بیانیهی شورای راهبری مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف به مناسبت آغاز سال تحصیلی
بیانیهی شورای راهبری مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف به مناسبت آغاز سال تحصیلی به نقل از کانال تلگرامی این مجمع در پی میآید:
به نام خداوند جان و خرد،
به مناسبت آغاز سال تحصیلی و شروع فعالیت دانشگاهها، مجمع دانشآموختگان شریف وظیفه خود میبیند نسبت به حرکت و روندی که آن را حمله به نهاد علم و استقلال آن و تعرض نهاد سیاست به نهاد علم میداند، خطاب به جامعه و ملت بزرگ ایران و تصمیم گیران حکومتی به شرح زیر اعلامخطر و هشدار بنماید.
«نهاد علم» از گذشته بهطور روزافزون در کشور مورد بیمهری، بیاحترامی و بیاعتمادی مسئولان سیاسی کشور قرارگرفته است و چالش و شکاف حاصل از بیاعتمادی بین مدیران سیاسی و صاحبان علم با گذشت زمان هرآینه بزرگتر میشود.
برنامهریزی و اقدام گسترده مسئولان سیاسی برای اخراج دستهای یا عدم تمدید قرارداد به بهانههای مختلف در مورد اساتید شایسته و آزاداندیش، صرفاً بهاینعلت که عملکرد مدیران سیاسی را نقد کردهاند، یا توییت زدهاند، یا فلان بیانیه انتقادی را امضا نمودهاند و یا از حقوق شهروندی خود برای مطالبه گری استفاده نمودهاند، زنگ خطر بزرگی برای تجاوز به حریم نهاد علم و تضعیف دانشگاه و خالی کردن دانشگاه از اساتید آزاداندیش و شایسته با صلاحیت علمی عالی است.
محروم کردن اساتید برجسته از ادامه حضور و تدریس در دانشگاه، در اصل محروم کردن فرزندان جامعه از داشتن اساتید خوب و تضعیف دانشگاه است. پرواضح است که اثر و عاقبت این تعدی پایین آمدن سطح علمی دانشگاهها و ناتوان شدن آنها در حوزه پژوهش و حل مسائل مبتلابه جامعه است.
سیاستها و تصمیمات گرفتهشده برای یکدست کردن اساتید از یک تفکر جناحی، ابلاغی وزارت کشور که تاکنون تکذیب نگردیده است، حکایت از تصفیه وسیع ۱۵۰۰۰ نفری اساتید شایسته دانشگاهها و جانشین کردن آنها با افراد کمتر شایسته و بعضاً فاقد شایستگی دارد صرفاً با این وصف که همسو با جناح حکومتی و در قدرت هستند. اینگونه تصمیمات ضربهای بزرگ به نهاد علم و خیانتی بزرگ به کشور است و انحطاط کشور را در پی دارد. هماکنون سقوط بهره هوشی متوسط کشور، حکایت از آن دارد که باید اهمیت زیادی برای حفظ و جذب ذخایر باهوش و بااستعداد کشور (اساتید گرانمایه و دانشجویان مستعد) قائل شد؛ نه آنکه زمینهساز خروج آنها از کشور و مهاجرت و جذبشان در دانشگاههای خارجی شویم.
روند انتخاب و انتصاب اشخاص و دخل و تصرف برای کرسیهای تدریس و سمتهای مدیریتی، خلاف قاعده عقلایی استقلال دانشگاهها و استقلال نهاد علم از نهاد سیاست است و پیامد آن ضعف بنیه علمی کشور است. استقلال دانشگاهها یکی از خواستههای مهم فرهیختگان جامعه در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بود و افسوس که به دلایل مشکلات متعدد وقت و بروز جنگ، این مهم جامه امکان نپوشید و به فراموشی سپرده شد و اکنون با گذشت پس از ۴ دهه نوبت به دستاندازی حوزه سیاسی به تحدید علم و آزاداندیشی در دانشگاه رسیده است. با تصمیمات اخیر حاکمیتی استادان آزاداندیش دانشگاه با پیشینه علمی والا ارتقاء نمییابند و سمتهای مدیریتی به افراد کمتر متخصصی سپرده میشود که پیرو و مبلغ تصمیمات حوزه سیاسی و حکومتی باشند؛ با این هدف که نهاد دانشگاه بهجای اینکه مستقل عمل کند، در سازوکار حکومت ادغام شود و به انشعابی از بدنه حکومت در حوزه علم بدل شود و نهاد علم را بدون آنکه متعهد به واقعیات باشد در خدمت تحکیم و توجیه حکومت ناکارآمد قرار دهد.
