبع استفاده شده است به این بهانه خبرگزاری فارس چندین نامه را با روایت خود کنار هم گذاشته است که عینا در پی می آید:
از همان سالهای اول انقلاب و دهه ۶۰ تاکنون، برخی از جریانهای سیاسی، فضای عمومی کشور را به گونهای ترسیم میکردند که در لبه پرتگاه قرار داریم و به زودی به فروپاشی میرسیم. اینگونه فضاسازیها توسط افراد و جریانهایی صورت گرفته است که خود، بخشی از اصلیترین مسئولیتهای اجرایی و قانون گذاری کشور را برعهده داشتند.
فارس پلاس؛ روایت روز – از همان سالهای اول انقلاب و دهه ۶۰ تاکنون، برخی از جریانهای سیاسی، فضای عمومی کشور را به گونهای ترسیم میکردند که در لبه پرتگاه قرار داریم و به زودی به فروپاشی میرسیم. مسئله تعجب برانگیز این است که عمدتا اینگونه فضاسازیها توسط افراد و جریانهایی صورت گرفته است که خود، بخشی از اصلیترین مسئولیتهای اجرایی و قانون گذاری کشور را برعهده داشتند. رهبر انقلاب در صحبتهای اخیر خود به دو مورد از نامههایی که در راستای این فضاسازیها بوده است، اشاره کردند. در ادامه این گزارش به مواردی دیگر از این قبیل نامهها و بیانیه ها میپردازیم. نکته قابل توجه این است که هرچه به زمان حال نزدیکتر میشویم، حجم سیاهنماییها و ناامیدسازیها نیز افزایش مییابد.
سال ۶۹: نامه نهضت آزادی (نامه ۹۰ امضا)
در اردیبهشت ماه سال ۶۹، جریان نهضت آزادی در نامهای معروف به نامه ۹۰ امضا خطاب به هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیسجمهور، نوشت: «در دوازدهمین بهار انقلاب جای آزادی و رضایت و رهایی خالی است و از نظر اقتصادی و سیاسی بیش از هر زمان دست بسته و دست به سینه شدهایم.» «اکنون کشور عزیز ما در بنبست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا میزند.» «جامعه از آینده خود مأیوستر، ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است.»
«همگی نگران از سرنوشت خویش و مملکتاند و جوانان و کارکنان به دامن اعتیاد و ارتشاء یا فساد و فحشاء افتادهاند!» «حاکمیت جمهوری اسلامی ایران…هم دست تمنا به صورت وام و مشارکت و به بهای از دست دادن استقلال و حیثیت کشور، به سوی صنایع و سرمایهها و سردمداران فاسد آنها (غربی) دراز کرده است و هم برای اجرای آتشبس و خروج از حالت نه جنگ و نه صلح، امید و آبروی خود را به زیر سایه رأفت و لطف شورای امنیت و قدرتهای بزرگ برده است!»
«از آزادیهای عمومی و امنیتهای سیاسی و قضایی و اقتصادی و از حاکمیت قانون و ملت، آن طور که قانون اساسی مصوب آراء عمومی سال ۵۸ تعیین و تضمین شده است، چیزی جز خاطرات و آرزو باقی نمانده است.» «نظام جمهوری سیر قهقرایی طی نموده است» و «علاقه و اعتقاد به آئین و احکام اسلامی در اکثریت وسیعی از مردم ایران بهویژه در جوانان، تنزل فاحش یافته است.» «هنوز بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک وطن ما در چنگ صدام جنایتکار بوده و معلوم نیست که تا کی حالت خفقانآور «نه جنگ نه صلح»، سرگردانی اسیران دو طرف، نگرانی از یورش نابهنگام مدعیان خارجی و داخلی و گردشهای نابهنجار روزگار، باید ادامه داشته باشد؟» [1]
این ادعاها و سیاهنماییها در سال ۶۹ از وضع موجود و آینده ایران به گونهای مطرح شده بود که گویا مدتی باقی نمانده تا به قهقرا رویم و ایران فروپاشد. اما امروز شاهدیم جنگ با عراق به پایان رسیده، جنایتکار مشخص شده و هیچ بخشی از ایران در اختیار نیروهای بعثی نیست. جوانان ایران هنوز هم دیندار هستند و به فساد و اعتیاد و فحشا کشیده نشده اند. همه اینها در شرایطی است که آن سال ادعا میشد کشور به بن بست رسیده است. این چه بن بستی بود که بیش از ۳۰ سال از آن میگذرد و ایران هنوز هم مسیر خود را میپیماید؟
لازم به ذکر است که کسانی مثل مهدی بازرگان از امضا کنندگان این نامه بوده اند که خود از اولین مسئولین جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید.
سال ۱۳۸۱: نامه «جام زهر»
در اردیبهشت ماه ۱۳۸۱، نمایندگان اصلاح طلبِ مجلس ششم، نامهای معروف به «نامه جام زهر» خطاب به رهبر انقلاب نوشتند: «نگران آرمانها، نگران پایههای مشروعیت نظام یعنی اسلامیت و جمهوریت و افزون بر همه اینها، اخیراً نگران تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور.» «آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم، حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطری ست که پیش روی کشور است.» و «شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.» «تنها با تسامح میتوان وضعیت ایران را در زمان اشغال در جنگ جهانی دوم و یا پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با وضع کنونی قابل مقایسه دانست.»
«شاید دوره کنونی از این لحاظ بی مانند باشد که شکافهای سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالت متحده آمریکا (به عنوان قدرتی که در برابر خود مانعی نمیبیند) برای تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است.»
«هنوز فضای سیاسی کشور را در سال ۷۵ از یاد نبرده ایم که به دلایل گوناگون در عرصه سیاست خارجی، ایران در انزوای کامل و حتی کشور در معرض تهدید نظامی خارجی قرار داشت. اما دوم خرداد ۷۶ همه این تهدیدها را از بین برد »
«از حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده اند. با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد، که در خوش بینانهترین حالت فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک.»
«اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد؛ باید نوشیده شود.» [2]
بر اساس آنچه که نمایندگان اصلاح طلب در مجلس ششم از وضعیت و آینده کشور در اول دهه ۸۰ توصیف میکردند، چیزی باقی نمانده بود تا ایران از سوی نیروهای خارجی که دورتادور کشور را احاطه کرده اند، مورد حمله قرار گیرد و تمامیت ارزی ایران از دست برود. آنها مدعی بودند که شرایط امروز (سال ۸۱) حتی از شرایط زمان جنگ تحمیلی و جنگ جهانی دوم که میلیونها نفر صرفا از قحطی کشته شدند، بدتر است. آنها قدرت آمریکا را بدون مانع میدیدند و معتقد بودند که درحال تغییر ژئوپلیتیک منطقه است. اما امروز شاهدیم که تمامی این توصیفها، تحلیلها و پیشگوییها از آینده ایران توسط جریان اصلاحات، بر باد بوده و نه تمامیت ایران از دست رفت، نه جنگی شکل گرفت و نه نیاز به نوشیدن جام زهر بود.
سال ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶: بیانیه کروبی
مهدی کروبی بعد از آن که در انتخابات سال ۸۸ رای نیاورد، در بیانیهای نوشت: «پیش از همه اذعان میکنم که بسیاری از شما پیشتر و دقیق تر میدانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید، همان گاه که میپرسیدید چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد.»
«در حقیقت هم ما و هم مردم بر اساس وعده و وعیدهها و نمایش فضای دموکراسی بر این باور بودیم که هنوز کفگیر منافع مادی به ته دیگ امانت داری و دیانت و اخلاق اجتماعی نخورده و ته مانده ای از پاکی و صداقت میتواند از رای مردم صیانت و آن را همان گونه که بود، اعلام کند.»
او در خصوص دلایل حضور خود در انتخابات گفته بود: «آمدن برای گفت و گو و شکستن فضای یک سویه حاکم بر اوضاع کشور عمومی؛ آمدن برای روشن کردن چرخه ناکارآمد مدیریت اجتماعی کشور؛ آمدن برای تغییر در سیاستهای تحکم آمیز و تحجرمآبانه داخلی؛ آمدن برای بازداری از شکل گیری فرهنگ و ادبیات مستبدانه در عرصه جامعه» [3]
کروبی سالها در مسئولیتهای مهم کشور حضور داشت که میتوان یکی از مهمترین آنها را ریاست مجلس دانست. اما حال که خود رای نیاورده است، فضای کشور را بسته و متحجر توصیف کرده و مدعی شده که در ایران، صرفا نمایش دموکراسی وجود دارد! سوال این است، آن زمانی که کروبی با رای مردم انتخاب میشد، دموکراسی نمایشی نبود و از رای مردم صیانت میشد؛ اما زمانی که کروبی انتخاب نشد دیگر دموکراسی معنایی ندارد؟
البته کروبی در سال ۱۳۹۶ و بعد از آشوبهای این سال، نامهای خطاب به رهبر انقلاب منتشر کرده است که حاکی از تهمت و ناسزا بوده است، در قسمتی از این نامه وی همانند دروغ سال ۸۸، مدعی میشود که سپاه به دنبال مهندسی سیاسی و اقتصادی کشور است و مینویسد:آیا این روش کشور را به سراشیبی سقوط و انحطاط و بحرانهای داخلی و بینالمللی رهنمون نکرده است؟ آیا حضرتعالی نباید در قبال خروجی تأسفانگیز آن که بارها نسبت به آن هشدار داده بودیم پاسخگو باشید؟”
سال ۱۳۹۶: جریان بهار و نامه احمدینژاد
در ۲۲ آبان ماه سال ۱۳۹۶، محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم، در نامهای خطاب به رهبر انقلاب نوشت: «امروز شرایط کشور بسیار خطیر و طراحیهای دشمنان برای ضربه زدن به کیان ملت، بسیار پیچیده و عزم آنان برای خدشه به استقلال و عظمت کشور، بسیار جدی و توطئههای آنان یکی پس از دیگری در حال اجرا است. از مجموع گفتار و رفتار آنان چنین استنباط میشود که به تحقق اهداف پلید خود دلبسته و امیدوار شده اند.» و «به دلیل غفلت مسئولین و اثرگذاری برنامههای دشمنان، بحرانهای رکود بیسابقه اقتصادی، نقدینگی، بانکی، بیکاری، فقر و فاصله طبقاتی و تولید به وضعیت حادی رسیده و هر لحظه ممکن است کشور و مردم را با شرایط غیر قابل پیشبینی و مدیریت مواجه سازد.»
«فشار سنگین و بیسابقه…فضای آینده را در ذهن عموم مردم به خصوص جوانان عزیز تیره ساخته است.» و «شرایط جاری کشور، امید به تحقق آینده بهتر را، از رهگذر ساز و کارهای موجود، به حداقل رسانده است.»
«وضعیت عمومی مردم و کشور به طور آشکار عقب گرد داشته است» و «اطلاعات و آمار واقعی نشان از حرکت به سوی بنبست در بخشهای گوناگون دارد.» «دوام این وضعیت دشمنان را به برآورده شدن آرزوی تاریخی خود برای تسلط بر ملت ایران، نفی استقلال کشور، تضعیف و به تسلیم واداشتن مردم، تخریب و تضییع دستاوردهای عظیم انقلاب، اخذ امتیازات بزرگ و دربند کردن مجدد ایران برای سالهای طولانی، امیدوار نموده و به اجرای توطئه های طراحی شده مصممتر و جری کرده است.» [4]
احمدینژاد که خود ۸ سال سکان اجرایی کشور را در دست داشت و در این سالها اقدامات مثبت و منفی فراوانی در کارنامه خود ثبت کرد، در سال ۹۶، وضعیت کشور را به طوری وخیم توصیف کرد که سابقه نداشت و معتقد بود عزم دشمنان جدی است. به عبارتی دیگر، در مفهوم این نامه گفته است که طولی نمیکشد دشمنان بر ملت ایران مسلط شوند و فضای آینده تیره و تار است. او در حالی در سال ۹۶ از بن بست سخن میگفت که هم آن روز و هم امروز شاهد هستیم ایران به بن بست نرسیده است و دشمنان نتوانسته اند بر ملت مسلط شوند.
سال ۱۳۹۷: نامه ابوالفضل قدیانی
ابوالفضل قدیانی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سال ۹۷ در نامهای خطاب به رهبر انقلاب نوشت: «فساد نهادمند، ویژهخواری و چنبره بنگاههای اقتصادی تحت تیول مستبد و استبداد، بر تمامی شئون اقتصاد کشور، مشکل اصلی اقتصاد ایران است. چراکه اولا تمامیتطلبی استبداد مانع اصلی سرمایهگذاری مولد و رقابتپذیر -چه با استفاده قانونمند و در چارچوب مصالح ملی از سرمایههای خارجی و چه با هدایت سرمایههای داخلی به سمت تولید- بوده و خواهد بود.»
«چه کسی جرأت و توان آن را دارد که با بنگاههای اقتصادی صاحبان سرنیزه و زندان و قاضی و دادگاه –که به فساد و چپاول و دستاندازی به اموال ملت نیز شهرهاند– رقابت کند؟ در چنین شرایطی بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال رانت قدرت خواهند بود، رانتی که با فساد تمام عیار همراه است و هیچگاه جهتگیری تولیدی نخواهد داشت.» «مضاف بر آن، حتی سرمایهگذاریهای کوچک و متوسط -که کمتر چشم طمع دستگاه استبداد را میانگیزانند- نیز در زمانهای که افق سیاست و فرهنگ و اقتصادش تیره و مبهم است به سمت و سوی تولید نخواهند رفت.»
«حتی اگر کسی با وجود این افق مبهم جرأت سرمایهگذاری تولیدی کند، فساد گسترده و سیستماتیک چنان عرصه را بر او تنگ میکند که بسیاری عطای کار را به لقایش میبخشند.» «حتی کسانی که از این هفتخوان میگذرند و بالاخره کارگاههای تولیدی به راه میاندازند در تلاطم و عدم ثبات گریبانگیر این مرز و بوم، که مولود بلیه استبداد و جاهطلبیهای داخلی و خارجی اوست، در مرز استیصال اند. در چنین شرایطی ویژهخواران به غارت خویش ادامه خواهند داد و یا به طرق پیشگفته سرمایهها هدر خواهد شد.»
«بر سرکار آمدن دونالد ترامپ فاشیست در آمریکا و بازچینش کابینه او با افرادی به غایت خطرناک، بیفکر، نژادپرست و وابسته به لابی اسرائیل و حامی گروه خائن و منفور مجاهدین خلق و جریان مرتجع، خودفروخته و فاسد سلطنتطلب، زنگ خطری جدی برای تمام کسانی است که دل در گرو این آب و خاک دارند. من بیم آن دارم که خائنین به این آب و خاک با پشتیبانی دول خارجی، مدعی تغییر و اصلاح ملک و ملت شوند که چنین مباد.» [5]
قدیانی در سال ۹۷، شرایط کشور را به گونهای توصیف کرده بود که فساد سیستماتیک همه جای کشور را فراگرفته است و هیچ کارگاه تولیدی توان شکل گیری و تولید را ندارد. این درحالی است که با وجود فساد و بیعدالتی، اولا میزان فساد به قدری نیست که بگوییم تمام کشور فاسد است و ثانیا، این فساد سیستماتیک نیست. چرا که اگر چنین بود، هیچگاه خود سیستم نمیتوانست با فساد مقابله کند. این درحالی است که در همان دوران ادعایی قدیانی، قوه قضائیه پرچم دار مبارزه با فساد بود.
سال ۹۹: نامه موسوی خوئینیها
محمد موسوی خوئینیها، یکی از چهرههای اصلی و اثرگذار جریان اصلاحات که لازم است او را به خاطر حمایتهای بی دریغ از جریان اصلاحات و به دست گرفتن بخش عمده از امور اجرایی و تقنینی کشور در طول ۴ دهه، از مسئولین مشکلات دانست، در سال ۹۹، در نامهای خطاب به رهبری نوشت: که شرایط اقتصادی فعلی، «مردم را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.» [6]
سال ۱۴۰۰: بیانیه مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین
«مجمع روحانیون مبارز» و «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم»، دو نهاد متعلق به جریان اصلاح طلب، در سال ۱۴۰۰ به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیانیهای صادر کردند. در این بیانیه، ضمن تخریب و نادیده گرفتن دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران، آمده است که «اولاً اگر جمهوری اسلامی هم نبود، آیا بخش مهمی از این خدمتها و پیشرفتها به وجود نمیآمد؟ ثانیاً در مقام مقایسه کشورمان با بسیاری از کشورهای هم طراز و حتی آنها که از ما عقبتر بوده اند و امروز جلو افتاده اند، بازهم کارنامه جمهوری اسلامی یا بهتر است بگوییم راهبردهای مدیریت جامعه را (که تقریباً در تمام این دوران به خصوص سه دهه اخیر ثابت بوده است) درخشان خواهیم یافت. ثالثاً، آنچه صورت گرفته است چه نسبتی با آرمانهای انقلاب و خواست تاریخی ملت که در جستجوی آزادی، استقلال و پیشرفت توأم با عدالت، اخلاق و معنویت بوده است دارد؟»
«شاید بتوان پاسخ این پرسشها را در افزایش میزان مهاجرت (بخصوص نخبگان و استعدادهای جوان)، کاهش سرمایه اجتماعی، خروج سرمایههای مادی، آسیب دیدن منابع تجدید ناپذیر، ناتوانی از بهره برداری بهینه فنی و علمی از آنها و تبدیلشان به سرمایههای تجدیدپذیر، وضعیت ناگوار معیشت مردم و ذهنیت آنان که در آینده اوضاع بدتر خواهد شد یافت. اگر اینها نشانههای آشکار بحران نیست پس چیست؟» «امروز جامعه ما با بحرانهای بزرگی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین المللی روبرو است.»
«بخش مهمی از جامعه زیر خط فقر به سر میبرند؛ در کشوری که بر روی دریای نفت و گاز قرار گرفته و در ممتازترین نقطه جغرافیای راهبردی و سیاسی عالم و دارای سابقه درخشان تمدنی و فرهنگی است.» «لحظه به لحظه از حجم طبقه متوسط که نیروی حرکت بخش توسعه و پیشرفت هر کشوری است کاسته و به درون طبقه فقیر رانده میشوند»
«مردم با احساس بیآیندگی از یک سو و فسادهای بزرگ و شرم آور و هدر رفتن سرمایههای طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملت را تهدید میکند، روبرو هستند.» «در یک کلام چرا همه چیز در جهت عکس هدفهای چشم انداز به جریان افتاد.» «نظام حکمرانی کمتر حاضر به شنیدن سخنان خیرخواهانی که عظمت ایران، پیشرفت کشور و برخورداری مردم از زندگی آبرومند و احترام همگان را میخواهند هستند.» [7]
بر اساس این بیانیه، شرایط به گونهای توصیف شده که جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی نداشته و هیچ یک از اهداف و آرمانهای آن رعایت نشده و همه چیز برعکس است. همچنین تصویر آینده نیز سراسر ناامیدی و سیاهی توصیف شده است.
سال ۱۴۰۱: بیانیه ۱۱۲ نفر
در ۲۲ بهمن سال ۱۴۰۱، بیانیهای با عنوان «بیانیه جمعی از مبارزین و زندانیان سیاسی مسلمان پیش از انقلاب»، معروف به بیانیه ۱۱۲ نفر، منتشر شد. در این بیانیه آمده است: «افسوس که پس از ۴۴سال از آن پیروزی شیرین، تلی از آرزوی های برباد رفته برجای مانده است و حسرتی جانسوز …آنچه که اکنون فراروی این ملت رنجدیده قرار دارد، جز تحمیل روشهای منسوخ و نمایش ناکارآمدیها و نیز تهدید و ارعاب و ملکوک کردن چهره نورانی دین چه چیزی مشاهده میشود؟»
«ما براین باوریم که این روش حکمرانی کشور را به ورطه سقوط برده واستبدادی دیگر به کشور بازگردانیده آن هم به نام دین و مذهب.»
در این بیانیه نیز همچون سایر بیانیهها و نامههای پیشین، وضعیت فعلی کشور به گونهای توصیف شده که هیچ چیز محقق نشده است و کشور در ورطه سقوط قرار دارد.
سال ۱۴۰۱: بیانیه خاتمی
محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و از حامیان اصلی روحانی، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با صدور بیانیهای اظهار داشت: «دلهای انبوهی از جوانان و حتی نسلهای پیشین که در صحنه اعتراض نبودهاند، با معترضان بوده است. ولو اینکه پارهای شیوهها و رفتارها را نمیپسندیدهاند.»
«آنچه امروز آشکار است، نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ نظام حکمرانی کشور اینست که جلب رضایت بخش کوچکی از جامعه را که به خود وفادار میداند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثریت جامعه که گرفتار مشکلات فراوان است و متأسفانه امید به آینده بهتر را از دست داده است، مدّ نظر قرار داده است.»
«جامعه از جهات مختلف دچار بحران است. هرچند که نقش دشمنیها، فشارها و بدخواهیهای قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها در ایجاد این وضع ناگوار موثر بوده است ولی بنظر من ریشه اشکال و مشکل در درون است.» «مشکل اصلی که موجب بحرانهای بزرگ شده است و دشمن از موقعیت فراهم آمده برای فشار به ملت و کشور و تأمین منافع مشروع و غیرمشروع خود سوء استفاده میکند، عبارتست از گذر از جمهوریت نظام و گرایش به ناجمهوریت حکومت به اصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت.»
«میتوان از دست آوردهایی که پس از انقلاب بوده است سخن گفت. ولی جا دارد که بپرسیم: اولاً این دست آوردها تا چه حد ناشی از اقتضائات زمان بوده و چقدر ناشی از مدیریت و تدبیر حاکمان. ثانیاً، وزن آنها در برابر وعده هایی که انقلاب داده است چقدر است؟ و ثالثاً مقایسه شود اوضاع، با کشورهایی که در زمان انقلاب بسی از ما عقبتر بوده اند و امروز از ما پیش افتاده اند.»
«تنگناهایی که جامعه با آن روبرو است انکار کردنی نیست و نتیجه آن نارضایتی در سطح گسترده و احساس نومیدی از بهبود اوضاع است که بر زندگی عموم مردم به ویژه جوانان، زنان، نخبگان و اقوام ایرانی سایه افکنده است.»
«اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده (یعنی درخواست از مقامات بالا دستی برای اصلاح که نشان داده اند حتی آن را نمیشنوند چه رسد به اینکه در آن تأمل و به آن عمل کنند – و نیز حضور در عرصه قدرت به هر قیمتی، که به هیچ قیمتی امکان حضور به اصطلاح غیرخودی را نمیدهند) این شیوه اصلاح طلبی اگر نگوییم ممتنع شده است، دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.» [8]
در این بیانیه، خاتمی نیز همچون بخشهای دیگر از جریان اصلاحات، اشاره دارد که امید به آینده از دست رفته است. او حتی اکثر مردم ایران را که در این مدت دست به اغتشاش نزدند، همراه با تعدادی اندک از آشوبگران دانسته است.
خاتمی ضمن اشاره به عوامل خارجی و دشمنیها، نقش آنان را کمرنگ دانسته و گفته است که اساس مشکلات از درون است.
با وجود آنکه خود خاتمی ۸ سال رئیس جمهور بود و روحانی با حمایتهای همه جانبه و تکرارهای او ۸ سال رئیس جمهور ماند و در طول این سالها سایر مراکز مهم اجرایی کشور نیز در دست اصلاح طلبان بود؛ مدعی شده که نظام از جمهوریت عبور کرده و فقط خودیها را راه میدهد. با توجه با حضور مستمر جریان اصلاحات در قدرت و امور کشور، بنا بر ادعای خاتمی، اگر مشکلات فقط از درون است، پس یکی از محورهای اصلی و مهم مشکلات کشور، شخص خاتمی و جریان اصلاحات است.
خاتمی در این بیانیه، بار دیگر احساس ناامیدی از اصلاح آینده را تکرار کرده و از به بن بست رسیدن مسیر اصلاح سخن گفته است و میگوید که مردم از نظام حاکم ناامید هستند. این درحالی است که در همان زمان انتشار بیانیه خاتمی، افزایش حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نسبت به دورههای گذشته، ثابت کرد که مردم ایران نه تنها از نظام ناامید نشدند؛ بلکه تمام قد از جمهوری اسلامی ایران حمایت میکنند.
خاتمی نیز مانند مجمع روحانیون و مجمع مدرسین، دستاوردی را به جمهوری اسلامی ایران نسبت نمیدهد آنها را صرفا نتیجه زمان میداند و ایران را از سایر کشورها عقب ماندهتر! اگر این ادعا درست باشد، چرا وضعیت برخی از کشورهای همسایه ایران در شاخصهای توسعهای به مراتب از کشورمان پایینتر است؟ چرا صرف گذر زمان در همه کشورهای جهان از جمله آمریکای جنوبی، آفریقا و تمام کشورهای منطقه، دستاورد و توسعه ایجاد نکرده است؟
جمع بندی
در انبوهی از نامهها و بیانیهها که از همان سالهای اول پیروزی انقلاب منتشر میشد و تا امروز ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت، نکات زیر به چشم میخورد:
۱. در این نامهها و بیانیهها، بر خلاف واقعیت، وضعیت کشور به گونهای توصیف میشود که جمهوری اسلامی ایران هیچ دستاوردی نداشته است. این درحالی است که با وجود نقصها و برخی ناکارآمدیها، این که بگوییم «هیچ دستاوردی»، ادعایی کاملا خلاف واقع است.
۲. در طول این سالها، در بیانیهها و نامهها، وضعیت آینده به گونهای توصیف میشد که گویا در چند هفته دیگر کشور سقوط خواهد کرد! اما با گذشت دههها، ایران به مسیر خود ادامه داده است. سیاهنمایی و ایجاد ناامیدی از آینده، یکی از پروژههایی است که از همان سالهای اولیه انجام میشد و این سالها با قدرت بیشتری درحال انجام است. در این پروژهها، وضعیت حال به مراتب بدتر از واقعیت نشان داده میشود و پیشبینیها از آینده نیز بسیار از واقعیت به دور است.
۳. در این قبیل بیانیهها و نامهها، عمدتا فقط از شرایط و وضعیت آینده گله میشود. درحالی که صرف گلهگزاری، منجر به روشن شدن آینده نمیشود و نیاز به ارائه راهکار است.
۴. نامهها و بیانیههای مذکور، عمدتا از سوی جریانها و افرادی طرح میشود که خود سالها مدیریت کشور را بر عهده داشته و هنوز هم دارند و اگر هم بر اساس ادعای این افراد کشور درحال سقوط بود، خودشان باید پاسخگو باشند و چاره اندیشی کنند. نه آنکه نامه بزنند و همچون کسانی که هیچ مسئولیتی ندارند، صرفا گلهمند باشند.
۵. با توجه به اشخاصی که این قبیل بیانیهها و نامهها را منتشر کرده اند و با توجه به محتوای آنها، میتوان گفت بیش از این که در آنها دغدغه آینده و وضع موجود دیده شود، دغدغه قدرت طلبی و منافع جناحی به چشم میخورد.
[1] ensafnews.com/108603
[2] cdn.mashreghnews.ir/d/2019/07/09/0/2552193.pdf
[3] radiofarda.com/a/o2_karoubi_letter_people/1766421.html
[4] tabnak.ir/fa/news/751026
[5] farsi.alarabiya.net/iran/2018/04/06/متن-کامل-نامه-قدیانی-به-خامنه-ای-که-در-آن-رهبر-ایران-را-به-وزیر-تبلیغات-هیتلر-تشبیه-کرد
[6] ensafnews.com/240683 [لینک]
[7] khabaronline.ir/news/1598407
[8] telegra.ph/متن-کامل-پیام-سیدمحمد-خاتمی-در-آستانه-چهل-و-چهارمین-سالگرد-پیروزی-انقلاب-اسلامی-02-05
پایان پیام
سلام – گویا تا کشور تبدیل به سودان و نیجریه و افغانستان نشده, هنوز نمی توان صحبت از سقوط مملکت کرد – آدمی که تا دیروز سوار تویوتا بود و حالا با یک جفت گالش مندرس دارد لخ لخ میکند و راه میرود, او را نمی توان سقوط کرده نامید. واقعآ که…