بی حجابی علت است یا معلول؟
زریر عباسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «بی حجابی علت است یا معلول؟» نوشت:
چندی است که بحث حجاب اجباری، یا با پشتوانه قانونی، و بی حجابی، یا حجاب اختیاری در جامعه مطرح است و حد و حصر حجاب سابق، شکسته شده است و این برای تعدادی از مومنان جای پرسش شده که علت این امر چیست؟ و افزایش شدید بی حجابی را نشات و منشاء کجاست؟ و علت است این، یا معلول؟ در این جستار میکوشیم از تحلیلهای سطحی، تا جایی که میتوانیم، چشم پوشیم و کمی ژرفتر به قضیه بنگریم.
ابتدا باید دانست که حجاب در همه جای جهان، در دوران سنت، کمابیش وجود داشته است و این را علت آن است که در عصر سنت «اسم جمالی حق» که به «ایجاد نمایی در عالم درون ذات» میپردازد، اسم حاکم بر جوامع بود؛ یعنی: آنچه در جوامع سنتی شعار و شعور آن جوامع، به ویژه جوامع شرقی و اسلامی، را تشکیل میداد عبارت بود از: «قناعت و عبادت»؛ که آن قناعتش به حفظ وضع موجود و یا ترقیِ تدریجی ِتوام با تأنی و البته برخورداری از زندگی همراه با آرامش و تراضی منتهی میشد و عبادتش هم در صوم و صلات متجلی میشد و شالوده اندیشه این شیوه معیشت بر این بود که ما در این دنیا مهمانیم و از یک هستی حقیقی آمدیم و به سوی هستی حقیقی ِ والاتر دیگری، رهسپاریم و باید با عبادت و قناعت و صوم و صلات این چند روزه را در این هستی مَجازی، آرام باشیم و صبرکنیم و شکر گوییم و بگذرانیم.
ولی در عالم مدرن، اسم مستولی «اسم جلالی حق» است که در پی «ایجاد نمایی در عالم برون ذات» میباشد. به سخنی سادهتر آنچه در جوامع مدرن شعور و شعار است؛ این است: «عشرت و پیشرفت». که این عشرتش به سُکر و روابط جنسی و پیشرفتش هم به ترقی مادی و پیشرفتی توام با بی قرارای و بی کَسی و نیز تبدیل شدن ِ انسان به موجودی خودمدار و طلبکار و تنها، در این دنیا منجر شده است.
و این ندیدن ِمبدأ و معاد و این معنا که انسان در فاصله دو نیستی می زید و این شانسی است که نصیبش شده و باید تا میتواند از دنیا کام گیرد و با سُکر و روابط جنسی این هستیِ میان دو نیستی را مستانه طی کند، در دوران مدرن مسلط است.
به هر حال غرض از این مباحث این است که امروز جامعه ایران ما جامعهای است که گرچه شعار ظاهریاش «اسم جمالی» است ولی در زیر پوست جامعه و نیز درسطح جهانی، که ما هم یکی از جوامع آنیم، شعار واقعی «اسم جلالی» است. پس طبیعی است که شاهد باشیم، تضاد میان این دو اسم به تضاد ِدرون جامعه منجر شود و پیروان هر اسم خود را حق مطلق شمارند و به دیگری تازند، چرا که هر کدام به رسوم خاصی که برخاسته از اسم مسلطشان است، باور دارند.
به گفتهای گویاتر مثلاً در خصوص بی حجابی و حجاب داری؛ باور نداشتن به گزارههایی چون: قیامت، بهشت و دوزخ و کلاً اصول دین و مذهب، موجب شده، افراد از حجاب که خود زاده این باورهاست دست شویند و به کشف حجاب روی نمایند و به درستی از کسی که به اصول دین باورمند نیست چگونه میتوان انتظارِ اِعمال اَعمال دینی و احکام شرعیِ فرعی را داشت؟!
البته ویژگیهای فیزیکی شهرهای مدرن که شهرهایی است، مظهرِ: «عشرت و غفلت و پیشرفت و سبقت و سرعت» و انسانها در آن، در همچشمی یی همیشگی برای «تشخص و تمایز» یافتن ِمالی و مادی، خویشند؛ در افزایش بی حجابی و جلوه فروشی بی تأثیر نبوده است؛ شاهد مثال ما؛ این است که: هر چه بر شلوغی شهرها و شمار شهروندان افزوده میشود؛ در واقع بر تعداد رقیبان این مسابقه، افزوده شده است و همین؛ بر رقابت میان شهروندان در بی حجابی و عرض زیبایی ِ اندام و تفاخر به خود و خانواده و خانه و خودرو و … افزوده است.
اگر چه عامل دیگری هم در رواج بی حجابی وجود دارد و آن اینکه در دوران سنت، انسانها هستی را مقدس میدانستند که همه آن محجوب در «اسمای حق تعالی» بود. ولی در دنیای مدرن، انسان دیگر هیچ محجوبیتی برای هستی قائل نیست و از تمام امور عالم کشف حجاب و قداست زدایی نموده و بنابراین لاجرم از زنان نیز محجوبیت زدایی و کشف حجاب شده و این نتیجه طبیعی فرایندی است که بشر برای بیرون رفتن از سایه سار «اسم جمالی حق»، به سمت و سوی سایه «اسم جلالی حق» در مدرنیته شروع کرده و اکنون در ظل «جلالیت حق» می زید.
اما اگر بخواهیم از بی حجابی و نوش خواری بشر، کمی بکاهیم و گامی به سوی قداست و محجوبیت ِ حداقلی برداریم، راه آن ساختن جامعهای است، که شعار واقعی و حقیقیاش «اسم اعظم» باشد، یعنی: «ترکیبی از اسم جمالی و اسم جلالی حق تعالی».
و این کاریست بسیار صعب و سخت؛ ولی اگر همت نماییم و پیروان هر دو اسم، کمی کوتاه آیند و دیگری را درک نمایند و باور کنند که خوشبختی و رستگاری تنها در ساختن دو سرای، دنیا و عقبی، و زیستن در زیر سایه سار «اسم اعظم حق» میسر است چه بسا بتوان از وضعیت نامناسب فعلی که برخاسته از تک چشمی و نشستنی طولانی در ظل و ذیل اسم جلالیست نجات یافت و یقیناً بشر در این طریق به مدد منجی ِموعود محتاج است. باشد که چنان شود. ان شا الله.
انتهای پیام
بی حجابی هم علت است هم معلول.مثل الکل که معلول افسردگی و نیاز کاذب به آرامش است و خودش علت بسیاری امراض و جنایتها یا دزدی که هم علت است هم معلول. کلا شر هم علت شر خواهد بود هم معلول شر و پاسخ اشتباه به نیازهای بشری.