ازجمله اقدامات یکدستسازی اساتید دانشگاه در همسوسازی با حکومت، بخصوص قلعوقمع اساتید در حوزههای علوم انسانی و قطع ارتباط دانشگاههای داخل با دانشگاههای خارجی در حوزههای علوم انسانی است. سیاسیون در رأس قدرت نگراناند که اندیشههای واسعه علوم انسانی در جهان در تضاد با ایدئولوژی حکومتی مستقر قرار گیرد و آن را به چالش بکشد. ازاینرو هر نوع ارتباطگیری دانشگاهها با دانشگاههای خارجی بهویژه غربی را با شک و تردید نگاه میکنند و به بهانه نفوذ و تأثیر ایدئولوژی غربی تخطئه میکنند. با تداوم این رویه آنچه فدا میشود، آزادی بیان و اندیشه است که دانشگاهها برای کارکرد صحیحشان به آن نیاز دارند.
هزینه اینچنین فشار سنگین و سراسری بر نهاد علم و مداخله برنامهریزیشده سیاسیون در دانشگاه برای جامعه و کشور بسیار گزاف بلکه جبرانناپذیر است و انحطاط علمی دانشگاه و نهاد علم در کل کشور را در پی دارد. واردکردن افراد یکدست تابع قدرت در نهاد علم باعث تکامل نیافتن و فاصله گرفتن ایدئولوژی از واقعیات جامعه میشود و اصرار به آن منجر به تباهی و فساد کشور خواهد شد. تنها در سایه پژوهش مبتنی بر واقعیت است که ایده میتواند تکامل یابد و حلالمسائل جامعه باشد.
واضح است که تضعیف علمی دانشگاه باعث تضعیف نهاد علم و پژوهش، انحراف در شناخت واقعیات و ناتوانی در حل مسائل کشور میگردد. حکومت و حکمرانی خوب نیاز به ابزار و امکان شناخت و تحلیل مبتنی بر واقع دارد که تنها از دل نهاد علم و دانشگاه مستقل برمیآید و از دست دادن آن همانند بر سر شاخ نشستن و بریدن بن آن است؛ درحالیکه حفظ و ارتقای جایگاه دانشگاه در توسعه و رشد اقتصادی کشور و جلوگیری از سیل مهاجرت نقش بسزایی دارد و از مهمترین بایستهها است.
مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف، از عموم فرهیختگان جامعه و نهادهای مدنی و نهادهای حکومتی خواستار است که استقلال دانشگاه و نهاد علم را که خواستگاه هویتی و ارزش بخشی به همه آنها است، ازجمله مطالبات و برنامههای جدی خود قرار دهند و از ریشههای فرهنگی و هویتی این مرزوبوم مراقبت نمایند.
اول مهر سال ۱۴۰۲
شورای راهبری
مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف
به نام خداوند جان و خرد
به مناسبت آغاز سال تحصیلی و شروع فعالیت دانشگاهها، مجمع دانشآموختگان شریف وظیفه خود میبیند نسبت به حرکت و روندی که آن را حمله به نهاد علم و استقلال آن و تعرض نهاد سیاست به نهاد علم میداند، خطاب به جامعه و ملت بزرگ ایران و تصمیم گیران حکومتی به شرح زیر اعلامخطر و هشدار بنماید.
«نهاد علم» از گذشته بهطور روزافزون در کشور مورد بیمهری، بیاحترامی و بیاعتمادی مسئولان سیاسی کشور قرارگرفته است و چالش و شکاف حاصل از بیاعتمادی بین مدیران سیاسی و صاحبان علم با گذشت زمان هرآینه بزرگتر میشود.
برنامهریزی و اقدام گسترده مسئولان سیاسی برای اخراج دستهای یا عدم تمدید قرارداد به بهانههای مختلف در مورد اساتید شایسته و آزاداندیش، صرفاً بهاینعلت که عملکرد مدیران سیاسی را نقد کردهاند، یا توییت زدهاند، یا فلان بیانیه انتقادی را امضا نمودهاند و یا از حقوق شهروندی خود برای مطالبه گری استفاده نمودهاند، زنگ خطر بزرگی برای تجاوز به حریم نهاد علم و تضعیف دانشگاه و خالی کردن دانشگاه از اساتید آزاداندیش و شایسته با صلاحیت علمی عالی است.
محروم کردن اساتید برجسته از ادامه حضور و تدریس در دانشگاه، در اصل محروم کردن فرزندان جامعه از داشتن اساتید خوب و تضعیف دانشگاه است. پرواضح است که اثر و عاقبت این تعدی پایین آمدن سطح علمی دانشگاهها و ناتوان شدن آنها در حوزه پژوهش و حل مسائل مبتلابه جامعه است.
سیاستها و تصمیمات گرفتهشده برای یکدست کردن اساتید از یک تفکر جناحی، ابلاغی وزارت کشور که تاکنون تکذیب نگردیده است، حکایت از تصفیه وسیع ۱۵۰۰۰ نفری اساتید شایسته دانشگاهها و جانشین کردن آنها با افراد کمتر شایسته و بعضاً فاقد شایستگی دارد صرفاً با این وصف که همسو با جناح حکومتی و در قدرت هستند. اینگونه تصمیمات ضربهای بزرگ به نهاد علم و خیانتی بزرگ به کشور است و انحطاط کشور را در پی دارد. هماکنون سقوط بهره هوشی متوسط کشور، حکایت از آن دارد که باید اهمیت زیادی برای حفظ و جذب ذخایر باهوش و بااستعداد کشور (اساتید گرانمایه و دانشجویان مستعد) قائل شد؛ نه آنکه زمینهساز خروج آنها از کشور و مهاجرت و جذبشان در دانشگاههای خارجی شویم.
روند انتخاب و انتصاب اشخاص و دخل و تصرف برای کرسیهای تدریس و سمتهای مدیریتی، خلاف قاعده عقلایی استقلال دانشگاهها و استقلال نهاد علم از نهاد سیاست است و پیامد آن ضعف بنیه علمی کشور است. استقلال دانشگاهها یکی از خواستههای مهم فرهیختگان جامعه در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بود و افسوس که به دلایل مشکلات متعدد وقت و بروز جنگ، این مهم جامه امکان نپوشید و به فراموشی سپرده شد و اکنون با گذشت پس از ۴ دهه نوبت به دستاندازی حوزه سیاسی به تحدید علم و آزاداندیشی در دانشگاه رسیده است. با تصمیمات اخیر حاکمیتی استادان آزاداندیش دانشگاه با پیشینه علمی والا ارتقاء نمییابند و سمتهای مدیریتی به افراد کمتر متخصصی سپرده میشود که پیرو و مبلغ تصمیمات حوزه سیاسی و حکومتی باشند؛ با این هدف که نهاد دانشگاه بهجای اینکه مستقل عمل کند، در سازوکار حکومت ادغام شود و به انشعابی از بدنه حکومت در حوزه علم بدل شود و نهاد علم را بدون آنکه متعهد به واقعیات باشد در خدمت تحکیم و توجیه حکومت ناکارآمد قرار دهد.
ازجمله اقدامات یکدستسازی اساتید دانشگاه در همسوسازی با حکومت، بخصوص قلعوقمع اساتید در حوزههای علوم انسانی و قطع ارتباط دانشگاههای داخل با دانشگاههای خارجی در حوزههای علوم انسانی است. سیاسیون در رأس قدرت نگراناند که اندیشههای واسعه علوم انسانی در جهان در تضاد با ایدئولوژی حکومتی مستقر قرار گیرد و آن را به چالش بکشد. ازاینرو هر نوع ارتباطگیری دانشگاهها با دانشگاههای خارجی بهویژه غربی را با شک و تردید نگاه میکنند و به بهانه نفوذ و تأثیر ایدئولوژی غربی تخطئه میکنند. با تداوم این رویه آنچه فدا میشود، آزادی بیان و اندیشه است که دانشگاهها برای کارکرد صحیحشان به آن نیاز دارند.
هزینه اینچنین فشار سنگین و سراسری بر نهاد علم و مداخله برنامهریزیشده سیاسیون در دانشگاه برای جامعه و کشور بسیار گزاف بلکه جبرانناپذیر است و انحطاط علمی دانشگاه و نهاد علم در کل کشور را در پی دارد. واردکردن افراد یکدست تابع قدرت در نهاد علم باعث تکامل نیافتن و فاصله گرفتن ایدئولوژی از واقعیات جامعه میشود و اصرار به آن منجر به تباهی و فساد کشور خواهد شد. تنها در سایه پژوهش مبتنی بر واقعیت است که ایده میتواند تکامل یابد و حلالمسائل جامعه باشد.
واضح است که تضعیف علمی دانشگاه باعث تضعیف نهاد علم و پژوهش، انحراف در شناخت واقعیات و ناتوانی در حل مسائل کشور میگردد. حکومت و حکمرانی خوب نیاز به ابزار و امکان شناخت و تحلیل مبتنی بر واقع دارد که تنها از دل نهاد علم و دانشگاه مستقل برمیآید و از دست دادن آن همانند بر سر شاخ نشستن و بریدن بن آن است؛ درحالیکه حفظ و ارتقای جایگاه دانشگاه در توسعه و رشد اقتصادی کشور و جلوگیری از سیل مهاجرت نقش بسزایی دارد و از مهمترین بایستهها است.
مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف، از عموم فرهیختگان جامعه و نهادهای مدنی و نهادهای حکومتی خواستار است که استقلال دانشگاه و نهاد علم را که خواستگاه هویتی و ارزش بخشی به همه آنها است، ازجمله مطالبات و برنامههای جدی خود قرار دهند و از ریشههای فرهنگی و هویتی این مرزوبوم مراقبت نمایند.
اول مهر سال ۱۴۰۲
شورای راهبری مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف